جنگ شناختی و نادیده گرفتن اقدامات انجام شده
طراحان جنگ شناختی با تعریف دروغ، تحریف واقعیت و زبانبازی بسیاری از ارزشهای انسانی، عرفی، اخلاقی و الهی را زیر سؤال میبرند، در این راستا حتی اقدامات خوبی که در حوزههای مختلف در کشور صورت گرفته است، زیر سؤال میرود.
خبرگزاری میزان -
- عشرت شایق کارشناس مسائل سیاسی - تحریف اصلیترین راهبرد در جنگهای شناختی است. در این جنگ با دوگانه سازی، شایعه پردازی و کتمان حقیقت با شناخت افراد بازی میکنند.
طراحان جنگ شناختی با تعریف دروغ، تحریف واقعیت و زبان بازی بسیاری از ارزشهای انسانی، عرفی، اخلاقی و الهی را زیر سوال میبرند، در این راستا حتی اقدامات خوبی که در حوزههای مختلف در کشور صورت گرفته است، زیر سوال میرود.
حال این سوال پیش میآید که در جنگ شناختی باید چه حرکت آفندی داشته باشیم که بتوانیم از پس حملات این جنگ با کمترین خسارت بربیاییم؟ یکی از مهمترین راه ها، افزایش حس محبت و نزدیکی در خانوادهها و نیز در اجتماع است. چنانچه در زمان شیوع کرونا در کشور، کمکهای همدلانه انجام شد و نشان داد که دردی در جامعه بوجود آمده و افراد به هم کمک کردند تا این مشکلات برطرف شود.
در جنگ شناختی که حوزههای آن ناشناخته است، یکی از ابزاری که زیاد به کار گرفته میشود، بازی با زبان است که طی آن با مغالطههای لفظی سعی میکنند شناخت مردم را تغییر داده و آنها را گرفتار تحریف کنند.
انسان و روایت آنها از واقعیتها مختلف است، به همین جهت است که باید روشن شود روایتهای زبانی از واقعیتها تا چه اندازه میتواند جامعه را دستخوش دگرگونیهای بنیادین کند و باید با افزایش سواد رسانهای مردم، اسیر بازیهای زبانی خدعه آمیز دشمنان نشویم. گرفتار شدن در دام لفاظیهای دشمن در جنگ شناختی، هراس بزرگی در دل افراد میاندازد.
جنگ شناختی در دهههای اخیر به اوج خود رسیده است و خیلیها با این جنگ، روی مدیریت ذهن افراد موثر بودند و توانستند بخشی از مردم را به یک مرداب تفسیر و روایت آغشته به تحریف بکشانند لذا باید دقت کرد تا این مرداب اصلا درست نشود تا روایتهای آغشته به تحریف در ذهن افراد جامعه رسوخ کنند.
اگر سواد رسانهای مردم بالا نرود و جنگ نامتقارن اتفاق نیفتد، تلفات انسانی و ضرر و زیان جنگ شناختی بسیار بالا خواهد بود.
در ماجراهای مختلف حجم بمباران رسانهای که علیه جمهوری اسلامی ایران میشود، قابل باور نیست.
وزارت جنگ آمریکا چنین تعریفی از جنگ شناختی و ادراکی دارد؛ مجموعه فعالیتها برای قبول یا رد اطلاعات، علامتها و مشاهده گران خارجی برای تاثیرگذاری بر احساسات، انگیزهها و استدلالهای مردم شان و برای تاثیرگذاری در سیستمهای اطلاعاتی و رهبران در تمامی سطوح که در نهایت این تاثیرگذاری موجب تغییر رفتار و کردار بیگانگان و کشورهای هدف در راستای اهداف پایهگذاران و پیشروان مدیریت ادراک میشود.
طراحان جنگ شناختی با تعریف دروغ، تحریف واقعیت و زبان بازی بسیاری از ارزشهای انسانی، عرفی، اخلاقی و الهی را زیر سوال میبرند، در این راستا حتی اقدامات خوبی که در حوزههای مختلف در کشور صورت گرفته است، زیر سوال میرود.
حال این سوال پیش میآید که در جنگ شناختی باید چه حرکت آفندی داشته باشیم که بتوانیم از پس حملات این جنگ با کمترین خسارت بربیاییم؟ یکی از مهمترین راه ها، افزایش حس محبت و نزدیکی در خانوادهها و نیز در اجتماع است. چنانچه در زمان شیوع کرونا در کشور، کمکهای همدلانه انجام شد و نشان داد که دردی در جامعه بوجود آمده و افراد به هم کمک کردند تا این مشکلات برطرف شود.
در جنگ شناختی که حوزههای آن ناشناخته است، یکی از ابزاری که زیاد به کار گرفته میشود، بازی با زبان است که طی آن با مغالطههای لفظی سعی میکنند شناخت مردم را تغییر داده و آنها را گرفتار تحریف کنند.
انسان و روایت آنها از واقعیتها مختلف است، به همین جهت است که باید روشن شود روایتهای زبانی از واقعیتها تا چه اندازه میتواند جامعه را دستخوش دگرگونیهای بنیادین کند و باید با افزایش سواد رسانهای مردم، اسیر بازیهای زبانی خدعه آمیز دشمنان نشویم. گرفتار شدن در دام لفاظیهای دشمن در جنگ شناختی، هراس بزرگی در دل افراد میاندازد.
جنگ شناختی در دهههای اخیر به اوج خود رسیده است و خیلیها با این جنگ، روی مدیریت ذهن افراد موثر بودند و توانستند بخشی از مردم را به یک مرداب تفسیر و روایت آغشته به تحریف بکشانند لذا باید دقت کرد تا این مرداب اصلا درست نشود تا روایتهای آغشته به تحریف در ذهن افراد جامعه رسوخ کنند.
اگر سواد رسانهای مردم بالا نرود و جنگ نامتقارن اتفاق نیفتد، تلفات انسانی و ضرر و زیان جنگ شناختی بسیار بالا خواهد بود.
در ماجراهای مختلف حجم بمباران رسانهای که علیه جمهوری اسلامی ایران میشود، قابل باور نیست.
وزارت جنگ آمریکا چنین تعریفی از جنگ شناختی و ادراکی دارد؛ مجموعه فعالیتها برای قبول یا رد اطلاعات، علامتها و مشاهده گران خارجی برای تاثیرگذاری بر احساسات، انگیزهها و استدلالهای مردم شان و برای تاثیرگذاری در سیستمهای اطلاعاتی و رهبران در تمامی سطوح که در نهایت این تاثیرگذاری موجب تغییر رفتار و کردار بیگانگان و کشورهای هدف در راستای اهداف پایهگذاران و پیشروان مدیریت ادراک میشود.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *