حیات وحش؛ اولین قربانی خشکسالی بی رحم
_ روزنامه ایران نوشت: دویدن گرازها با پس زمینه آپارتمانهای شهر میناب در استان هرمزگان ویدئویی است که این روزها در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. در نگاه اول شاید اتفاق مهمی نباشد، اما آنطور که محلیها میگویند این گرازهای تشنه برای پیدا کردن آب دست به سفری خطرناک زدهاند و شاید کیلومترها از عرصه طبیعی خود دور افتادهاند. خشکسالی حیات وحش ایران را تهدید میکند؛ گرمای بیسابقه هوا در کنار از دست رفتن
منابع آبی و پوشش گیاهی به قول محمدعلی یکتا نیک فعال زیست محیطی میتواند به اندازه یک لشکر شکارچی بیرحم به حیات وحش آسیب بزند.
شاید بتوان گفت خشکسالی اولین قربانیان خود را از حیات وحش میگیرد؛ طبیعت علیه طبیعت. وقتی آبی نیست، زمین میسوزد، درختان خشک میشوند و پرندگان و حیوانات از تشنگی و گرسنگی تلف میشوند و کیست که نداند انسان کجای این چرخه ایستاده است، حیوانات در این خشکسالی چه میکنند و این وضعیت چه به روز آنها خواهد آورد؟
محمد علی یکتانیک مسأله خشکسالی را یک بحران چند وجهی برای حیات وحش میداند. او تصور عمومی و سادهانگارانه از بیآبی در طبیعت را به چالش میکشاند و حیواناتی را که بچه دارند بیشتر در معرض خطر میبیند: «علف خواران و بچههای آنان باید هر روز آب بخورند. این صحنه ناراحت کنندهای است که میبینیم برهها و بزغالهها درحال کشاندن مادران خود برای رسیدن به آب هستند. آهوها و قوچ و میشها یا بز وحشی با وجود اینکه خطر را درک میکنند، اما مجبور میشوند بهخاطر تشنگی فرزندان در جستوجوی آب بربیایند. اتفاقی که میافتد این است که شکار عمدتاً از مادهها اتفاق میافتد از مادههایی که مولد هستند و بقای جمعیت به این گروه از جانوران وابسته است.»
خشکسالی باعث از بین رفتن پوشش گیاهی میشود و این به کم شدن جمعیت حشرات میانجامد و در این چرخه پرندگان هم دانه و غذای کمتری بهدست میآورند. حالا با کم شدن پرندگان شکارگرهای آنان که جغد و عقاب و شاهین باشد هم غذای کمتری بهدست میآورند و جمعیتشان کمتر میشود. یکتا نیک با اشاره به خشک شدن تالابها جمعیت ماهیان را هم در معرض خطر میبیند. او خشکسالی را مختص یک سال نمیداند و آن را مانند موجی تصور میکند که در زمان حرکت کرده و هر سال بحران بیشتری خلق میکند.
همان طور که گفته شد اولین واکنش حیوانات برای بهدست آوردن آب و غذا جابه جایی است. مهاجرتی که گاهی به قیمت جان آنها تمام میشود. یکتانیک ارتفاعات را آخرین پناه حیات وحش مینامد، چون دیگر در دشتهایی که پر از جاده و روستا و شهر شده جایی برای آنان نیست و حتی ارتفاعات هم در قرق دام است: «با این توصیفات عملاً هیچ چیزی برای حیات وحش باقی نمیماند و آنها مجبورند مهاجرت کنند. در واقع مجبورند از مناطق امنی که پاسگاه محیطبانی برای نظارت نسبی دارد خارج شوند. این اتفاق چند سال پیش برای پارک ملی کویر افتاد و چهار هزار قوچ و کل و میش از پارک ملی کویر در استان سمنان به مناطق آزاد استان اصفهان مهاجرت کردند و تا محیط زیست آمد خودش را پیدا کند و برود ببیند چه شده همه آن جمعیت را شکارچیان از بین بردند.»
شکارچیان فرصت طلب کار سختی ندارند و به راحتی با ایجاد یک حوضچه آب، حیوانات تشنه را به خود جلب میکنند. شکارگاهی ساده و پذیرایی به صرف گلوله؛ انتخابی سخت بین مردن از تشنگی یا کشته شدن توسط شکارچی. اما این تنها راه مردن از خشکسالی نیست؛ بیآبی و خشکسالی یعنی آفت، آفتی که به جان محصولات کشاورزی و گیاهان وحشی و جنگلها هم میافتد که خوراک حیوانات هستند؛ حیواناتی که از تغذیه و آب مناسب برخوردار نیستند، ضعیف هستند و به راحتی توسط این آفات و بیماریها تلف میشوند: «نباید هر جایی منابع آبی ایجاد کرد مثلاً اینکه یک تانکر ببریم وسط بیابان مشکل حل نمیشود که هیچ بلکه باعث ایجاد کمینگاه برای شکارچیان هم میشود و از طرفی نظام طبیعی آنجا را به هم میزند و باعث میشود گوشتخواران هم در آنجا مستقر شوند. در واقع سلسله مراتب جانوران آنجا به هم میریزد. درحالی که برای دیگر چارپایان همان دشت بیآب خواص دیگری داشت حالا عرصهای خطرناک خواهد شد. باید مکانهایی که برای حیات وحش ایجاد میکنیم از روی مطالعه باشد.»
