پیام برجامی ۲۸ خرداد
- حسین کنعانی مقدم در روزنامه حمایت نوشت:ششمین دور از گفتگوهای وین که از اوایل بهار سال جاری آغاز شده بود، سه روز پیش پایان یافت تا به گفته «سید عباس عراقچی»، طرفهای مذاکرهکننده برای اتخاذ تصمیم در خصوص موضوعات مهم باقیمانده به پایتختهای خود بازگردند. طبق اظهارات «سعید خطیبزاده» سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان، کشیده شدن موضوع گفتگوهای وین به دولت بعدی، به واقعیت نزدیک نیست و این سخن بدان معناست که قرار است تکلیف مذاکرات احیای برجام در ۴۰ روز آینده و پیش از استقرار دولت سیزدهم معلوم شود.
این در حالی است که «جو بایدن» هم مطابق آنچه پایگاه خبری – تحلیلی آکسیوس گزارش کرده، خواهان بازگشت دولتش به توافق هستهای پیش از اتمام کار دولت مستقر است. یک مقام آمریکایی به آکسیوس گفته است که «اگر قبل از تشکیل دولت جدید به توافق نرسیم، مسئله اینکه رسیدن به توافق تا چه حد در دسترس است نگرانکننده خواهد بود.»
از سوی دیگر، «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که از اعمال محدودیتهای گسترده ایران برای بازرسان سازمان متبوعش خبر داده بود، در مصاحبه با یک روزنامه ایتالیایی، شرط حصول توافق را انتظار برای تشکیل دولت جدید عنوان کرد. در رویکرد متناقض آژانس و آمریکا، حرف واشنگتن پیش است و آژانس هم طبق معمول چارهای جز متابعت ندارد. کاخ سفید علاوه بر اصرار بر تمام کردن کار ظرف کمتر از یک ماه و نیم آینده، راهبردی را بهپیش میبرد که با سیاست قطعی ایران کاملاً در تضاد است.
طبق آنچه پیشبینی میشد و بارها از سوی ناظران مشرف به تحولات جهانی تذکر داده شده بود، آمریکا برای بازگشت به برجام، حاضر به لغو تحریمها و انجام تعهداتش نیست. این تحریمها شامل دستورات اجرایی کاخ سفید، قوانین کنگره، اوفک (دفتر کنترل سرمایههای خارجی)، دادگستری و وزارت خزانهداری ازجمله آیسا، کاتسا، ویزا و ... میشوند، اما واشنگتن تاکنون حاضر نشده آنها را رفع کند.
کاخ سفید همچنین لغو کامل و بیقید شرط تحریمهای بانکی، نفتی و حملونقل را به شکلی که نیازمند تمدید مجدد نباشد، نپذیرفته و صرفاً با تعلیق موقت ۱۲۰ و ۱۸۰ روزه موافقت کرده است. پس از سپری شدن این دوره زمانی، ایران نیازمند اخذ موافقت بایدن است؛ ضمن اینکه زیر بار راستیآزماییهای مدنظر کشورمان شامل مقاطع سهماهه و ۶ ماهه نیز نمیرود.
به عبارت گویاتر، آمریکا با موضع ایران در لغو یکجا و بالمره همه تحریمها مخالف است و میخواهد بهصورت گامبهگام، آنها را تعلیق کند. به این مفهوم که هر جا به نظر واشنگتن ضروری باشد، از توافق هستهای خارج شود و، چون چنین تصمیمی دارد، برای عدم خروج مجدد از برجام، ضمانت نیز نمیدهد.
«رابرت مالی»، رئیس هیئت مذاکرهکننده آمریکایی حتی مرزهای وقاحت را جابجا کرد و بدون اینکه تحریمهای گسترده آمریکا را به روی خود بیاورد، اصرار ایران بر لغو تحریمها را نشانه «عدم صداقت» کشورمان در مذاکرات دانست! به همین دلیل است که مذاکرهکنندگان ایرانی اصرار دارند از طرف آمریکایی ضمانت کتبی بگیرند؛ تصمیمی که اگر ۶ سال پیش گرفتهشده بود، امروز شرایط به گونه دیگری رقم میخورد.
