افغانستان؛ ناگزیر به رعایت حقآبه ایران/ تبعاتی که جدی است!
- رؤیا راعی - غرب به سرکردگی رژیم آمریکا و ناتو در حالی پس از ۲۰ سال اشغال افغانستان و تشدید ناامنی، خشونت و افزاش ترانزیت مواد مخدر، از این کشور خارج شدند که جامعه جهانی به این نتیجه رسیده است آمریکا به هیچ وجه قابل اعتماد نبوده و نمیشود درباره هیچ موضوعی به این رژیم اعتماد کرد.
البته به این نکته نیز باید توجه کرد که راهحل افغانستان نه اشغال، جنگ و خونریزی بلکه دیپلماسی و گفتوگوهای سیاسی با حضور همه طیفهای سیاسی و اقوام افغانستانی است.
اشغالگران افغانستان در بدو ورود به این کشور تقسیم کار کرده بودند که مثلاً آمریکا مسئول مبارزه با تروریسم، انگلیس مسئول مبارزه با مواد مخدر، آلمان مسئول تشکیل و تجهیز پلیس و ایتالیا مسئول بهبود سیستم قضایی این کشور باشند، اما بعد ۲۰ سال اشغالگری و سبعیت، مشخص شد نه تنها هیچ کدام از این برنامهها به سرانجام نرسیده است که قرینهها نشان میدهد اساساً برای نیل به چنین اهدافی هیچ تلاشی هم صورت نگرفته است؛ چه آنکه کشتار ۱۱۱ هزار نفر از مردم مظلوم افغانستان، حتک حیثیت به نوامیس، ایجاد شکنجهگاههای مخوف، استفاده ابزاری از کودکان برای پاکسازی میادین مین، غارت منابع عظیم معدنی و... تنها گوشهای از خیانت غرب در افغانستان بود.
آمریکا در ابتدا به بهانه مبارزه با تروریسم وارد افغانستان شد، اما در آخر بدون دستیابی به هیچ کدام از اهداف خود در این منطقه، ناگزیر شد که به رغم صرف هزینههای هنگفت، این کشور را ترک کند.
اما به گفته کارشناسان، خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان غیرمسئولانه بود. این خروج غیر مسئولانه خلائی را در سطح شهرستانهای افغانستان به وجود آورد.
به گفته ابوالفضل ظهرهوند «این به هم خوردگی در تعادل نیروهای نظامی و فرماندهی موجب شد طالبان بتواند به کمک پشتیبانیهای پاکستان، پیشرویهای چشمگیری را داشته باشد و صحنه معادلات نظامی در افغانستان تغییر کرد».
در پی پیشرویهای طالبان، اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان فرار کرد که به گفته برخی از کارشناسان، این فرار اشرف غنی با هماهنگی آمریکا صورت گرفته است.
حسن کاظمیقمی سرکنسول پیشین ایران در هرات در گفتوگویی در همین زمینه بیان کرد: یکی از مسائلی که امروز مطرح است و میتواند جدی باشد مسئله تبانی آقای اشرف غنی با آمریکاییهاست؛ چه شد که طالبان تا دروازههای کابل آمدند و آقای اشرف غنی در مصاحبه آخرش عنوان میکند که او حتی وقت به پا کردن کفشش را نداشته است.
کاظمیقمی ادامه داد: به عنوان رئیس جمهوری که فرمانده کل قواست و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی را در اختیار دارد و حضور نیروهای اطلاعاتی آمریکا در افغانستان، چگونه میشود که طالبان تا مرزهای کابل آمده باشند و آقای غنی خبر نداشته باشد؟ لذا این ادعای ایشان که عنوان میکند من فقط توانستم فرار کنم، ادعای درستی نیست.
اشرف غنی پیش از این مواضع خصمانه بسیار زیادی علیه جمهوری اسلامی ایران داشت. وی به رغم معاهده ایران و افغانستان در مورد آب رود هیرمند در سال ۱۳۵۱، هنگام افتتاح سد کمالخان ادعا کرد که تنها در مقابل دریافت نفت از ایران اجازه استفاده از آب رود هیرمند را به کشورمان میدهد.
شاهحسین مرتضوی مشاور ارشد اشرف غنی نیز در توییتی خطاب به ایرانیان گفته بود «آب مفت نداریم!». وی بعد از حمله طالبان نه تنها بیو(بخش معرفی شخصی در پلتفرم توئیتر) و پستهای مربوط به حمایت آمریکا از دولت کابل را حذف کرد، که حتی «پرچم افغانستان» را هم از هدر صفحه توییتر خود برداشت!
البته سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت امورخارجه این یاوهگوییهای اشرف غنی و دیگر مسئولان غربگرای افغانستان را بیپاسخ نگذاشت و تاکید کرد: رودخانه هیرمند دارای رژيم حقوقی تعریف شده ای است و بر اساس قراردادی که در سال ۱۳۵۱ بین دو کشور به امضاء رسیده و در مجالس قانون گذاری هر دو کشور به تصویب رسیده حقآبه ایران کاملا مشخص بوده و دولت افغانستان هم به این حقآبه متعهد است.
خطیبزاده با تاکید بر اینکه مسئله توسعه سیستان موضوعی است که مورد توجه دولت جمهوری اسلامی ایران بوده و طبیعتا برای برنامههای توسعه، آب مورد نیاز می بایست به طرق مقتضی تامین شود، افزود: در این خصوص دولت برنامههای مختلفی را از سالها قبل در دست مطالعه و اجرا دارد که از جمله آنها انتقال آب شیرین شده دریای عمان، بهرهگیری از منابع آب ژرف، انتقال آب از سایر منابع داخلی و از همه مهمتر اجرای طرح های بهینه سازی مصرف آب است.
سخنگوی وزارت امورخارجه به این نکته نیز تاکید کرد: دولت جمهوری اسلامی ایران از اظهارات رئیس جمهور محترم افغانستان برای تبدیل آب به موضوع همکاری بین دو کشور استقبال کرده و آمادگی خود را بدین منظور اعلام میکند.
مجتبی نوروزی کارشناس مسائل افغانستان در همین زمینه به میزان گفت: تفاهمنامه حقآبه ایران یک تفاهمنامهای است که مورد تایید نهادهای بینالمللی است و هر دولتی که در افغانستان روی کار بیاید، ملزم به رعایت حقآبه است و این نه تنها بحث حقوقی است، بلکه زیست محیطی و انسانی هم هست و امنیت این دو به داخل افغانستان هم برمیگردد. یعنی هر کسی در افغانستان روی کار میآید باید بداند که اگر این حقآبه رعایت نشود و دشت سیستان دچار خشکسالی شود، حتماً هم تبعات زیستمحیطی و هم تبعات امنیتی و اقتصادی آن به مناطق غربی افغانستان سرایت خواهد کرد.
به هر روی پس از تسلط طالبان بر افغانستان، این موضوع نباید تحت شعاع قرار بگیرد و علاوه بر حقوق قانونی ایران در استفاده از هیرمند، مسئله محطی زیستی و انسانی این حقابه، باید مورد توجه هر دولتی که در افغانستان روی کار خواهد آمد، قرار بگیرد.