«سرانجام» به کتابفروشیها رسید
- مجموعه شعر «سرانجام» از سرودههایی است که تا حد امکان، فقر اندیشه و زبان در آن به حداقل میرسد و اصلاً مگر شعر چیزی جز همان دو دارد. از نظرگاه اندیشه در شعر عباسی گاه میتوان یک زندگینامهی تلویحی و تلمیحی را از امام یا امامزادهای دید که آن شعر برایش سرودهشده است نمونه نمیدهم، زیرا پُر است این مجموعه از این گونه سرودهها و این در حالی است که فقط شاعر به سراغ ممدوحان خاصی نرفته است که همه برایشان میسرایند و کنگره و جشنواره برگزار میکنند.
در حوزهی زبانی که بیشترین نمود و اصلاً بگذارید بگویم تمام نمود شعری یک شاعر در همان حوزهاست، شعر عباسی به خوبی در خوبیهای زبان نوکلاسیک مانده و به شایستگی و بایستگی از نارساییها و کاستی-های آن عبور کرده است به گونهای که استفادههای درست از تکانههای زبانی و ترفندهای بدیعی و بیانی توانسته است لایههایی جز پوستهی صورت بر شعر ایشان بیفزاید در حالی که شعر امروز به شدت از همین عیب تک لایهای بودن رنج میبرد. در بیشتر سرودههای این مجموعه، مخاطب با هنرنماییهای زبانی، مخصوصاً در پایانبندی شعرها روبرو میشود که او را راضی از تفرج و تماشای شعر بیرون میآورد.
حسن دلبری در مقدمه ابتدای کتاب مینویسد: در مجموع، مجموعهی «سرانجام»، من را که گاه به نا امیدی در چشمانداز شعر آیینی امروز نگاه میکردم و حسرت میخوردم که چرا شاعر ما به جای این که مخاطب را بالا بیاورد خود را اینقدر پایین میبرد؛ امیدوار کرد. به گمان من دو عامل اصلی سبب این موفقیت شاعر شده -است یکی دیرپسندی او و دیگری تحصیلاتی که تا مرحلهی دکتری ادبیات فارسی دارد و دانش شعر را در کنار استعداد، کسب کرده است.
در ابتدای یکی از شعرها میخوانیم:
تو را همراه خود آوردهاند ازشرق بارانها
تو راای زادهی شرقیترین خورشید دورانها
چه بذر برکتی آوردهای از آسمان با خود
چه خیری از زمین خود درو کردند دهقانها
چه لحنی وچه حرفی در بیان و بر زبانت بود
که تسبیح سخن افتاد ازدست سخنرانها
به رویت چشم میبستندای خورشید دانایی
بزرگی توکوچک دیده شد در چشم نادانها
این مجموعه با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه و ۱۱۶ صفحه توسط انتشارات سوره مهر به بازار عرضه شدهاست.