از سوی دیگر، مکانیسم ماشه (اسنپ بک) نیز هنوز به قوت خود باقی است. دولت ترامپ کوشید این مکانیسم را فعال کند و جالب اینکه تیم مذاکرهکننده آمریکایی برای جلب اعتماد ایران، عدم توسل به اسنپ بک در آینده را نپذیرفته است. از تکتک حرکات و سکنات یانکیها میتوان عدم صداقت و حیلهگری را دریافت کرد و اگر به فرض محال، همه شروط ایران موردپذیرش قرار گیرد و تنها همین یکقلم را نپذیرند، آنگاه باید گفت که طرفهای غربی حتماً ریگی به کفش دارند.
این ژست حقبهجانب بودن آمریکاییها در حالی است که آنها همین برجام نیمبند و بازگشت پر از عیب و ایراد به توافق هستهای را به شرطی میپذیرند که جمهوری اسلامی گفتگوهای موشکی و منطقهای را قبول کند! «باراک اوباما»، «جان کری» (وزیر خارجه اسبق آمریکا)، ترامپ و «مایک پمپئو» (وزیر خارجه سابق آمریکا) در یک ارکستر شوم، اما هماهنگ، پنهان نکردند که اگر قرار است برجام هستهای ادامه پیدا کند، لازمه آن، برجامهای ۲ و ۳ پیرامون توان دفاعی و حضور منطقهای جمهوری اسلامی است.
از ابتدا هم پیدا بود که غرب به مهار قدرت هستهای ایران رضایت نمیدهد و تا سایر مؤلفههای اقتدار کشورمان را ازاله نکند، کوتاه نخواهد آمد. بنابراین، برجامی که آمریکا قصد بهاصطلاح بازگشت به آن را با چنین شرایطی دارد، بخشی از پازل بزرگتر برای مهار جمهوری اسلامی و تغییر محاسبات کشور است.
شاید به نظر برسد که سریال مطالبات یانکیها در همینجا به پایان برسد، اما اینطور نیست. آمریکا در کنار همه کارشکنیها، در نظر دارد از یکسو، تعهدات جدیدی در چارچوب برجام به کشورمان تحمیل کند و از سوی دیگر، بهنحویکه حساسیت ایران را موجب شود، نظر کشورهای حاشیه خلیجفارس را در توافق هستهای بگنجاند.
این میزان از مطالبات بهقدری سنگین است که پرداخت غرامت به جهت لگدپرانی ترامپ و بایدن به برجام هم نمیتواند آن را جبران کند. نکته دردآور، اما اینجاست که آمریکا با این وقاحت بیسابقه و ناشی از خوی استکباری، خود را ملزم به پرداخت خسارت به ایران نمیداند و این خواسته بهحق کشورمان را صراحتاً رد کرده است. علاوه بر این، واشنگتن برنامه دارد تا از طریق فشار به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پرونده «ابعاد احتمالی نظامی» پیرامون برنامه هستهای ایران (PMD) را دوباره باز کند و بهعنوان اهرم فشار در مذاکرات بکار گیرد. کاخ سفید درنتیجه، عزم خود را جزم کرده که در مدت کوتاه باقیمانده از عمر دولت فعلی، همه این موارد را به مذاکرهکنندگان کشورمان تحمیل کنند و یکبار دیگر در ازای مشتی وعده و وعید بزک شده، خسارات سنگینی به ایران وارد نماید. این توهم مقامات آمریکایی در حالی است که مردم ایران با انتخاب آیتالله رئیسی، این پیام روشن را به قلب کاخ سفید ارسال کردهاند که دوره حرکت در جاده یکطرفه برجام به پایان رسیده و تنها راه احیای برجام عبارت است از لغو کامل همه تحریمها، راستیآزمایی و سپس اقدامات متناظر.