برکات سفرهای استانی
_ جواد منصوری در روزنامه حمایت نوشت: حضور میدانی ارشدترین مقام اجرایی کشور در میان مردم استانهای مختلف و در روزهای غیر اداری حاکی از مدیریت بدون واسطه، مردمی بودن و التزام به قواعد مدیریت در چهارچوب جمهوریت به شمار میرود. در بازدیدهای میدانی و سفرهای استانی رئیسجمهور، اتفاقات بسیار خوب و برکات فراوان دیدهشده که کمترین آنها همصحبتی و شنیدن گلایهها و انتقادات، بهصورت رو در رو و بیواسطه است.
مردم مسئولی را میخواهند که حتی اگر کاری از دستش برنیاید، گوش شنوایی برای استماع واگویههای آنها داشته باشد. همین عامل باعث کم شدن و فروکش کردن نگرانیها و عصبانیتهای است که بهواسطه بیتوجهیهای گذشته، متراکم و انباشتهشده است. ضمن اینکه اولین گام برای پیگیریهای بعدی این است که به میان برود، از نزدیک بر روند انجام کارها نظارت کرده و نواقص موجود را از زبان اهالی آن منطقه بشنود.
آفت بولتنخوانی و استماع گزارشها در دفتر کار، خود را در فاصله گرفتن از واقعیتها نشان میدهد چراکه در این میان ممکن است رویدادها، بهصورت شفاف و واقعی به اطلاع تصمیم گیران و تصمیم سازان نرسد. در سالهای گذشته این اتفاق آنقدر نادر بود که جز در مقاطعی مثل وقوع سیل و زلزله، شوق ملاقات با مسئولان ردههای پایینتر در میان مردم تبدیل به یک رؤیا شده بود، چه برسد به حضور مقامات ارشد.
حالا پس از گذشت سالها از کمفروغیها در سفرهای استانی و بازدیدهای سرزده، شاهد حضور بلندپایهترین مقام اجرایی کشور در میان مردم، به دور از تشریفات و تکلف هستیم که با صمیمیت واز سر احساس مسئولیت در شهرها و شهرستانهای دور افتاده، داروخانهها مراکز درمانی و بیمارستانهای کرونایی حضور پیدا میکنند و از نزدیک پای درد و دل مراجعان مینشینند.
ضمانت اجرای وعدههای دادهشده کاملاً مشخص است. در بازدیدهایی ازایندست، بهواسطه ملاقات چهره به چهره با مردم، قول و قرارهایی با مردم گذاشته میشود که تخطی از آنها به لحاظ اخلاقی، تقریباً غیرممکن است. این آفتی است که برخی از دلسوزان و منتقدان به نسبت به آن هشدار دادهاند، چون اگر ضربالاجلی برای اجرای آنها تعیین شود و کار پیگیری نگردد، بهتدریج بازدیدهای میدانی و سرزده جنبه تبلیغاتی پیدا میکند و این کار ارزشمند، درنهایت دستمایه تبلیغات رسانهای دشمنان قرار میگیرد.
علاوه بر این، سفرهای استانی بنا نیست که در یک سیکل زمانی مشخص انجامشده و پس از مدتی به فراموشی سپرده شود. بلکه برنامهای مداوم است و هر استان و منطقه ممکن است بارها مورد بازدید رئیسجمهور و هیئت دولت قرار بگیرد؛ بنابراین اگر دولت بنای کار رسانهای و تبلیغاتی داشته باشد قاعدتاً یک استان یا یک منطقه، فقط باید یکبار مورد بازدید قرار بگیرد و برنامهای برای تکرار آن نباشد.
از طرفی، حضور در میدان برای درک نزدیک مشکلات، اتخاذ تصمیمات سریعتر و درستتر، مصداق «روحیه جهادی» نیز هست. جهاد، حرکت برای انجام امور دشوار است و سفر به مناطق فراموششده و دور دست - جایی که سالها بیتوجهی، آنها را به کانون انواع و اقسام مشکلات و چالشهای فرهنگی، اقتصادی، ملی و حتی امنیتی تبدیل کرده - کار دشواری است.
آیتالله رئیسی این جهاد را از دوره ریاست بر قوه قضاییه آغاز کردند؛ زمانی که زمزمه حضور ایشان در استانها و مراکز صنعتی شنیده میشد، فعالان اقتصادی و گرفتاران در پیچوخم مسائل اداری به دیدار ایشان میشتافتند و نتیجه آن را بهطور ملموس مشاهده میکردند.
قاعدتاً ملاقاتهای سرزده با مردم، بهخصوص آنهایی که از امکانات اولیه و اساسی محروم هستند برای مسئولان دشواریهایی دارد، اما رسالت پذیرش مسئولیت اگر گرهگشایی از مشکلات مردم نباشد و میز ریاست دردی از آلام مردم دوا نکند، جز هزینهتراشی برای ملت و کشور، چیزی به همراه نخواهد داشت. همانگونه که در گذشته این اتفاق افتاد و مدیریت گریزان از رویارویی با مردم، هزینههای هنگفتی را به کشور تحمیل کرد.
حضور میدانی، پیام بسیار مهم، بزرگ و کارگشایی نیز برای سایر مسئولان در ردههای دیگر و همچنین در سایر نهادها دارد و آن اینکه از مدیریت در حلقههای بسته اجتناب کنند و هر کس در هر حوزه و مسئولیتی، مشغول انجام وظیفه است، بازدیدها، یک بخش دائمی از فعالیتهایش باشد. یکی از آفتهای بزرگ تصمیمگیریها در کشور آن است که خروجی جلسات بهمنظور گرهگشایی از مشکلات، با واقعیتهای میدانی تطابق ندارد و بعضاً اینگونه به نظر میرسد که جمعبندیها، فضایی و به دور از آن چیزی است که در کف جامعه اتفاق میافتد.
سفرهای استانی و حضورهای میدانی از یک منظر، نویدبخش شکلگیری فرایندهای جدید در ارکان حاکمیتی است. بهاینترتیب که بهجای شنیدن اخبار نگرانکننده و عجولانه در روزهای جمعه، مردم شاهد یک اتفاق دلگرمکننده در خصوص سفر آیتالله رئیسی به مناطق محروم و نیازمند هستند. آنها در این سفرها، رئیسجمهور و مسئولین را از نزدیک مشاهده میکنند که خود را در مقام دشوار پاسخگویی قرار دادهاند و در عوض خطابه خواندن، برای چارهجویی و عبور دادن کشور از موانع، مستقیماً وارد گود شدهاند.
رئیسجمهور با تصمیمها و اقداماتی ازایندست، در حال افزایش انتظارات از خود، مجموعه تحت امرش و درنهایت، حاکمیت است که اولاً حاکی از مسئولیتپذیری ۱۰۰ درصدی است و ثانیاً به جهت دشواریهایی که بر آن مترتب است، یک رویکرد ناب و کامل جهادی به شمار میرود.
آیتالله رئیسی بهعنوان یک مدیر میدانی و کسی که از نزدیک با مشکلات مردم در تماس بوده، بیش و پیش از هر کسی آگاه است که نهال امید غرس شده تنها با عمل میدانی، آبیاری و به ثمر خواهد رسید؛ بنابراین انتقاد به این سفرها و بازدیدها را نمیتوان، منصفانه و از سر دلسوزی دانست و نوعی فرار رو به جلو محسوب میشود تا بیتدبیریهای گذشته، یک مسئله عادی و در چارچوب روال معمول مدیریتی، عادی انگاری شود.
در پایان این نکته را نباید فراموش کنیم که تنها راه گذر از بنبستها و گردنههایی که از ناحیه برخی مدیران خسته و فرسوده و همچنین تحریمهای ظالمانه خارجی قد برافراشته، مأموریتی دشوار است که حضور در میان مردم، باعث تسریع و تعجیل در انجام آن خواهد شد.