کمک به مدرسه، بهانهای برای رایگان نبودن مدارس دولتی!
_ روزنامه جوان نوشت: مهرماه از راه رسید و مدارس باز شد؛ خانوادهها از یک طرف نگران سلامتی فرزندان خود از بابت بیماری کرونا برای حضور در مدارس هستند و از طرف دیگر تأمین هزینههای تحصیل برایشان دغدغه ایجاد کردهاست؛ طبق اصل ۳۰ قانون اساسی، تحصیل تا مقطع دیپلم، رایگان است، اما این حق اساسی تنها روی کاغذ نوشته شده و کمتر مدرسهای به آن عمل میکند. متأسفانه برای ثبتنام در مدرسه به عناوین مختلفی از خانوادهها پول گرفته میشود و هیچ راهی فراری برای عدم پرداخت این هزینهها وجود ندارد، زیرا که اگر مبلغ عنوان شده پرداخت نشود ثبتنام دانشآموز در مدرسه انجام نمیشود! آنطور که والدین از شرایط ثبتنام فرزند خود در مدرسه میگویند، سنگاندازیهای زیادی برای حاصل شدن تحصیل رایگان رخ میدهد و در کنار همه اینها، هزینههای در امان ماندن از «کرونا» نیز به آن اضافه شده که بار مالی زیادی را بر دوش خانوادهها انداختهاست. همه این اتفاقات و پول گرفتنها، در مدارس دولتی است؛ داستان پرغصه مدارس غیردولتی و شهریههای چند ده میلیونی سر دراز دیگری دارد.
در مقاطع تحصیلی پیش دبستانی و اول یا حتی مقاطع تحصیلی بالاتر، لیست خریدی را به دست والدین میدهند و از آنها میخواهند که همهشان را تهیه کنند؛ این لیست شامل کتابهای درسی و دفتر نقاشی تا گواش و شابلون میشود و خانوادهها بعد از متحمل شدن هزینه شهریه مدرسه باید مبلغی را برای خرید لوازم این لیست بلندبالا درنظر بگیرند!
پدران شرمنده بچههایشان
پریسا که امسال دخترش را در مقطع پیش دبستانی ثبت نام کرده است درباره خرید لوازم مورد نیاز تحصیل این مقطع تحصیلی میگوید: «برای خرید کولهپشتی دخترم به مغازه رفتیم که قیمتها از ۱۷۰ هزار تومان شروع میشد و تا یک میلیون تومان هم میرسید، اما قیمتهای کفش کتانی به شدت گران بود و برخی از والدین که برای خرید کفش دختر یا پسرشان میآمدند به دلیل قیمتهای گران از خرید منصرف میشدند و دست فرزند خود را میگرفتند و از مغازه بیرون میرفتند.»
او درباره هزینههای گران و درآمد پایین سال ۱۴۰۰ میگوید: «پایه حقوق یک پدر خانواده، حدود ۴ میلیون تومان است و آنوقت این پدر باید هم کرایه خانه بدهد، هم مواد غذایی بخرد و هم هزینه تحصیل گران فرزند یا فرزندانش را بپردازد! چطور ممکن است این پدر از عهده هزینهلباس مدرسه، کولهپشتی، کفش و حتی لوازمالتحریر فرزند خود برآید؟!»
البته همه هزینهها در این موارد خلاصه نمیشود، زیرا که دانشآموزان پیشدبستانی یا اول دبستان باید در کنار تمام لوازم اعلام شده، لوازم بهداشتی و ضدعفونیکننده را نیز همراه خود بیاورند و تمام این موارد مهر امسال را گرانتر از ماه مهر سالهای گذشته کردهاست. به علاوه اینکه شرایط بازگشایی مدارس با وجود کرونا نامشخص است و اکثر کلاسها به صورت آنلاین برگزار میشود؛ بنابراین خانوادهها در کنار تهیه لوازم تحصیل حضوری باید تبلت و اینترنت هم برای فرزند خود آماده کنند و منتظر تصمیمات جدید بمانند! این در حالی است که اگر کلاسهای آموزشی غیرحضوری و آنلاین برگزار شود، شهریه پرداخت شده به هیچوجه برگشت داده نمیشود!
طبق گفته عضو هیئتمدیره اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک ایران قیمت لباس فرم مدرسه در مقطع ابتدایی پسرانه و دخترانه حدود ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان است و لباسهای دوره متوسطه دخترانه نیز از جنس داکرون بروجرد است که ۲۵۰ تا ۲۸۰ هزار تومان قیمت دارد. در شرایطی که حضور یا عدم حضور دانشآموزان در مدرسه کاملاً مشخص نشده پرداخت هزینه چند صد هزار تومانی برای خانوادههای ضعیف و متوسط گران است و برای وضعیت اقتصادی آنها مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.
