گورهای دسته جمعی و ادعاهای پوچ حقوق بشری کانادا
- کشف گورهای دسته جمعی در کانادا مسئلهای نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت و به فراموشی سپرد.
نشان دادن ظاهری دموکراسی، آزادی و حقوق بشر بسیار کار سادهای است و میتوان آن را در رژیمی، چون کانادا با استفاده از رسانهها و تبلیغات گسترده به جهان القا کرد.
اما در عمق جان اینگونه رژیمها و دولتها، آن چیزی که در ظاهر وجود دارد، نیست.
باطن رژیمهای لیبرال سرمایه داری، خبیث و جنایتکارانه است و این ویژگیهای پلید در لوای چهره بزک کرده پنهان است.
ماجرای پیدا شدن گورهای دسته جمعی بومیان کانادا که صاحبان و مالکان اصلی این سرزمین هستند، رسوایی بزرگی است که نمیتوان آن را پاک و تطهیر کرد.
تاکنون چند گور جمعی در کانادا پیدا شده که در آنها تعداد زیادی از کودکان سرخ پوستان کانادایی دفن شدهاند و با کشف این گورها، حقوق بشری که تاکنون به آن مینازیدند، نابوده شده و بر همگان آشکار ساخت که حقوق بشر و دموکراسی ادعایی غرب، واقعی نیست و تنها برای فشار وارد کردن بر دیگر کشورهای دنیاست.
کشف گورهای دسته جمعی در کانادا مانند رگبار باران شدیدی بود که باعث شد چهره آرایش کرده و زیبای کانادا از پس آن چهره بزک غلیظ بیرون بیفتد و همگان نظاره گر جنایاتی باشند که در طول سالها علیه صاحبان اصلی این سرزمین انجام شده و تاکنون پنهان مانده است.
واکنش جهان و افکار عمومی در قبال این جنایت فجیع چه باید باشد؟
سازمانهای حقوق بشر و سازمان ملل چه واکنشی باید علیه این جنایت بزرگ اتخاذ کنند؟
آنگونه که از واکنش چنین نهادهای بین المللی و برخی کشورهای همسو با کانادا دیده میشود، برای آنها موضوع قتل عام سرخپوستان کانادا اهمیت ندارد.
تصور کنید اپر جنایت فجیعی که در کانادا رخ داده در یکی از کشورهای دیگر اتفاق افتاده بود، واکنش سازمانهای حقوق بشری، سازمان ملل و کشورهای غربی نسبت به آن چگونه بود؟!
کشوری که در آن، این جنایت اتفاق افتاده بود تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار میگرفت و فشارهای سیاسی از سوی کشورهای غربی افزایش مییافت و حتی مناسبات سیاسی نیز قطع یا به حداقل میرسید.
اما در ماجرای کانادا میبینیم که رسانههای غربی هیچ اهمیتی به این اتفاق وحشتناک از خود نشان نمیدهند و حتی سعی دارند تا با سکوت خبری و بی اهمیت جلوه دادن آن، این مسئله را کم اهمیت نشان بدهند.
در ماجرای قتل عام بومیان کانادایی، نقش کلیسای کاتولیک در کنار نظام حاکم در کانادا را نباید نادیده گرفت.
کلیسا در این فاجعه نقش اصلی را دارد در حالی که باید اکنون مدعی و شاکی پرونده قتلهایی باشد که در کانادا مرتکب شده است.
در نظام لیرال سرمایه داری موجود در غرب، مذهب اگرچه در جامعه و نظام سیاسی جایگاهی ندارد، اما در باطن سیاستمداران و حکام سیاسی، از مذهب برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی خود بهره میبرند.
کشتار و نسل کشی بومیان کانادا در کلیساهای موجود در این کشور، در جهت نابودی کامل صاحبان و مالکان اصلی این سرزمین رقم خورده است.
اکنون در آمریکا و کانادا که بومیان و مالکان اصلی این قاره هستند چند نفر از بومیان آن باقی ماندهاند؟
آمریکا و کانادا با قتل عام مردم قاره آمریکا خود را از خطر وجود آنها دور نگه داشتند چرا که میدانستند اگر بومیان آمریکا و کانادا باقی بمانند احتمال آنکه علیه اشغالگری آنها قیام کنند و چه بسا باعث سرنگونی رژیمهای غاصب شوند.
اما نباید این مسئله را نادیده گرفت که خون این بی گناهان دامن رژیمهای کانادا و آمریکا را خواهد گرفت.