با کم شدن منابع آبی در مناطق مختلف تضاد منافع بین انسان و حیوان هم سر بر میآورد، این نکتهای است که سپهر سلیمی فعال زیست محیطی مطرح میکند: «وقتی غذا و آب کم بشود حیوانات هجوم میآورند به مناطق زیست انسان و آنجاست که تعارض بالا میرود. از طرفی این احتمال بالا میرود که در این جا بهجاییها حیوانات دچار تصادف و آسیب شوند. مثلاً برای استفاده از آب ذخیره کشاورزی یا آب حوضچه ماهی، داخل آب بیفتند و بهخاطر شیب زیاد توان بیرون آمدن از آن را نداشته باشند و تلف شوند. اینها اتفاقاتی است که همین حالا هم درحال رخ دادن است.» او استفاده از این آبشخورهای مشترک را دلیلی برای شیوع بیماری بین حیوانات میداند که میتواند باعث مرگ و میر آنها بشود.
از نظر حمیدرضا میرزاده فعال زیست محیطی در سالهای خشکسالی میزان تخلفات در حوزه شکار و صید بیشتر میشود و این یعنی مردم به اولین و کم هزینهترین راه برای معیشت از دست رفته روی میآورند: «در خشکسالی میزان مرگ و میر حیات وحش به طور مستقیم به خاطر تشنگی و گرسنگی بیشتر میشود. میزان زاد و ولد کاهش پیدا میکند و دوقلوزایی در گونههایی مانند کل و بز (که زیاد دیده میشود) به شکل معناداری کاهش پیدا میکند. در دوران خشکسالی شانس زنده ماندن حیواناتی که در چند ماه ابتدایی به مادر وابسته هستند هم کمتر میشود.»
او جا به جایی گونههای جانوری برای پیدا کردن منابع غذایی را امری طبیعی میداند که در شرایط فعلی سختتر از همیشه شده است. شرایطی که جادهها و شهرها مانع عبور و مرور راحت حیوانات هستند و کریدورهای عبور و مرور حیوانات مسدود شده است: «متأسفانه در دو، سه دهه اخیر بعضی از زیستگاهها تبدیل شدند به جزیره، که یکی از آن موارد منطقه حفاظت شده ورجین است که یک تعداد قوچ و میش آنجا هستند. دورتا دور این منطقه چسبیده به شهر لواسان جاده و ویلاست و ما مجبوریم در آن مداخله کنیم و در فصل خشک به آنجا آب و علوفه برسانیم تا از گرسنگی تلف نشوند.»
چند سالی هست که مردم نسبت به حیات وحش حساس شدهاند. برای سگکشی تجمع میکنند و دیگر به راحتی از کنار آزار رساندن به حیوانات عبور نمیکنند. این توجهات در این حد باقی نمانده و بسیاری دوست دارند در کارهای زیست محیطی مشارکت داشته باشند. میرزاده با اشاره به این موضع میگوید: «این مشارکت و حساسیت مردم بسیار عالی است، اما متأسفانه میبینیم آدمها بدون مشورت و در نظر گرفتن بعضی از مسائل خودسرانه و قطعاً از روی علاقه دست به اقداماتی میزنند که نه تنها به نفع طبیعت و حیات وحش نیست که ضرر هم میرساند. مثلاً در جایی که نباید آبشخور باشد، آبشخور احداث میکنند و به این نکته توجه ندارند که ایجاد چنین چیزی که حیات وحش را به خود جذب میکند باید با مطالعه صورت بگیرد تا در آن منطقه میزان تخلف کم باشد یا کنترل روی آن صورت بگیرد.» او پخش کردن بیش از اندازه علوفه در یک منطقه را هم دلیل مرگ و میر حیواناتی میداند که یک باره تمام علوفه را میخورند و بعد از آن تلف میشوند: «علایق و خیرخواهی مردم جای تقدیر دارد، اما باید زیر نظر و هماهنگی سازمان حفاظت محیط زیست و محیطبانان باشد، چون آنان دید وسیع تری دارند که کجا به چه چیزی احتیاج است.»
خشکسالی و تبعات آن به هیچ موجود زندهای رحم نمیکند و در این آشفته بازار مدیریت انگار باید منتظر دست سبز طبیعت باشیم تا بازهم معجزهای از آستین بیرون بیاورد.