مشروطه اسلامی و مشروطه انگلیسی
هدف اصلی شیخ فضل الله نوری در حمایت از نهضت مشروطیت، بر پایه دفاع از مشروطه اسلامی (مشروعه)، تأسیس عدالتخانه شرعی، محدود شدن قدرت شاه و در نهایت کوتاه شدن دست اجانب از کشور بوده است.
- مجتبی عباسی - به رغم گذشت بیش از صد سال از تفکر پوسیده غربگرایی در ایران با انحراف در نهضت مشروطیت و به دار آویختن علامه شیخ فضل الله نوری، کماکان خسارات فرهنگی، اقتصادی و امنیتی جریان نفوذ و تحریف در کشور ادامه دارد، چنان که بعد از انقلاب اسلامی وارد فاز جدیدی شده و با برعهده گرفتن کرسیهایی در قالبهای مختلف و به صورت ویژه در اردوگاه طیف غربگرا خیمه زده است.
با مطالعه تاریخ معاصر ایران و جریان مشروطیت روشن میشود که هدف اصلی شیخ فضل الله نوری در حمایت از نهضت مشروطیت، بر پایه دفاع از مشروطه اسلامی (مشروعه)، تأسیس عدالتخانه شرعی، محدود شدن قدرت شاه و در نهایت کوتاه شدن دست اجانب از کشور بوده است.
در صورتی که هدف اصلی مشروطه انگلیسی، غربی به ظاهر استبداد زدایی و ترقی خواهی بود، اما در باطن و در عمل، اسلام ستیزی و نفوذ کامل انگلیس و غرب بر ایران را دنبال میکرد؛ از این رو شیخ شهید که خود ابتدا مشروطه خواه بود، نفوذ غربگرایان و ترویج فرهنگ و تفکرات سکولاریستی غرب در جامعه اسلامی را از استبداد قاجار به مراتب خطرناکتر دانسته و با طرح دیدگاه اسلامی خود، حاکمیّت و فضای سیاسی آن عصر را به چالش کشید.
نظریّه مشروطه مشروعه شیخ فضل الله از یک سو در تضاد با تفکّر حاکمیّت و قدرت طلبی شاه بود و از سوی دیگر در ستیز شدید با غربگرایان قرار داشت.
شیخ فضل اللّه نوری در نفی غرب گرایی می گوید: در این عصر ما، فرقهها پیدا شدهاند که بالمرّة منکر ادیان و حقوق و حدود هستند؛ این فرق مستحدثه را بر حسب تفاوت اغراض، اسمهای مختلف است: «آنارشیست»، «نهیلیست»، «سوسیالیست»، «ناتورالیست»، «بابیست» و اینها یک نحو چالاکی و تردستی در فتنه و فساد دارند و به واسطه ورزشی که در این کارها کرده اند، هر جا که هستند، آن جا را آشفته و پریشان میکنند. (۱)
شناخت شیخ فضل الله از غرب بسیار عمیق بود؛ به گونهای که مشروطه غربی را خیلی سریع نفی کرد و اعتقاد داشت که جنبش مشروطه اشتباه بزرگ تاکتیکی داشته و آبشخور فکری آن از غرب و جریانهای فراماسونری است و اگر قدرت از شاه گرفته شود، به دست عدهای بدتر و فاسدتر خواهد افتاد.
یکسال پس از اعدام شیخ فضل الله، مشروطه خواهان سیّدعبدالله بهبهانی را نیز ترور کردند و مردم متوجّه اشتباه بزرگ حمایت از استبداد مشروطه شدند که بدتر از استبداد محمّدعلی شاه بود.
پس از روشن شدن مفاهیم و واژههای مشترک منتشر شده از سوی روشنفکران، آخوند خراسانی عزم مسافرت به ایران کرد تا از نزدیک با توطئه گران مشروطه خواه مبارزه کند؛ اما افسوس که دستهای مشکوکی ارتباط عالمان نجف را با حقیقت قضایا قطع کرده و شبانه او را مسموم ساختند، در سالهای بعد، مدرّسها و خیابانیها لگدکوب ایادی استعمار شدند و میرزای نائینی نیز نسخههای پخش شده کتاب «تنبیه الامه» خویش را در سالهای آخر عمر در نجف جمع آوری کرد. (۲)
رهبر معظم انقلاب نیز در این باره میفرماید: «در نهضت مشروطیت دیدیم که روحانیون آمدند یک حادثه بزرگ را ایجاد کردند و پایان دوره استبداد را تدارک دیدند؛ بعد همین مشروطیت، پایگاهی برای ضدیت با دین و روحانیت شد و هنوز ابتدای کار بود که روزنامههای صدر مشروطیت به نام آزادی، شروع به کوبیدن دین کردند؛ تا جایی که یکی از شخصیتهای آن زمان (شیخ فضل الله نوری) که جزء پیشروان مشروطیت بود، در مقابل آن مجلس و مشروطیت ایستاد و سرانجام هم به شهادت رسید.» (۳)
جلال آل احمد درباره اعدام شیخ فضل اللّه نوری میگوید: «شهید شیخ نورى به عنوان مخالف «مشروطه» که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالاى دار برود؛ من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمى میدانم که به علامت استیلاى غربزدگى پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شده.» (۴)
پی نوشت:
۱. تاریخ جنبشها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی، عبدالهادی حائری
۲. ر. ک. تحلیلی از نقش سه گانه شهید شیخ فضل اللّه نوری در نهضت تحریم تنباکو، علی ابوالحسنی
۳. حدیث ولایت، سید علی خامنهای، سازمان تبلیغات اسلامی ج ۳، ص ۲۷۲،
۴. تاریخ سیاسى معاصر ایران، جلال مدنی، ص۸۲
با مطالعه تاریخ معاصر ایران و جریان مشروطیت روشن میشود که هدف اصلی شیخ فضل الله نوری در حمایت از نهضت مشروطیت، بر پایه دفاع از مشروطه اسلامی (مشروعه)، تأسیس عدالتخانه شرعی، محدود شدن قدرت شاه و در نهایت کوتاه شدن دست اجانب از کشور بوده است.
