راز بی میلی وسیع داوطلبان کنکور به انتخاب رشته
- روزنامه فرهیختگان نوشت: پرونده آزمون سراسری ۱۴۰۰ هم با پایان انتخاب رشته مجازشدگان بسته شد تا از مهرماه، دانشگاههای کشور پذیرای دانشجویان جدیدالورود باشند. البته مشخص نیست این دانشجویان هم باید تا چه مدت کلاسهای درس را از پشت مانیتورها دنبال کرده و از حال و هوای دانشجو بودن به معنی واقعیاش فاصله بگیرند.
کنکور امسال هم به اجبار در شرایط کرونایی برگزار شد و طبق رسم هر ساله بیش از یک میلیون نفر برای رسیدن به صندلی دانشگاهها به رقابت پرداختند؛ اما آنچه چند سالی است بعد از پایان آزمون سراسری مورد توجه قرار میگیرد، بیمیلی داوطلبان چه برای شرکت در جلسه آزمون و چه برای انتخاب رشته است؛ مسالهای که برخی از کارشناسان از آن بهعنوان قهر جوانان با دانشگاه یاد میکنند.
قهری که شاید یکی از اصلیترین مولفه آن انصراف مجازشدگان برای انتخاب رشته باشد. اتفاقی که چند سالی میشود توجهات را به خود جلب کرده و طی دو سال گذشته، بیش از پیش جلب توجه کرد. درحقیقت داوطلبان درحالیکه با وجود بیماری کرونا سر جلسه آزمون شرکت کرده بودند، اما باز وقتی نوبت به انتخاب رشتهشان شد، ترجیح دادند از این کار صرفنظر کنند. مسالهای که طبیعتا حاوی پیامهایی از سوی شرکتکنندگان به مسئولان نظام آموزش عالی کشور است و به نظر میرسد تب رفتن به دانشگاه و گرفتن مدرک تحصیلی درحال فروکش کردن است.
از غیبت ۱۳ درصدی داوطلبان در جلسه آزمون تا قهر ۵۲ درصدی مجازشدگان با انتخاب رشته
کنکور سراسری امسال مانند همیشه شروعی توفانی داشت؛ چراکه یک میلیون و ۱۱۲ هزار و ۷۰۸ داوطلب در آن ثبتنام کردند؛ البته در این میان یک میلیون و ۳۶۹ هزار و ۴۱۶ نفر قصد داشتند در چند گروه آزمایشی ثبتنام کنند، اما درنهایت علیرغم اینکه برای یک میلیون و ۳۶۷ هزار و ۹۳۱ کارت ورود به جلسه صادر شده بود، تنها یک میلیون و ۱۸۴ هزار و ۱۳۰ نفر خود را به حوزههای امتحانی رساندند؛ یعنی عملا ۱۳ درصد از جمعیت نهایی حاضر نشدند دادههای خود را برای ورود به دانشگاهها محک بزنند. این همه ماجرا نیست؛ چراکه از میان شرکتکنندگان هم تنها یک میلیون و ۸۲ هزار و ۹۰۰ نفر توانستند از مرحله اول کنکور عبور کنند؛ یعنی ۹۱ درصد مجاز به انتخاب رشته و ۹ درصد دیگر پشت کنکور ۱۴۰۰ ماندند. مساله زمانی جالبتر میشود که حتی همه مجازشدگان هم حاضر به انتخاب رشته نمیشوند و ترجیح میدهند یا اصلا به دانشگاه نروند یا راههای دیگر را برای رسیدن به صندلی موردنظرشان امتحان کنند. به عبارت دقیقتر از میان یک میلیون و ۸۲ هزار و ۹۰۰ نفری که طبق کارنامه قبولی، میتوانستند دست به انتخاب رشته بزنند، تنها ۵۲۳ هزار و ۶۷۱ نفر آخرین مرحله کنکور سراسری را هم پشتسر گذاشتند. یعنی فقط ۴۸ درصد از مجازشدگان انتخاب رشته کرده و ۵۲ درصد دیگر اصلا در این مرحله شرکت نکردند.
