ایران و طالبان؛ نه ستیز و نه پیمان
طالبان روز به روز بر مناطق تحت تصرف خود در افغانستان میافزاید. گسترش مناطق تحت کنترل طالبان در افغانستان به بیش از ۸۰ درصد از خاک افغانستان رسیده که نسبت به سه ماه قبل حدود دو برابر است.
خبرگزاری میزان -
- حمید خوشآیند کارشناس مسائل سیاسی - درباره تحولات افغانستان و پیشروی برقآسای طالبان در مناطق مختلف این کشور، دیدگاهها، نگرانیها و مواضع مختلفی در منطق و جهان و در داخل ایران شکل گرفته است. طوری که در ایران برخی آن را یک تهدید علیه امنیت ملی کشور میدانند که نگارنده این سطور به دلایل مختلف با این دیدگاه موافق نیستم.
در اینکه تحولات افغانستان در هر شرایطی بر محیط پیرامون اثر میگذارد شکی نیست، اما اینکه از این اثرگذاری با عنوان «تهدید» نام برده شود جای بحث و تأمل دارد. البته تصمیمگیری و اتخاذ موضع و عمل در قبال تحولات کنونی افغانستان اصلاً تحت تأثیر جوسازیهای سیاسی و رسانهای نیست و نهادهای ذیربط در سیاست خارجی نیز با یک رویکرد «عقلانی و منطقی» تحولات مذکور را پیگیری میکنند.
در اینکه تحولات افغانستان در هر شرایطی بر محیط پیرامون اثر میگذارد شکی نیست، اما اینکه از این اثرگذاری با عنوان «تهدید» نام برده شود جای بحث و تأمل دارد. البته تصمیمگیری و اتخاذ موضع و عمل در قبال تحولات کنونی افغانستان اصلاً تحت تأثیر جوسازیهای سیاسی و رسانهای نیست و نهادهای ذیربط در سیاست خارجی نیز با یک رویکرد «عقلانی و منطقی» تحولات مذکور را پیگیری میکنند.
رویکردها و مواضع اعلامی و اِعمالی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تحولات افغانستان و مسأله طالبان از دریچه «منافع و امنیت ملی» است. به این معنا که منافع و امنیت ملی، اساس و جهتگیری سیاست خارجی و تدابیر اتخاذی جمهوری اسلامی در خصوص مسئله کنونی در افغانستان را شکل میدهد. کمااینکه در این بین امنیت و ثبات افغانستان نیز برای جمهوری اسلامی دارای اهمیت راهبردی است.
تماس تهران با طالبان کاملاً هوشمندانه و با در نظر گرفتن اصول و چهارچوبهای سیاسیت خارجی جمهوری اسلامی (حکمت، عزت، مصلحت) است. طالبان بخش انکارناپذیر افغانستان و یک واقعیت مهم منطقهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
تماس تهران با طالبان کاملاً هوشمندانه و با در نظر گرفتن اصول و چهارچوبهای سیاسیت خارجی جمهوری اسلامی (حکمت، عزت، مصلحت) است. طالبان بخش انکارناپذیر افغانستان و یک واقعیت مهم منطقهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
تعامل و گفتوگوهای اخیر ایران با طالبان نه با هدف تطهیر گذشته و اقدامات خشن این گروه صورت میگیرد و نه به منظور مشروعیتبخشی سیاسی و ... در منطقه و جامعه بینالملل برای طالبان؛ این موضوعی است که به خود طالبان و رفتارها و اقدامات فعلی و آتی آن مربوط است. درباره بازتعریف هویتی و سازمانی و یا مشروعیتزایی و کسب وجهه سیاسی برای طالبان، جمهوری اسلامی هیچ مسئولیتی برای خود نمیبیند.
جمهوری اسلامی ایران، طالبان را بهعنوان بخشی از جامعه افغانستان و شهروند افغانستانی قبول دارد و تعامل با جامعه افغانستانی که بخشی از آن در شکل طالبان نمودار میشود را لازم میداند، اما در عین حال مثل بقیه کشورهای دیگر منطقه «ملاحظات» امنیتی، سیاسی و اجتماعی خودش را دارد.