در صورتی که هدف اصلی مشروطه انگلیسی، غربی به ظاهر استبداد زدایی و ترقی خواهی بود، اما در باطن و در عمل، اسلام ستیزی و نفوذ کامل انگلیس و غرب بر ایران را دنبال میکرد؛ از این رو شیخ شهید که خود ابتدا مشروطه خواه بود، نفوذ غربگرایان و ترویج فرهنگ و تفکرات سکولاریستی غرب در جامعه اسلامی را از استبداد قاجار به مراتب خطرناکتر دانسته و با طرح دیدگاه اسلامی خود، حاکمیّت و فضای سیاسی آن عصر را به چالش کشید.
نظریّه مشروطه مشروعه شیخ فضل الله از یک سو در تضاد با تفکّر حاکمیّت و قدرت طلبی شاه بود و از سوی دیگر در ستیز شدید با غربگرایان قرار داشت.
شیخ فضل اللّه نوری در نفی غرب گرایی می گوید: در این عصر ما، فرقهها پیدا شدهاند که بالمرّة منکر ادیان و حقوق و حدود هستند؛ این فرق مستحدثه را بر حسب تفاوت اغراض، اسمهای مختلف است: «آنارشیست»، «نهیلیست»، «سوسیالیست»، «ناتورالیست»، «بابیست» و اینها یک نحو چالاکی و تردستی در فتنه و فساد دارند و به واسطه ورزشی که در این کارها کرده اند، هر جا که هستند، آن جا را آشفته و پریشان میکنند. (۱)
شناخت شیخ فضل الله از غرب بسیار عمیق بود؛ به گونهای که مشروطه غربی را خیلی سریع نفی کرد و اعتقاد داشت که جنبش مشروطه اشتباه بزرگ تاکتیکی داشته و آبشخور فکری آن از غرب و جریانهای فراماسونری است و اگر قدرت از شاه گرفته شود، به دست عدهای بدتر و فاسدتر خواهد افتاد.
یکسال پس از اعدام شیخ فضل الله، مشروطه خواهان سیّدعبدالله بهبهانی را نیز ترور کردند و مردم متوجّه اشتباه بزرگ حمایت از استبداد مشروطه شدند که بدتر از استبداد محمّدعلی شاه بود.
پس از روشن شدن مفاهیم و واژههای مشترک منتشر شده از سوی روشنفکران، آخوند خراسانی عزم مسافرت به ایران کرد تا از نزدیک با توطئه گران مشروطه خواه مبارزه کند؛ اما افسوس که دستهای مشکوکی ارتباط عالمان نجف را با حقیقت قضایا قطع کرده و شبانه او را مسموم ساختند، در سالهای بعد، مدرّسها و خیابانیها لگدکوب ایادی استعمار شدند و میرزای نائینی نیز نسخههای پخش شده کتاب «تنبیه الامه» خویش را در سالهای آخر عمر در نجف جمع آوری کرد. (۲)
رهبر معظم انقلاب نیز در این باره میفرماید: «در نهضت مشروطیت دیدیم که روحانیون آمدند یک حادثه بزرگ را ایجاد کردند و پایان دوره استبداد را تدارک دیدند؛ بعد همین مشروطیت، پایگاهی برای ضدیت با دین و روحانیت شد و هنوز ابتدای کار بود که روزنامههای صدر مشروطیت به نام آزادی، شروع به کوبیدن دین کردند؛ تا جایی که یکی از شخصیتهای آن زمان (شیخ فضل الله نوری) که جزء پیشروان مشروطیت بود، در مقابل آن مجلس و مشروطیت ایستاد و سرانجام هم به شهادت رسید.» (۳)
جلال آل احمد درباره اعدام شیخ فضل اللّه نوری میگوید: «شهید شیخ نورى به عنوان مخالف «مشروطه» که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالاى دار برود؛ من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمى میدانم که به علامت استیلاى غربزدگى پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شده.» (۴)
پی نوشت:
۱. تاریخ جنبشها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی، عبدالهادی حائری
۲. ر. ک. تحلیلی از نقش سه گانه شهید شیخ فضل اللّه نوری در نهضت تحریم تنباکو، علی ابوالحسنی
۳. حدیث ولایت، سید علی خامنهای، سازمان تبلیغات اسلامی ج ۳، ص ۲۷۲،
۴. تاریخ سیاسى معاصر ایران، جلال مدنی، ص۸۲
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *