غدیر خم؛ حقوق و تکالیف امام و امت
-بعد از ۲۳ سال جهاد و تبلیغ مستمر حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، در روز ۱۸ ذیالحجّه، از جانب حضرت حق پیام آمد که خاتمیت به اتمام رسید و امامت دوازده معصوم علیهمالسلام آغاز شد. بنا بر آیه ۶۷ سورهی مبارکه مائده، عدم اعلام امامت مولا علی علیهالسلام مساوی بود با عدم انجام کل دوران رسالت آن حضرت. ادامهی مسیر نبی و سرپرستی امت، بهعهدهی امامی قرار گرفت که بنا به حکمت هستی و اِعمال حکمرانی شایسته، کاملتر و أشبَهُالنّاس به رسول خدا بود. در واقع، این عمل نشان میدهد با فوت یا شهادت پیامبر (ص)، اهداف مبتنی بر رسالت نبوی بسته نمیشود و باید برای جامعه، ولیّ قرار داد تا با هدایت و سکانداری وی، جامعه به سمت صلاح و فوز عظیم حرکت کند.
آغاز امتسازی از روز غدیرخم شروع شد و هدف پیامبر (ص)، امتسازی تحت محوریت امام بود. اینکه موضع بسیار مهم اسلام را دقیقاً باید در صحرای سوزان بگوید، معلوم است نگفتنش، هم زحمات بیستوسه سالهاش را بر باد میدهد و هم موجب انحراف امت خواهد شد؛ کما اینکه گروهی حتی پس از ابلاغ رسالت، به توطئه علیه حکومت و شخص حاکم اقدام نمودند و به قول شهید مطهری (ره)، برخی از مسلمین هم اغفال شدند.
امام، نعمت الهی برای مردم است و میتواند با ابزار حکومت، امت زمان خود را با هدایتگری منطقی و عقلانی، به سرانجام نهایی (حرکت در مسیر رشد و تعالی) برساند. حضرت امام خامنهای (دامظلهالعالی) راجع به فلسفهی روز غدیر میفرمایند: «ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است، تعیین قاعده است. یک قاعدهای در اسلام درست شد؛ پیغمبر اکرم در ماههای آخر عمر، این قاعده را وضع کرد؛ آن قاعده چیست؟ قاعدهی امامت؛ قاعدهی ولایت.» ۳۰/۶/۱۳۹۵ و در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی میفرمایند: «ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبهی نصب جانشین است. جنبهی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئلهی امامت است؛ امامت با همان معنایی که همهی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنی پیشوایی انسانها، پیشوایی جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئلهی امامت، یک مسئلهی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعهای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئلهی همگانی است برای همهی جوامع بشری.» ۴/۹/۱۳۸۹
پس از انتصاب امام توسط خداوند متعال و وجوب ولایت علی علیهالسلام بر امت، حقوق و تکالیف وضع گردید. با تأمل در خطبههای ۳۴ و ۲۱۶ نهجالبلاغه، دو نوع حق (حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر) و چندین تکلیف برداشت میشود: اولاً حضرت علی علیهالسلام گفتهاند «وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ ـ سُبْحَانَهُ ـ مِنْ تِلْکَ الْحُقوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَى الرَّعِیَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِیَّةِ عَلَى الْوَالِی، فَرِیضَةٌ فَرَضَهَا اللّهُ ـ سُبْحَانَهُ ـ لِکُلٍّ عَلَى کُلٍّ، فَجَعَلَهَا نِظَاماً لاُلْفَتِهِمْ وَ عِزًّا لِدِینِهِمْ؛ از میان حقوقى که خداوند واجب ساخته، بزرگترین آنها حقّ والى و زمامدار بر رعیت و حقّ رعیت بر والى است. فریضهاى است که خداوند سبحان آن را بر هر کدام در مقابل دیگرى مقرر فرموده و آن را سبب نظام الفت و پیوستگى آنان به یکدیگر و موجب عزت و قدرت دین آنها قرار داده است»؛ ثانیاً براساس همان خطبه، حقوق و تکالیف دوطرفه است: «خداوند سبحان براى من بر شما حقى قرار داده که آن سرپرستى امور شما است و در مقابل براى شما نیز حقى بر من قرار داده؛ مانند حقى که من بر شما دارم». امام علی علیهالسلام در خطبه ۳۴ اینگونه دربارهی حقّ خود و حقّ مردم میفرمایند: «اى مردم! مرا بر شما حقّى است و شما را بر من حقّى؛ امّا حقّ شما بر من (نخست) این است که از خیرخواهى شما دریغ نورزم و بیتالمال را در راه شما بهطور کامل بهکار گیرم و شما را تعلیم کنم تا از جهل و نادانى رهایى یابید و شما را تربیت کنم تا فرا گیرید و آگاه شوید و، امّا حقّ من بر شما این است که در بیعت خویش وفادار باشید و در آشکار و نهان، خیرخواهى را (در حقّ من) به جا آورید و هر وقت شما را بخوانم، اجابت کنید و هر زمان به شما فرمان دهم، اطاعت کنید.»
بنابراین، اگر بخواهیم بهطور خلاصه بنویسیم؛
*حقوق امام: ۱) سرپرستی امور مردم؛ ۲) خیرخواه بودن؛ ۳) تعلیم و تربیت؛ ۴) استفاده از بیتالمال در راه مردم
*تکالیف امت:
۱) «بر شما لازم است یکدیگر را به اداى حقوق سفارش و نصیحت کنید و در انجام آن به هم کمک نمایید.» یعنی هر حقی که بهعهدهی شما است، با توسل به امربهمعروف و نهیازمنکر، به ادای آن کوشا باشید.
۲) «من خوش ندارم که این فکر در ذهن شما جولان کند که مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن آن لذت مى برم»
۳) «مرا با سخنان زیباى خود به جهت اینکه در پیشگاه خداوند و نزد شما به سبب احساس مسئولیت الهى، حقوقتان را ادا کردهام، نستایید»
۴) «با من آنگونه که با زمامداران ستمگر سخن گفته مىشود، سخن نگویید و آنگونه که مردم خود را در برابر حاکمان تندخو و جبّار حفظ مىکنند، محدود نسازید و بهطور تصنّعى و منافقانه با من رفتار نکنید»
۵) «از گفتن سخن حقّ یا مشورت عادلانه، خوددارى نکنید، زیرا من (به عنوان یک انسان و نه به عنوان یک امام معصوم) خود را بالاتر از آن نمىدانم که اشتباه کنم و از خطا در کارهایم ایمن نیستم؛ مگر اینکه خداوندى که از من قادرتر است، مرا از خطا حفظ کند»
۶) وفادار بودن به بیعت خود
۷) اجابت دعوت امام
۸) اطاعت از فرمان رهبری
نگارنده: علی تقی نژاد