جمهوری اسلامی ایران، طالبان را بهعنوان بخشی از جامعه افغانستان و شهروند افغانستانی قبول دارد و تعامل با جامعه افغانستانی که بخشی از آن در شکل طالبان نمودار میشود را لازم میداند، اما در عین حال مثل بقیه کشورهای دیگر منطقه «ملاحظات» امنیتی، سیاسی و اجتماعی خودش را دارد.
وقتی خود دولت افغانستان معتقد به ضرورت مذاکره با طالبان و نقش دادن به این گروه در تحولات داخلی افغانستان است، و حتی کشورهای مهم منطقه و بینالملل از جمله چین، روسیه، هند، آمریکا، پاکستان، عربستان، ترکیه و ... در حال تعامل با طالبان هستند، چرا باید جمهوری اسلامی به عنوان یک همسایه بزرگ افغانستان که همواره متأثر از تحولات سیاسی و نظامی در این کشور بوده و است، نسبت به تغییرات داخلی درحال وقوع در افغانستان بیتفاوت بماند؟!
در مقطع فعلی، سیاست جمهوری اسلامی در قبال طالبان نه ستیز با این گروه است و نه همپیمانی با آن به عنوان بخشی از محور مقاومت اگرچه این گروه در مقابله با داعش در افغانستان نقش مهمی داشته و مرزبندیهای روشنی با وهابیت و القاعده دارد. فعلاً آنچه که در دستور کار است ادامه تماسهای عادی و معمول با طالبان و سایر گروههای سیاسی و دولت افغانستان جهت کاستن از تنش و منازعه در این کشور است. چرا که هیچ خطری به اندازه گسترش ناامنی و بیثباتی در افغانستان، ایران را تهدید نمیکند.
طالبان افغانستان بر خلاف تفکرات رادیکال وهابیت به خوبی نشان داده است که اهل گفتوگو، مذاکره و دیپلماسی است و دیدگاه بستهای در قبال عدم گفتوگو حتی با آمریکاییها ندارد. ضمن اینکه اکنون روابط دیپلماتیک قابلتوجهی را با کشورهای همسایه افغانستان از جمله جمهوری اسلامی ایران برقرار کرده است.
در مقطع فعلی، سیاست جمهوری اسلامی در قبال طالبان نه ستیز با این گروه است و نه همپیمانی با آن به عنوان بخشی از محور مقاومت اگرچه این گروه در مقابله با داعش در افغانستان نقش مهمی داشته و مرزبندیهای روشنی با وهابیت و القاعده دارد. فعلاً آنچه که در دستور کار است ادامه تماسهای عادی و معمول با طالبان و سایر گروههای سیاسی و دولت افغانستان جهت کاستن از تنش و منازعه در این کشور است. چرا که هیچ خطری به اندازه گسترش ناامنی و بیثباتی در افغانستان، ایران را تهدید نمیکند.
طالبان افغانستان بر خلاف تفکرات رادیکال وهابیت به خوبی نشان داده است که اهل گفتوگو، مذاکره و دیپلماسی است و دیدگاه بستهای در قبال عدم گفتوگو حتی با آمریکاییها ندارد. ضمن اینکه اکنون روابط دیپلماتیک قابلتوجهی را با کشورهای همسایه افغانستان از جمله جمهوری اسلامی ایران برقرار کرده است.
مضافاً علاوه بر آمریکا بسیاری از ابرقدرتهای جهانی حاضر به رسمیت شناختن و برقراری ارتباط دیپلماتیک با این جریان هستند. از روسیه تا چین، هند، ترکیه، اتحادیه اروپا و ...؛ ارتباطات سنتی پاکستان، عربستان و قطر هم که بماند. اینها نشان میدهد که جامعه جهانی طالبان را به عنوان یک نیروی سیاسی و نظامی جدی در افغانستان پذیرفته اند؛ لذا پذیرش طالبان در صحنه تحولات افغانستان یک گزاره و اتفاق غیرقابل انکار است.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *