سهم آمریکا و طالبان در تراژدی فرودگاه کابل
_ اصغر زارعی در روزنامه حمایت نوشت: افغانستان پس از دو دهه اشغال، هفته گذشته یکی از سیاهترین روزهای خود را شاهد بود. در چند رشته انفجار انتحاری در فرودگاه کابل ۱۱۰ نفر کشتهشده و بیش از ۱۶۰ نفر نیز مجروح شدند. با وجود اینکه همه خاک افغانستان بهجز ولایت پنجشیر تحت کنترل گروه طالبان است و پیوسته ادعا میکند دوره جنگ و ناامنی به پایان رسیده، انفجارهای فرودگاه کابل نافی این ادعاست.
دولت وابسته و فاسد اشرف غنی و سازمانهایش هم در افغانستان بر سر کار نیستند که اعمال آنها در این انفجارها مطرح شود و سوء مدیریت آنها موردانتقاد قرار گیرد. با این حساب، طالبان تنها مرجعی است که موظف به پاسخگویی در قبال وضعیت امنیتی پایتخت و سراسر افغانستان است. این گروه پیشازاین، اخبار مربوط به ارتباطش با القاعده را رد و همچنین به کرات اعلام کرده که با داعش اختلافات ماهوی دارد، اما به خاک و خون کشیده شدن شهروندان غیرنظامی و بیگناه در فرودگاه کابل نشان داد اوضاع آنچنان که طالبان ادعا میکند در کنترل آنها نیست و گروههای تروریستی به راحتی میتوانند وارد منطقه پرجمعیت شده و دست به عملیات بزنند.
از سوی دیگر، طالبان پیشازاین ادعا کرده بود که داعش از نظر ایدئولوژی با آنها تفاوت زیادی دارد و بعضی از این کشورها نیز به امید مبارزه طالبان با داعش از این گروه حمایت کردند تا از این طریق، تکفیریها را زمینگیر و مهار کنند. اتفاقات اخیراً، اما تردیدها در خصوص همکاری داعش و طالبان را افزایش داده و این گروه را در برابر چالشی دشوار برای شفافسازی مواضع و رویکردش علیه تفکر تکفیری قرار داده است. این مسئله از آن جهت حائز اهمیت است که «ذبیح الله مجاهد»، سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان اخیراً به پرسشی در خصوص شیوه برخورد این گروه با داعش پاسخ قاطع و روشنی ارائه نکرد.
بنابراین، طالبان نیز در این ماجرا سهم دارد و نمیتواند مسئولیتش را در عدم مهارت حملات مرگبار نادیده گرفت. ضمن اینکه وقوع چنین اتفاقات غمباری، وظایف امنیتی طالبان را بسیار مضاعف میکند و باید به وعدههایی که به همسایگان و دیگر کشورهای جهان مبنی بر تأمین امنیت و آرامش در افغانستان دادند عمل کنند.
یک طرف دیگر ماجرا این است که امنیت فرودگاه کابل حتی پس از ورود طالبان به پایتخت در اختیار نیروهای آمریکایی بوده است. کنترل ترافیک هوایی افغانستان در حال حاضر، بهوسیله پنتاگون انجام میشود و همه نیروهای خارجی باید تحت نظر وزارت دفاع آمریکا در فرودگاه حامد کرزای فعالیت کنند. هماکنون هزاران نظامی آمریکایی در فرودگاه پایتخت افغانستان مستقر هستند و با همراهی صدها نظامی از کشورهای متحد واشنگتن شامل ترکیه و انگلیس در میدان هوایی کابل حاضر هستند.
بنابراین، مسئول اصلی تأمین امنیت این منطقه پرجمعیت و حساس، آمریکاییها بوده و هستند؛ کشوری که در طول ۲۰ سال گذشته با همین ادعا یعنی تأمین امنیت افغانستان و منطقه، عامل اصلی و کلیدی خشونت، خونریزی و ناامنی در همسایگی شرقی ایران بوده است.
این در حالی است که سهشنبه هفته پیش، «جو بایدن»، رئیسجمهور آمریکا در خصوص احتمال حملات بزرگ و مرگبار انتحاری از جانب داعش در فرودگاه کابل هشدار داده بود و متعاقب آن، دیگر مقامات غربی نیز از وقوع انفجار در میدان هوایی کابل ابراز نگرانی کرده بودند.
در اینجا چند احتمال مطرح میشود؛ نخست اینکه اگر آمریکا و متحدانش از وقوع حملات انتحاری اطلاع داشتند، چرا اقدامات پیشگیرانه را در دستور کار قرار ندادند و برای ورود به منطقه هوایی، پستهای ایست بازرسی و تمهیدات دیگر را فراهم نکردند؟ پاسخ اول این است که آمریکا بهعنوان خالق داعش از این حمله نه تنها اطلاع داشت، بلکه تروریستهای تکفیری را مأمور کرده بود تا با انجام حملات انتحاری از فشار فزاینده مهاجران بکاهد تا بتواند عملیات تخلیه شهروندان و نیروهایش را پیش از ۳۱ آگوست (ضرب الاجل تعیینشده توسط طالبان) کامل کند.
پاسخ دوم عبارت است از اینکه در مدیریت و ساماندهی این حملات با داعش هماهنگ نبود، اما از آن اطلاع داشته و مانع از آن نشد و یا اینکه نتوانست مانع از انجام این عملیات شود. پاسخ این سؤال هر چه باشد، مسئول مستقیم انفجارهای روز پنجشنبه در فرودگاه کابل، آمریکاییها هستند. بهخصوص اینکه هم در عراق و سوریه و هم در افغانستان گزارشهای قابلاعتنا و موثقی وجود دارد مبنی بر اینکه یانکیها در عملیات هلی برن و پشتیبانی نیروهای داعش نقش کلیدی داشتهاند.
طالبان پیشازاین نیز صراحتاً اعلام کرده بود کاخ سفید مسئول وضعیت مغشوش فرودگاه کابل بوده و پیش از انفجار نیز در خصوص خطر حملات انتحاری به آمریکا هشدار داده بود؛ کشوری که مردم را به مهاجرت و خروج از افغانستان ترغیب میکند و مقدمات و بسترهای چنین فاجعهای را از این رهگذر فراهم میسازد.
نکته اینجاست که تراژدی فرودگاه کابل یکی از نقاط تاریک تاریخ ابرقدرتی است که ادعا میکند برای نجات ملتها دست به مداخله نظامی و تجاوز میزند، اما از تأمین یک فرودگاه کوچک هم عاجز است. برخی چگونه از ابرقدرت ناتوان و ذلیلی همچون آمریکا انتظار دارند که کشتی طوفانزده کشورها را به ساحل آسایش و آرامش برساند. آمریکا به هر منطقهای که پا گذاشته و در هر نقطهای از جهان که مداخله نظامی کرده است، دستاوردی جز کشتار هزاران و میلیونها نفر نداشته و بذر دائمی ناآرامی و مشکلات بعدی را نیز در آنجا کاشته است.
پس، بنا به این قاعده که پیشگیری بهتر از درمان است، اخراج آمریکا از منطقه بهترین راهکار از وقوع چنین رویدادهای دردآوری است و صرف طرد شدن اشغالگران، آیندهای روشن با همکاری جمعی همه ملتها را نوید میدهد.