۳ مسئله مهم در منافع روسیه که در شکلگیری رهیافت آنها درباره ایران نقش اساسی دارند
- با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جاییهایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
۱. حفظ سطح معینی از تعامل مثبت با غرب، رژیم صهیونیستی و اعراب (در درجه اول ایالات متحده): برای مثال، توقف قرارداد گور- چرنومردین ضرر جدی اقتصادی به روسیه وارد کرد و تأثیر بسیار مخربی بر روابط با ایران گذاشت؛ اما روسیه هزینه این تصمیم را برای حفظ سطحی از تعامل با ایالات متحده پذیرفت. ضمن اینکه طرف ایرانی نیز همین ملاحظه را داشت و برای مثال، در مسئله «مجمع کشورهای صادرکننده گاز» در سال ۲۰۰۸، قطر را به روسیه ترجیح داد.
۲. تضمین سلطه مسکو در فضاهای کشورهای مستقل مشترک المنافع به عنوان منطقهای برای آرمانهای ملی روسیه: برای مسکو، حفظ سلطه بر فضای خارج نزدیکش اولویت بالاتری از حفظ روابط در سطح عمیق با ایران داشته و دارد؛ برای مثال، در مسائل مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر، در مواقعی، ملاحظه حفظ سطح روابط با کشورهای خارج نزدیک به روابط با ایران خدشه وارد کرده است.
۳. مسائل مربوط به مجاورت و ایجاد ثبات در حاشیه مرزهای روسیه و کشورهای مستقل مشترکالمنافع (از جمله: جلوگیری از گسترش سلاحهیا هستهای): روسیه هیچگاه به این موضوع که «ایران با سلاح هستهای مطلوب نظر روسیه نیست» تصریح نکرده است؛ اما واقعیت این است که روسیه با حمایت از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، نه درپی دنبالهروی از سیاستهای نظام جهانی، بلکه مترصد کاهش نگرانیهای خود از دستیابی همسایه جنوبشاش به سلاح هستهای بوده است.
کاژانوف با اشاره به فرصتهایی که در روابط با ایران وجود دارد، به حاکمیت «راهبرد غیررسمی دیپلماتیک» در الگوی علم مقامات کرملین تا سال ۲۰۱۲ اشاره میکند که بر اساس آن، هرگونه اتحاد آشکار یا همکاری راهبردی با ایران میتوانست تعادل روابط روسیه با رژیم صهیونیستی، آمریکا و کشورهای عربی را تحت تأثیر قرار دهد؛ از اینرو، نوعی استراتژی بر اساس «شراکت محتاطانه» با ایران تا این تاریخ پیگیری میشد. او میگوید که این استراتژی در سال ۲۰۱۲ خاتمه یافت.
بازگشت پوتین، چشمانداز و از اولویتهای مهم روسیه در عرصه بینالمللی، شرکت پروژه بازسازی روابط ایالات متحده_روسیه، ناامیدی روسیه از همکاری با غرب پس از فضایای لیبی، موقوع بیداری اسلامی و پس از آن، مسائل سوریه و سپس بحران اوکراین، تصمیم ر اهبردی جدیدی را در سیاست خارجی روسیه متولد ساخت.