اشتباهات عراقچی در وین
_ مشرق نوشت: از همان روز اول آغاز مذاکرات احیای برجام در وین بهصورت مداوم دیپلماتهای ایرانی اعلام میکردند که دور بعدی مذاکرات احتمالاً دور آخر بوده و همهچیز روبهپیشرفت قرارگرفته است.
اما پس از دور ششم مذاکرات و مشخص شدن رئیسجمهور بعدی به ناگهان ادبیات دیپلماتهای ایرانی تغییر کرد. دیگر از آن افق در دسترس دیگر خبری نبود و عباس عراقچی با ریختن آب پاکی روی دست مذاکرات گفت: مسیر باقیمانده ساده نخواهد بود.
در تهران حسن روحانی رئیسجمهور که تا پیشازاین از ترک خوردن دیوار تحریمها و پایان آن سخن میگفت در آخرین اظهارنظر میگوید: اگر اختیارات بیشتری به عراقچی بدهند همین امروز تحریمها به پایان میرسد.
درحالیکه تیم مذاکرهکننده کشورمان با فراغ بال و اختیارات لازم پا به وین گذاشته این سخنان حسن روحانی معنای مشخصی داشت: آنچه ایران با چنگ و دندان در برابر گانگستر آمریکایی حفظ کرده بود؛ برخی مایل بودند آن را در سینی طلا گذاشته و به دموکراتها بدهند.
اخیراً دنیس رأس (نماینده اوباما در خاورمیانه) و جیمز جفری سفیر سابق آمریکا در ترکیه و عراق در مقالهای مشترک نوشتهاند که توافق هستهای با ایران مسئله نیست، بلکه خود ایران مسئله است. اشاره این دو دیپلمات آمریکایی به آن است که توافق هستهای لزوماً برطرفکننده حساسیتهای امنیتی غرب بر ایران نشده و باید تهران در مسئله بالستیکی و منطقهای کنترل شود.
ادبیات حاکم بر این مقاله واقعیت موجود بر روحیه و ذهنیت غربیها در مذاکرات وین است و بهصورت حتمی گروه ایرانی توانایی پاسخگویی به این باجخواهی را نداشته و به تعبیر حسن روحانی «اختیار بیشتر» میخواهد تا آنچه به ترامپ ندادیم را بدون هزینه به بایدن تقدیم کنیم.
البته این فقط آمریکاییها نیستند که میل به زیادهخواهی در وین دارند؛ اخیراً آلن فراشون، سرمقاله نویس روزنامه لوموند، در مطلبی درباره نتیجه آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشته است که آیت الله رئیسی قصد تغییر سیمای بیرونی ایران را ندارد حاضر به گفتگوی سیاسی و اقتصادی با آمریکا نیست و نمیخواهد به ترکیب زرادخانه موشکهای بالستیکی سپاه پاسداران و شبکه گروههای شبهنظامی ایران در منطقه دست بزند.
اما در وین چه اتفاقی افتاده که ماهیت مذاکرات هستهای تغییر کرده و به سمت زیاده خواهی فرا برجامی برود:
واقعیت آن است که روحیه حقوقی و سازمان مللی حاکم بر وزارت امور خارجه باعث شد تا در وین گره در کار تیم مذاکرهکننده افتاده و آنها نتوانند بهصورت مقتدرانه با تروئیکای اروپایی و سایه آمریکایی آن به نتیجه قابل فهم برسند.
درحالیکه برخی از کارشناسان وزارت خارجه اعتقاددارند که حفظ تیم مذاکرهکننده زمان رسیدن به توافق را برای دولت جدید کمتر میکند؛ باید گفت که حفظ شاکله این روحیه در ادامه مذاکرات نهتنها مؤثر نیست، بلکه طرف غربی را بر خواستههای نامشروع خود جسورتر خواهد کرد.
اگر تهران استراتژی مذاکره با غربیها را تغییر ندهد؛ مذاکرات وین به زنجیرهای فرسایشی و بدون نتیجه تبدیل خواهد شد؛ پنج اشتباه بزرگ عراقچی در مذاکرات وین باعث شد؛ خوی وحشی و زیاده خواه غربی جای مذاکرات برابر را بگیرد.
۱-ایده تقسیم تحریمها به موارد «رفع شدنی» و «رفع نشدنی» و پذیرش آن از سوی تیم مذاکرهکننده فعلی از همان ابتدا به معنای ورود ایران به تونل مذاکرات فرسایشی بود، در این شکل از رویارویی دیپلماتیک تا بدین جا هر دور از مذاکره بهعنوان توافق نهایی به ایران فروختهشده و بهنحویکه آورده ایران در هر مرحله هرگز بهاندازهای نباشد که ایران بتواند برای مذاکره بعدی مقاومت کند.
۲- ادغام مذاکرات «نجات برجام» و «بازگشت آمریکا به برجام» شانس ایران را برای رسیدن به توافق منصفانه و پایدار کمتر کرد.
۳- نتیجه عجله ابتدایی تیم ایرانی دررسیدن به توافق قبل از انتخابات ریاست جمهوری باعث شد اسلحه آمریکا برای فشار به ایران مسلحتر شده و آمریکاییها آن را برای کنترل رفتار ایران به کار ببرد (درحالیکه پیش از آغاز مذاکرات تنها حل مسائله هستهای روی میز بود؛ به ناگهان به روح شروط ۱۲ گانه پمپئو منحرف شد)
۴- ترک مذاکرات قبل از اغاز دور چهارم؛ اقدام شجاعانهای از سوی ایران بود که متأسفانه اجرا نشده و تیم حاکم بر مذاکرات جسارت آن را نداشت. نوع واکنش آمریکا به خرابکاری نطنز نشان میداد تضعیف ایران را به توازن در خاورمیانه ترجیح میدهد.
۵-ایران در مذاکرات وین هرگاه از آمریکاییها ناامید میشد به پاریس تکیه میداد فرانسه هیچگاه ستون سیاست خارجه تهران نبوده و ذاتاً خود را رقیب منطقهای ایران میداند.
محسن امین زاده معاون وقت وزارت خارجه در دولت اصلاحات در اظهارنظر جالبتوجهی گفته است که ماندن ظریف در مذاکرات وین ضروری است؛ البته دستور ماندن ظریف در وزارت خارجه به معنای ماندگاری وزیر فعلی در آن وزارتخانه نیست؛ برای اصلاحطلبان افراطی حفظ روحیه و منش ظریف در وزارت خارجه از حضور فیزیکی او مهمتر میدانند.
ایران در یک سال نخست دولت جدید قاعدتاً روزهای دشواری در بعد بینالمللی پیش رو دارد؛ مهمترین آن «جانمایی» جدید و فهم آشکار از مفاهیم حاکم بر سیاست خارجه و اقتصاد ماست. وقت آن رسیده است که بهجای تلاش برای شکست تحریم، میزان اثرات تحریم پذیری را پایین بیاوریم؛ این تغییر بزگ استراتژیک نیاز به یک شخصت سازی جدید از وزارت خارجه کشورمان دارد.