انصراف ۵۴ درصدی داوطلبان از انتخاب رشته سال ۹۹
البته انصراف از انتخاب رشته توسط داوطلبان مجاز تنها مختص آزمون سراسری امسال نبوده و نیست. با نگاهی به آمارهای منتشر شده در ارتباط با کنکور سالهای پیش میتوان گفت این روند چند سالی است در میان شرکتکنندگان در آزمون سراسری نهادینه شده و حتی وضعیت در سال گذشته، از امسال نگرانکنندهتر هم بوده است. از میان یک میلیون و ۳۹۳ هزار و ۲۳۳ داوطلبی که در کنکور ۹۹ ثبتنام کردند، درنهایت تنها یک میلیون و ۱۶۶ هزار نفر به جلسه آزمون رفتند؛ یعنی تنها ۸۳ درصد به رقابت پرداخته و از میان آنها هم یک میلیون و ۱۲ هزار و ۴۰۶ نفر مجاز به انتخاب رشته شدند؛ یعنی ۸۶ درصد شرکتکنندگان میتوانستند به کلاسهای دانشگاهی راه پیدا کنند. درنهایت، اما اتفاق جالبی رخ داد و آن اینکه تنها ۴۶۹ هزار و ۹۴ نفر انتخاب رشته خود را کامل کردند؛ یعنی ۴۶.۳۳ درصد انتخاب رشته کرده و در مقابل ۵۳.۶۷ درصد دیگر تمایلی به این کار نداشتند.
نیمه دوم دهه ۹۰؛ افزایش انصرافدهندگان از انتخاب رشته
این روند در سالها قبل هم تداوم داشته و به نظر میرسد داوطلبان سالهای سال است که درحال نشان دادن بیمیلی خود برای ورود به دانشگاههای کشور هستند. در سال ۹۸، تنها ۸۳۲ هزار و ۲۸۹ نفر توانسته بودند از کنکور گذشته و خود را به مرحله انتخاب رشته برسانند، اما ۵۴ درصد آنها این کار را به اتمام رسانند؛ یعنی از آن جمعیت ۴۵۳ هزار و ۳۲۷ نفر اقدام به انتخاب رشته کرده و ۴۶ درصد از این کار انصراف دادند.
وضعیت برای سال ۹۷ شکل بهتری داشت؛ چراکه آن سال از جمعیت ۹۱۰ هزار و ۵۶۳ نفری که مجاز به انتخاب رشته شدند، تنها ۵۵۰ هزار و ۸۲۴ نفر این کار را انجام دادند، یعنی ۶۰.۴۹ درصد انتخاب رشته کرده و ۳۹.۵۱ درصد حاضر به این کار نشدند. سال ۹۶ هم بخش مهمی از مجازشدگان به انتخاب رشته ترجیح دادند از طریق آزمون سراسری وارد دانشگاه نشوند؛ چراکه در آن سال ۸۳۸ هزار و ۹۲۹ نفر برای انتخاب رشته مجاز بودند، اما تنها ۴۹۸ هزار و ۷۸ نفر این کار را انجام دادند؛ یعنی از جمعیت کلی تنها ۵۹.۳۷ درصد انتخاب رشته را انجام داده و درمقابل ۴۰.۶۳ درصد از این کار منصرف شدند. وضعیت در ۵ سال اول دهه ۹۰، اما بهمراتب بهتر بوده است.
بهطوری که در سال ۹۵، ۶۴.۳ درصد مجازشدگان انتخاب رشته کرده و تنها ۳۵.۷ درصد از این مهم انصراف دادند. وضعیت در سال ۹۴ و پیشتر از آن به نسبت، نیمه دوم دهه ۹۰ در بهترین حالت بوده است؛ بهطوریکه در سال ۹۴، تنها ۲۸.۹ درصد جزء انصرافدهندگان از انتخاب رشته قلمداد میشدند و ۷۱.۱ درصد این مرحله را پشتسر گذاشتند. سال ۹۳ هم کفه ترازو به نفع داوطلبانی که انتخاب رشته کرده بودند، سنگینتر بود؛ بهطوری که آن سال ۷۲ درصد انتخاب رشته کرده و ۲۸ درصد انصراف دادند. در سال ۹۲ هم این میزان به ۷۱.۶ درصد در مقابل ۲۸.۴ رسیده بود. اما بهترین سال را میتوان مربوط به ۹۱ دانست؛ چراکه آن سال ۷۵ درصد مجازشدگان انتخاب رشته کرده و ۲۵ درصد منصرف شدند، در سال ۹۰ هم این میزان به ۷۳.۴ درصد درمقابل ۲۶.۶ درصد رسیده بود.