مدارس دولتی هم میلیونی پول میگیرند!
هر چند گفته میشود: «آموزش در مدارس دولتی رایگان است»، اما برای ثبتنام دانشآموزان در تمامی مقاطع و به عناوین مختلف پول گرفتهمیشود. آنهایی هم که توان پرداخت پول اعلامشده را نداشته باشند، ثبتنام نمیشوند و به راحتی از تحصیل باز میمانند!
صبا درباره ثبتنام پسر خود در یکی از مدارس دولتی در شهرک غرب تهران میگوید: «سال گذشته برای ثبتنام پسرم در مقطع پایه نهم به مدرسه دولتی مراجعه کردیم که یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از ما پول گرفتند. وقتی از آنها دلیلش را پرسیدم گفتند که تمام هزینههای مدرسه از پول آب، برق و گاز گرفته تا تعمیرات را خودمان باید بپردازیم.»
او ادامه میدهد: «از آنجایی که گفته بودند تحصیل در مدارس دولتی رایگان است به آموزش و پرورش منطقه شکایت کردم و خواستار رسیدگی به این مسئله شدم. در نهایت نیز بازرس به مدرسه فرستاده شد، اما هیچ تغییری در این روند انجام نشد و حتی این پول به ما برگردانده نشد!»
صبا درباره ثبتنام پسرش در سال تحصیلی جدید میگوید: «امسال هم مانند سال گذشته همان مبلغ یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان را از ما گرفتند و اگر هم کسی این پول را پرداخت نمیکرد، دانشآموز را ثبتنام نمیکردند! به علاوه اینکه به خانوادهها اعلام شده از ۲۰۰ هزار تا یک میلیون تومان بابت کمک به مدرسه پرداخت شود و اگر تا پایان سال تحصیلی این مبلغ پرداخت نشود به طور حتم کارنامههای بچهها را نخواهند داد!»
دریافت شهریههای میلیونی در مدارس دیگر تهران نیز مشاهده شدهاست. برای مثال در مقطع پیشدبستانی و در مدرسهای در پاسداران شهریه ۵ میلیون تومانی دریافت میشود و در مدرسهای دیگر در خیابان پیروزی و همان مقطع ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان! که متأسفانه دریافت چنین مبالغی برای تحصیل دانشآموزان برخی از خانوادهها را از ثبتنام فرزندشان منصرف کردهاست.
همچنین به گفته یکی از والدین ساکن در تهرانپارس که فرزند خود را در پایه دوازدهم ثبتنام کردهاست، مبلغ ۸ میلیون تومانی را طلب کرده و گفتهاند که بابت کلاسهای کنکور چنین مبلغی دریافت میشود!
هزینه مدارس روی دوش اولیا
در همین رابطه محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش با اشاره به هزینههای گران تحصیل میگوید: «تورم شامل حال تحصیل دانشآموزان شدهاست و البته این تورم برای مخارج مدرسه نیز وجود دارد. طبق بررسیهای انجام شده، هر دانشآموز حدود ۲۰۰ هزار تومان لوازمالتحریر لازم دارد که البته کفش، کیف و کولهپشتی او جداگانه محاسبه میشود و البته هزینههایی، چون شهریه و رفت و آمد را نیز باید برای خرج تحصیل در نظر گرفت که تمام اینها نشان میدهد آموزش در کشور ما خیلی گران شدهاست.»
او ادامه میدهد: «رویکرد جهان به سمت آموزش رایگان و فراهم کردن شرایط نسبی تحصیل برای آموزش آحاد مردم رفته است و عدالت آموزشی در کشورهای دیگر بسیار زیاد است، مثلاً سالانه در ژاپن، دانشآموزان مستمند شناسایی میشوند و به آنها با بنهای آموزشی کمک میشود یا مثلاً صندوقهای دانشآموزی در این کشور وجود دارد که توسط آن از خانوادهها برای تحصیل فرزندانشان حمایت میشود.»
نیکنژاد با اشاره به اینکه در اکثر کشورها سیاستهای حمایتی بسیاری از دانشآموزان و خانوادههایشان میشود و به همه چیز دقت میکنند تا مبادا کسی از تحصیل جا بماند، اظهار میدارد: «در مطلبی خوانده بودم یونسکو بیانیه داده که با شیوع کرونا و آنلاین شدن آموزش، تعدادی از دانشآموزان از یک وعده غذایی گرم دولتی که به آنها در مدرسه تعلق میگرفت محروم شدهاند و باید برای آن فکری شود! اما آیا کشور ما که شعار عدالت آموزشی میدهد به چنین مواردی اهمیتی دادهاست؟ یا برای دانشآموزانی که به دلیل فقر و نبود پول کافی برای پرداخت هزینهشهریه و تحصیل نمیتوانند درس بخوانند توجهی کردهاست؟»
این کارشناس آموزش تصریح میکند: «اوایل انقلاب و با تمام فشارهای جنگ و تحریمها که داشتیم حواسمان به تحصیل رایگان بود، اما سال به سال که گذشت این مسئله برایمان کمرنگ شد، به خصوص از دوره سازندگی که گام به گام به سمت خصوصیسازی پیش رفتیم و به امروز رسیدیم که عدالت آموزشی برایمان بیاهمیت شدهاست.»
