ریشههای یک طلاق به ازای هر ۲ ازدواج
_ روزنامه خراسان نوشت: میگویند یکی از شیرینترین بخشهای زندگی هر فردی، ازدواج است، اما متاسفانه برای بسیاری از جوانان این شیرینی به تلخی طلاق میانجامد. با نگاه دقیقتر میبینیم عده بسیار زیادی واقعا علت ازدواج کردن خود را یا نمیدانند یا چند دلیل کلیشهای برای آن دارند و عاقبت اش هم به جدایی ختم میشود. بر اساس آمار اعلامی اخیر سازمان ثبتاحوال کشور، نسبت ازدواج به طلاق در استانهای البرز، تهران، مازندران، مرکزی و گیلان پایینترین در کشور است. در استانهای تهران، البرز و مازندران به ازای هر دو ازدواج، یک طلاق صورت میگیرد (منبع خبر: عصر ایران). در ادامه، نگاهی روانشناسانه به ریشههای این آمارهای تلخ خواهیم داشت.
چرا ازدواج میکنیم؟
واقعیت این است که هر انسانی به طور طبیعی پنج نیاز دارد: نیاز به بقا و زنده ماندن، نیازهای عاطفی و عشق، نیاز به آزادی، نیاز به قدرت و نیاز به تفریح. ازدواج یک انتخاب است و افراد برای برآورده شدن نیازها و خواستههایشان بر اساس ادراکات خودشان ازدواج میکنند. انتخاب میکنند که به رابطه ازدواج بروند برای مشارکت و رفاقت و بعدش زنوشوهر با یکدیگر در احساسات، وقت، انرژی، محبت، مالی و بدنی شریک میشوند. ازدواج درست، زمانی اتفاق میافتد که دختر و پسر هر کدامشان ظرف نیازهای پنجگانهشان پر باشد و برای رشد، تعالی و همسفر شدن با فرد دیگر همراه شوند.
ریشههای اصلی طلاق
طلاق متاسفانه در تمام جوامع بشری وجود دارد و خواهد داشت. عدهای هم فقط اسمشان در شناسنامه یکدیگر است، ولی عملا طلاق غیر ثبتی گرفتهاند. با این حال و در اینجا سعی کردیم مهمترین علل کمتر توجه شده طلاق در جامعه را بیان کنیم.
نداشتن شناخت کافی از یکدیگر پیش از ازدواج
دختر و پسر و خانوادهها راجع به خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی و رفتاری شریک آینده زندگیاش اطلاعی ندارند و تصمیم به ازدواج میگیرند. راهحل هم فقط اختصاص زمان مناسب و کافی برای شناخت همدیگر و گفتگو کردن است. دقت شود که طرفین از نظر سنی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلات، ظاهری و ... با یکدیگر تناسب داشته باشند. متاسفانه تفاوتهای جدی برای برخی دخترها یا پسرها در وهله اول جذاب است، اما اگر اینطور ازدواج کنند، همین جذابیتها آنها را به کشمکشهای جدی میرساند.
توانایی نداشتن برای ارتباط موثر و سازگار نبودن
زوجها برای ادامه یک ارتباط رضایتمند باید از مهارتهای زندگی مانند گفتگو کردن، گوش دادن و توانایی حل مسئله آگاهی داشته باشند. با تشکیل زندگی، منیت از بین میرود و من به ما تبدیل میشود. متاسفانه عده قابل توجهی از زوجین از این مهارتها بهره نمیبرند و شرایط زندگی بغرنج میشود. استفاده از برنامههای آموزش و مشاوره میتواند کمک کننده باشد.
تکراریشدن رابطه
رابطه مثل یک گیاه است، باید دایم به آن رسیدگی کرد و اگر همانگونه رهایش کنیم، پژمرده میشود. تازگی داشتن باعث میشود هر دو طرف به لحاظ عاطفی به هم نزدیکتر شوند. اگر زوجین هیچ تنوعی به زندگیمشترکشان ندهند به مرور برای هم خسته کننده و تکراری خواهند شد.
مدیریت نکردن دخالتهای بیرونی
دخالتها شامل دخالت خانوادهها، دخالت امور شغلی و کاری، دخالت فرزندان و ... است. اگر زوجین راجع به حضور این دخالتها و مدیریتشان تیزبینانه عمل نکنند، ناگهان به خود میآیند و زندگی در حال فروپاشی خود را خواهند دید.
توهم درباره انتظارات از ازدواج
زوجین اگر انتظارات و درخواستهای غیر واقعی از ازدواج داشته باشند، برای شان دردسرساز خواهد شد و تحمل شرایط برای آنها غیر ممکن میشود. متاسفانه بیشتر فیلمها یک تصویر بچگانه و غیر واقعی از عشق ارائه میدهند که به مرور میتواند برخی را در این توهم دروغین فرو ببرد.
فرار از شرایط مجردی
بسیاری برای غلبه بر تنهایی ازدواج میکنند. برخی برای گریز و فرار از شرایط نا مطلوب خانه پدری، عدهای مجرد ماندن را بازندگی تصور میکنند و .... این دلایل، میتواند ریشه طلاق بعد از ازدواج شود. همچنین فردی ممکن است با دیدن شرایط مطلوب مالی دیگری فقط یک بعدی نگاه و با او ازدواج کند. اما در ادامه زندگی، تفاوتها و مشکلات دیگر سر بر میآورد.
فاصله فکری، احساسی، جسمی و طلاق
اگر ظرف نیازهای پنجگانه ما خالی باشد و ازدواج کنیم با این خیال که طرف مقابل باید مسئول پر کردن این خلاها باشد، به جایی نمیرسیم. در واقع ازدواج برای دادن و گرفتن نیست. مکانی است برای شراکت کردن. این شراکت باید دوسویه و توام با دوستی باشد وگرنه جدایی پیش میآید. ریشههای اصلی طلاق را باید در انتظارات اولیه ازدواج جستوجو کرد. هر کدام از طرفین امیدها، آرمانها و توقعات خاص خود را دارند که این انتظارات میتواند منطقی و متین هم باشد، اما وقتی این آرمانها و انتظارات در عالم واقعیت تحقق پیدا نمیکند، فاصلهگیری شروع میشود. اول فاصله فکری بعد فاصله احساسی و بعد فاصله جسمی و در آخر طلاق. حالا اگر شرایط طرفین به گونهای باشد که بتوانند آن را لحاظ کنند به طوررسمی طلاق ثبت میشود و اگر هم بنا بر بسیاری دلایل امکانش نباشد به شکل غیر رسمی دیگر با هم نیستند؛ بنابراین شناخت این ریشهها هم برای زوجین و هم دختر و پسرهای در سن ازدواج ضروری است.