فضای محزون کنکور ۱۴۰۰
- روزنامه همشهری نوشت: فضای آزمون کنکور در رشتههای ریاضی، هنر و تجربی سال ۱۴۰۰ شاهد بههمریختگیهایی بود و سؤالات در دروس ریاضی و شیمی هیچ سنخیتی با آموختههای دانشآموزان نداشت. طبقهبندی سؤالات براساس خیلی سخت، سخت و ضعیف انجام میشود که در طرح سؤالات این دروس، چنین طبقهبندیای رعایت نشده بود که نارضایتی داوطلبان را درپی داشت. سؤالات کنکور امسال بهصورت ویژه در بخش ریاضی، اشک دانشآموزان را سرجلسه کنکور درآورد.
من بهعنوان مراقب آزمون کنکور میدیدم داوطلبان بهدلیل حجم بالای محاسبات، به روش حل خود شک میکردند و آرام آرام سرد میشدند و برخی گریه میکردند. آری، گریه میکردند. من آنجا بودم وقتی میدیدم سؤال پس از سؤال حل نمیشود، من آنجا بودم وقتی باور نمیکردیم که چنین سؤالاتی آمده باشد. دانشآموزان انتظار داشتند سؤالات از کتب درسی طرح شود و در چهارچوبی که براساس استراتژی آموزش و پرورش تعیین شده است در کنکور آمده باشد یا لااقل مشابه کنکورهای سال گذشته باشد.
هنوز مشخص نیست این اقدام و این طراحی سؤالات بر چه اساس بوده است، با توجه به اعتراضات گسترده خانوادهها سازمان سنجش هنوز پاسخی نداده است. واقعا باید دید هدف از برگزاری کنکور چیست؟ تجارت است یا نه یک شیوه برای انتخاب اصلحترین دانشآموزان در گزینش رشتههای دانشگاهی.
در ابتدا باید علتهای مختلف برگزاری یک آزمون سخت را بررسی کرد. هر سالی که آزمون کنکور سراسری سخت بوده، تصحیح آزمون و انتخاب رشته آسانتر و سریعتر انجام شده است. در واقع وقتی آزمون کنکور سختتر برگزار میشود، رقابت بین شاگردان بیشتر و انتخاب رشته راحتتر انجام میشود. شاید این یک استراتژی برای برگزاری آزمون است که بهنظر پایه و اساس درستی ندارد.
وقتی از ۱۰۰ هزار داوطلب کنکور سراسری رشته ریاضی که فقط ۵هزار نفر آنها رتبه برتر هستند، در پایان تنها ۵ هزار نفر پذیرفته میشوند و ۹۵ هزار نفر دیگر با همه تلاشی که داشتهاند به موفقیت نمیرسند، چه نتیجهای میتواند داشته باشد جز سرخوردگی و آسیب روحی برای دانشآموزانی که با وجود تلاشهایی که کردهاند به موفقیت نرسیدهاند.
برگزاری چنین آزمونی با مشکلات عمده و عدیدهای روبهروست. ازجمله آن از بین رفتن روحیه و امید پاسخگویی و ایجاد دلهره و اضطراب در دانشآموزان، ایجاد ترس برای کنکوریهای سال آینده و بهوجود آمدن اضطراب جمعی، از بین رفتن حس اعتماد بین دانشآموزان و معلمان، کاهش ارزش کتابهای درسی ریاضی بهعنوان منبع اصلی مطالعه برای دانشآموزان، عدماعتماد دانشآموزان به نحوه تدریس مدرسان برای طرح سؤال، افزایش بیعلاقگی به درس رشته ریاضی در میان دانشآموزان، نبود امکان ارزشیابی دقیق و سنجش منطقی از سواد دانشآموزان، بیتوجهی به تدریس همکاران آموزشی در یک سال تحصیلی براساس کتاب درسی، داغ شدن بحث آزمونهای نامرتبط در طول سال که فاقد ارزش محتوایی در مدارس و مؤسسات هستند، بیارزش شدن تدریس مجازی، تبدیل شدن کنکور به محلی برای مبارزه طراحان کنکور و روبهروی هم قرار دادن سازمان سنجش و دبیران آموزش و پرورش، ایجاد هزینههای سنگین تالیف کتب جدید کمکآموزشی بهدلیل استناد کردن به سؤالات قرار داده شده در کنکور سال ۱۴۰۰، ایجاد چند صفحه جدید در کتابهای کمک آموزشی و این یعنی ایجاد هزینههای زمانی و مالی احتمالی زیاد برای مطالبی که اصلاً در کتاب درسی وجود ندارد و ممکن است از سال آینده نباشد.