او در پاسخ به این سؤال که چرا مدارس دولتی شهریههای میلیونی دریافت میکنند و زور هیچکس به آنها نمیرسد، میگوید: «ریشه دریافت شهریه از سوی مدارس در اینجاست که بیش از یک دهه هیچ پولی به مدارس پرداخت نشدهاست. هر چند گفته میشود که طبق قانون اساسی، تحصیل رایگان است، اما دولت تنها حقوق معلمان و پرسنل را پرداخت میکند و مابقی هزینهها را روی دوش مدارس میاندازد؛ یعنی به آنها میگوید که هزینه آب، برق و گاز و سایر هزینههای جاری اعم از هزینه نگهداری و بهداشتی را باید خودشان تأمین کنند، وقتی هم که مدیر مدرسه معترض شود که سرانه هزینه دانشآموزی نیاز دارد و پرداخت نشدهاست به او میگویند که از خانوادهها بگیر! آنوقت چنین شرایطی پیش میآید که شاهدش هستیم و بار مالی تحصیل بر دوش خانوادهها میافتد!»
جهان به دنبال رایگان کردن آموزش. ما به دنبال گران کردن آن!
نیکنژاد ادامه میدهد: «سالهای گذشته، دریافت پول از خانوادهها برای مدارس دولتی، قبح اجتماعی داشت و دولتها اعلام میکردند که بههیچوجه نباید از دانشآموزان پولی دریافت شود، اما شرایط فعلی به گونهای است که علناً به مدارس میگویند که اگر پول احتیاج داشتید از خانوادهها بگیرید و هزینهها را تأمین کنید!»
او تصریح میکند: «رویکرد جهانی این است که دو نهاد اجتماعی؛ آموزش و بهداشتودرمان را به سمت رایگان شدن ببرد، زیرا که همه انسانها به آن احتیاج دارند، اما میبینیم که دقیقاً همین دو نهاد اجتماعی در کشور ما پولی شدهاست و به آن به چشم تجارت نگاه میشود!»
این کارشناس آموزشی به فشار اقتصادی مضاعف بر خانوادهها در دوران شیوع ویروس کرونا اشاره میکند و میگوید: «در دوران شیوع کرونا که بار مالی خانوادهها بیشتر شده و این بیماری جامعه را تحتتأثیر قرار دادهاست. از طرفی تورم و افزایش قیمت لحظه به لحظه که مردم را با مشکلات بسیار زیادی مواجه کردهاست، شکاف طبقاتی بیشتر شده و به سمتی میرویم که تنها ثروتمندان امکان تحصیل داشته باشند و قشر متوسط و ضعیف جامعه از درس خواندن باز بمانند!»
نیکنژاد با بیان اینکه یکی از مهمترین ویژگیهای آموزش و پرورش کاهش فاصله طبقاتی بود، اظهار میدارد: «سالها قبل، تحصیل میتوانست شکاف طبقاتی را کمتر کند، یعنی هر دانشآموز از طبقه متوسط یا ضعیف جامعه با درس خواندن و کسب موفقیت بتواند خودش را به سطحهایی برساند و به درآمد بالا و زندگی مرفهی دست یابد، اما حالا که تحصیل پولی و البته گران شدهاست، دانشآموزان از طبقه ضعیف و متوسط جامعه امکان تحصیل را از دست میدهند و در همان سطح ضعیف اجتماعی باقی میمانند.»
او درباره آسیبهای جاماندن از تحصیل به دلیل گران بودن آن میگوید: «اگر شرایط تحصیل به همین روال پیش برود شاهد آن خواهیم بود که بچهها در خانوادههای فقیر درس نخوانند و با ترک تحصیل به سراغ کار بروند. در نهایت این بچهها که راه پیشرفت به رویشان بسته شدهاست، کارگران بچههای ثروتمندان میشوند که پول داشتند و توانستند درس بخوانند و به موفقیت دست یابند! و این یعنی همانند سالهای گذشته بچه کفاش، کفشدوز میشود و راه پدر را ادامه میدهد و بچه یک فرد ثروتمند نیز همان شغل پردرآمد پدرش را ادامه میدهد و به مراتب بالاتری میرسد. همینها شکاف طبقاتی را روز به روز بیشتر میکند و امید به آینده و پیشرفت را در میان اکثر جوانان از بین میبرد که خود آسیبهای اجتماعی بسیار زیادی را به دنبال دارد.»