فصل برنامهریزی جهادی
_ پرویز سروری در روزنامه حمایت نوشت: درحالیکه کشور در سختترین میادین مواجهه اعم از امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... قرار دارد، رویکردهای غیر کارشناسی و نادرست مدیریتی در سالها و ماههای اخیر، باعث تشدید مشکلات موجود شده و نارضایتی مردم بهخصوص اقشار ضعیف و متوسط را به بار آورده است.
نابسامانی در بازار مسکن، خودرو، ارز، بیکاری رو به رشد و تورم افسارگسیخته، افزایش قیمت اجارهبها و کالاهای اساسی، قطعی مکرر برق و. ناکارآمدیهای اشباعشدهای هستند که یکشبه ایجاد نشدهاند، اما روح مردم را آزرده کرده و معضلات پیدا و پنهان فراوانی را به وجود آوردهاند. از شرمندگی پدران و سرپرستان خانوار در مقابل خانوادههایشان گرفته تا وارد شدن فرایند ازدواج جوانان به هزارتوی مسائل اقتصادی و اداری و صدها بلکه هزاران مشکل ازایندست، همگی ناشی از فقدان آیندهنگری و برنامهریزی است.
در چنین شرایطی، این حس از جانب عناصر غافل داخلی و دشمنان مترصد خارجی القا میشود که گوش شنوایی برای شنیدن دغدغههای آحاد جامعه وجود ندارد و خودشان باید به داد خودشان برسند! ضمن اینکه شأن ملت شریف و امتحان پس داده ایران این نیست که به نگرانیهای گوناگون آنها با گفتاردرمانی پاسخ داده شود.
این در حالی است که وضعیت موجود با ظرفیتهای گسترده و مغفول مانده داخلی همخوانی ندارد و کشوری با چنین داراییهایی اساساً نباید معطل یومیات خود بماند. جوانان نخبه و خوشفکر، موقعیت ژئوپلیتیک منحصربهفرد کشور، پتانسیل اقتصاد دریاپایه، طبیعت چهار فصل، منابع فراوان و برقرار بودن امنیت به جهت قرار گرفتن در قلب جبهه توانمند مقاومت ظرفیتهایی هستند که با بهرهوری هوشمندانه از آنها بهشرط برنامهریزی دقیق و جامع و سر از پا نشناختن برای خدمترسانی، میتوان طی مدت کوتاهی، شاهد رشد ایران عزیز باشیم.
از سوی دیگر، بازخوانی مقاطع دشوار تاریخ انقلاب ثابت کرده که در شرایط سخت، فرصتهای ناب و مغتنمی نیز وجود دارد و از دل هر تهدیدی، میتوان موقعیتهای طلایی برای التیام آلام مردم و سرعت بخشیدن به حرکت مترقی جمهوری اسلامی به دست آورد.
چهار سال تا اتمام مهلت عملیاتی کردن برنامه چشمانداز ۲۰ ساله باقیمانده که مقارن است با مأموریت بزرگ دولت سیزدهم و همین بازه زمانی هم برای ساختن اقتصاد و امید مردم کافی به نظر میرسد. اجماع سازی، استفاده از ظرفیتهای علمی، دعوت از نخبگان در سراسر جهان و معماری یک فهم متقابل و مشترک میان همه نیروهای وفادار به کشور و نظام در کنار همگرایی و همافزایی قوای سهگانه، میتواند روح امید و تحول را به جامعه بازگرداند.
علاوه بر این، روشمند و منظم شدن کارها و ورود مدیران انقلابی زمانی کام مردم را شیرین میکند که نتایج عملی و ملموس داشته باشد. خب، سالهاست که شعارهای پر زرق و برقی همچون رفع کامل تحریمها و عبور از رکود دادهشده، اما به تعبیر این مثل که «چو صد گفته نیم کردار نیست»، فقط عمل است که رضایت صاحبان اصلی انقلاب را جلب میکند. واقعیت این است که عموم جامعه از شعار و وعده و وعید خسته شدهاند و میخواهند هر چه زودتر فصل عمل بیادعا و جهادی فرابرسد.
موضوعات مدیریتی بسیار گستردهتر از آن است که در این وجیزه بگنجد، اما بهعنوان نمونه، بازطراحی و چابک کردن ساز و کارهای نظام اجرایی و حذف بروکراسی، یکی از انقلابهای ضروری در فرایندهای جاری کشور به شمار میرود. هفتخوانهایی که تولیدکنندگان باید برای رسیدن به برداشت ماحصل تلاش خود طی کنند، مراجعات بیهوده به ادارات و فسادی که از این ناحیه شکل میگیرد، نمونههایی هستند که در برنامه دولت آینده باید گنجاندهشده و رفع شوند.
عدم شفافیت نیز شرط لازم برای کارآمدی دستگاههای مسئول است. مواردی از ترک فعلها و ندانمکاریها در سالیان گذشته وجود داشته که حتی بحرانساز بودهاند، ولی نهادهای متولی و مسئولان امر، تبعاتش را به عهده نگرفتند. شفافیت در همه دستگاهها این نتیجه را به همراه دارد که فعالیتهای جزئی و کلی دستگاههای ذیربط در یک اتاق شیشهای در مرئی و منظر عموم قرار دارد و مقصران یا قاصران، نمیتوانند منکر ضعف عملکرد خود شوند.
افزون بر این، نادیده گرفتن نقش مردم در برنامهریزیهای ریز و درشت و احساس انقطاع جامعه از حاکمیت، هم به ضرر دولت است و هم عموم مردم. مشارکت دادن مؤثر و معنادار مردم در تمام فرایندها بهخصوص در بخش اقتصاد، این سود هنگفت را به همراه دارد که ضریب امنیت و اقتدار کشور در همه زمینهها به طرز چشمگیری افزایش پیدا میکند.
اقتصاد قوی و مردمی از باب مثال، تحریمها را بیاثر میکند، چون متولی آن یک سازمان خاص نیست که دشمن بتواند آن را زمینگیر کند. جامعه در شرایط تحریمی همچون یک شبکه فعال در برابر تهدیدات عمل میکند و درصورتیکه بخشی از آن هدف قرار بگیرد، بخشهای دیگر به جهت حفظ یکپارچگی و ترمیم شبکه تولید، وارد عمل شده و نواقص و خسارتها را جبران میکنند؛ و بالاخره اینکه اولویت همیشگی کشور، اصلاح خطوط مواصلاتی اقتصاد به نحوی است که مقاوم و در راستای تأمین معیشت و رفاه همه مردم بهویژه محرومان باشد. شرایط نابسامان معیشتی امروز، حاصل بیتوجهیها، سوء مدیریتها و انحرافها از آرمانهای کلیدی انقلاب بوده و اوضاع فقط زمانی به نفع مردم تغییر میکند که شاهد انسجام اقتصادی از جنس جهادی باشیم و سمتوسوی مدیریتها از حالت سلیقهای و جناحی خارج شود؛ انتظار به حقی که از شاکله دولت آینده بر خواهد آمد.