به هر ترتیب هر قدر این روند آموزش و آزمون را بررسی میکنیم، به نتیجهای نمیرسیم که چرا آینده دانشآموزان جدی گرفته نمیشود و آنها سردرگم در مسیری پرسنگلاخ رها میشوند. چرا باید برای انتخاب رشته که اصل و اساس آینده و چیدمان زندگی آنهاست با شکست مواجه شوند و چه بسا مسیر زندگیشان تغییر و به راههای دیگر سوق پیدا کنند. وقتی در کشوری ملاک ارزشیابی دانشآموز توسط آزمون کنکور انجام میشود و دانشآموز یک سال با خواندن کتابهای مختلف درسی، رفتن به کلاسهای کنکور و مشاوره در جهت رسیدن به هدفش قدم برمیدارد، اما در نهایت با چنین آزمونی مواجه میشود، دیگر عشق و علاقهای برای تفکر و تأثیرگذاری در جامعه از مسیر علمی برایش نمیماند.
امسال بهدلیل شرایط کرونا تدریس بهصورت مجازی و آنلاین برگزار شد و بسیاری از خانوادهها درگیر بیماری بودند و روحیه افراد بسیار پایین بود. آیا روانشناسان طراحی و چیدمان تست، ذرهای به این موضوع توجه نداشتند؟
وقتی از سال ۹۲ تصمیم به تغییر کتب درسی گرفته شد، سازمان سنجش برای طراحان کنکور جلسات منظمی برگزار نکرده بود که مطابق با اهداف آموزشی کتاب درسی سؤال طراحی شود. هنوز مشخص نیست اصرار آموزش و پرورش به معلمان برای شرکت در کلاسهای ضمن خدمت برای چه بوده است وقتی قرار بوده که اینگونه سؤال طرح شود.
برای مثال سؤالی در آزمون آمده بود: «بین اعداد ۱۰۰ تا ۲۰۰، چند عدد پیدا میشود که مجموع ارقامشان بیشتر از ۱۵ شود؟» این سؤال چه تأثیری بر روند رشد فکری یک دانشآموز دارد؟ آیا زمان تغییر نرسیده است؟
این آزمون نهتنها سد بزرگ برای ورود به رشتههای دلخواه است بلکه تخریبکننده روح، روان و انگیزه دانشآموزان و نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله کشورمان است.
در حالت طنز، میتوان اینگونه برداشت کردکه این اقدام گرفتن انتقام از مؤسسات و آموزشگاههای کنکور و دبیرانی باشد که هیچ توجهی به آموزشهای شبکههای رسانه ملی در ایام کرونا نداشتهاند، چرا که تک تک سؤالات در کانالهای تلویزیون تدریس شده بود.
حالا چهکسی جوابگوی دانشآموزی است که نهتنها کوتاهی در درس خواندن نکرده و بلکه کتب درسی را منبع قرار داده و آنها را یک سال مطالعه کرده است و اکنون علاوه بر غمی که در دل دارد، باید جوابگوی خانوادهاش نیز باشد. آیا توجهی به دانشآموزان مناطق محروم دارید؟
آیا همه خانوادهها مفهوم «حذف مفاهیم بهینهسازی سه بعدی، ضابطه ضمنی، بازتاب محوری، تابع علامت و جایگشت دایرهای» از کتاب درسی را میدانند که بچهها به خانوادههایشان توضیح بدهند: «به جان کی قسم بخورم این مباحث در کتاب نبود، اما در کنکور آمده بوده و نه اینکه من کم کاری کرده باشم و درس نخوانده باشم.»
مسئولان باید بدانند آینده این کشور قرار است بهدست این عزیزان ساخته شود. پس با دست خودمان آسیب به نسل آینده نزنیم. آنطور که در رسانهها آمده است بسیاری حتی نمایندگان مجلس پیگیر این موضوع هستند، امیدواریم اقدامی مطلوب صورت گیرد تا در مقابل با جمعیتی از دانشآموزان سرخورده و آسیبدیده مواجه نباشیم.