بیتوجهی داوطلبان به شیوه پذیرش بدون آزمون
جالب اینجاست که انصراف از انتخاب رشته در آزمون سراسری باعث اقبال داوطلبان به رشتههای بدون آزمون هم نشده است. براساس آمارهای منتشر شده تا به امروز تنها ۳۲۹ هزار و ۵۰ نفر در این شیوه پذیرش برای سال ۱۴۰۰ ثبتنام کردهاند. هرچند داوطلبان هنوز تا ۱۵ شهریورماه فرصت دارند تا از طریق ثبتنام در پذیرش بدون آزمون، خود را به دانشگاه برسانند، اما با توجه به اینکه ظرفیت پذیرش از این طریق ۹۰ هزار نفر است، هنوز دوسوم ظرفیت پذیرش خالی باقی مانده و به نظر نمیرسد که تا پایان مهلت مقرر، اتفاق ویژهای در این زمینه رخ دهد.
این مهم برای سالهای گذشته هم صدق میکند و علیرغم تمدید مهلت ثبتنام در این شیوه پذیرش، اما نهتنها هیچگاه ظرفیت پذیرش دانشگاهها از این طریق تکمیل نشده است، بلکه معمولا بیش از ۱۰۰ هزار ظرفیت خالی میماند. سال گذشته بود که بعد از انجام دو اصلاحیه روی پذیرش از طریق بدون آزمون، ظرفیت پذیرش به ۵۹۶ هزار و ۸۸ نفر رسید، اما باز هم ۳۴۸ هزار و ۶۷۲ ظرفیت خالی ماند. البته نباید این مساله را فراموش کرد رشتههایی که در این شیوه امکان راهیابی به آنها وجود دارد، از آنجایی که در زمره رشتههای پرطرفدار قرار نمیگیرند، عموما چندان در مقطع کارشناسی جذابیتی برای داوطلبان ندارد و علاوهبر آن، بسیاری از داوطلبان از طریق کنکور سراسری هم امکان شرکت در آنها را دارند و همین مساله از جذابیت آنها برای داوطلبان کاسته است.
بیمیلی داوطلبان به انتخاب رشته از کجا نشأت میگیرد؟
برای آمارهایی که طی سالهای اخیر از سوی جامعه به نظام دانشگاهی مخابره میشود میتوان دلایل مختلفی آورد که نقش تعیینکنندهای در کاهش رغبت افراد برای ورود به دانشگاهها دارند. افزایش میزان بیکاری در فارغالتحصیلان دانشگاهی، نامشخص بودن آینده کاری برای بخشی از رشتهها، عدم جذب نخبگان و متخصصان در مشاغل مرتبط، ظرفیت پایین پذیرش در رشتههای پرطرفدار بهویژه در علوم تجربی، نابسامان بودن وضعیت اقتصادی خانوادهها و عدم توانایی برای تامین هزینههای تحصیل ازجمله دلایلی است که در طول سالهای گذشته باعث شده تا حد زیادی تبگرایی در جامعه کاهش پیدا کند.
از سوی دیگر این روزها شرایط کرونایی و تغییر در وضعیت آموزشی هم به مشکلات قبلی اضافه شده و به نظر میرسد داوطلبان ترجیح میدهند درصورتیکه نتوانند به صندلی مدنظر خود برسند، بهطور کلی قید انتخاب رشته را بزنند تا اینکه رشتهای را که باب میلشان نیست از پشت مانیتور فرا بگیرند.