رابطه انتخاب صحیح و حل مشکلات کشور
عملکرد دولتهای قبلی نشان میدهد تنها نمیتوان به شعارهای عوام فریبانه و وعدههای غیر عملی اتکا کرد، بلکه باید دولتی را انتخاب کرد که کارایی و مدیریت خود را در مرحله عمل نشان داده باشد.
_ روزنامه رسالت نوشت: کارشناسان میگویند در شرایط کنونی بیشک مردم به فردی اعتماد خواهند کرد که کارآیی و مدیریت خود را در مرحله عمل نشان داده باشد. از این منظر دوران ظاهرسازی و شعارهای پوپولیستی گذشته و مردم همواره این دو عامل را از عوامل اصلی بروز مشکلات متعدد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میدانند. در حقیقت اداره کشور طی چند سال گذشته بهواسطه شعارهای عوامفریبانه؛ فضای یأس و ناامیدی را در جامعه تشدید کرده که دولت یازدهم و دوازدهم بیشترین سهم را در تشدید چنین فضایی داشته است.
در چهار سال دوم دولت تدبیر و امید، تلاطمهای اقتصادی و مالی شدیدی رخ داد که بهصورت مستقیم بر زندگی سایر اقشار کشور تأثیر گذاشته است. دراینبین برخی از کارشناسان سیاسی و اقتصادی معتقدند که علاوه بر ارائه راهحلهایی برای خروج از مشکلات، میبایست به آسیبشناسی جدی انتخابات بهویژه ریاست جمهوری پرداخت تا جامعه بهجای توجه به برنامهها و راهکارهای ارائهشده در مناظرات، اسیر هیجان و القای موضوعات کاذب و دوقطبیهای ساختگی نشوند.
کارنامه فاجعهبار دولت تدبیروامید
عدم خدمتگزاری بهمعنای تداوم ناکارآمدی در دولت بود. کارنامه دولت تدبیر و امید در بخش اقتصادی و معیشتی فاجعهبار بود و همین امر مبنایی شده تا نامزدهای انتخاباتی بیشتر تمرکز برنامهها را روی موضوع اقتصاد و رفع چالشهای معیشتی بگذارند. همانگونه که مشاهده شد، در مناظره دور اول ریاست جمهوری و همچنین در ارائه دیدگاههای نامزدها، اختلافنظر در باب حل مشکلات نیز متفاوت است. یک نگاه به درون دارد و یک نگاه به خارج از مرزها برای حل مشکلات که دومی ادامهدهنده رویکرد موجود در دولت روحانی است. بهخوبی مشخص است که مردم در دور گذشته علیرغم خوشبینی به اولویت قرار دادن بروننگر، پاسخ درخوری دریافت نکردند و در حال حاضر میتوانند بار دیگر انتخاب را بر مبنایی درست قرار دهند.
بههرحال مردم در هر انتخابی باید به شعارهای دادهشده از سوی منتخبین دقت کنند که آیا موارد یادشده در موضوعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محقق شده است؟ اینکه فکر کنیم دولتی مجددا روی کار بیاید و بتواند انباشت مشکلات هشت سال گذشته را بهراحتی حل کند، مسلما سادهاندیشی است. بیشک مردم باید با مؤلفهها و مشخصات دولتی چابک، توانمند و فعال آشنا شوند. دولتی با روحیه جهادی و با عقلگرایی میتواند از مشکلات و بحرانها عبور کند، دولتی خستگیناپذیر که تنها حل مشکلات مردم دغدغه آنهاست.
سادهاندیشی درباره حافظه تاریخی
ارائه نسخههای آزمونشده از سوی نامزدها، سادهاندیشی درباره حافظه تاریخی مردم است. این افراد گمان میکنند که مردم همان مردم سال ۹۲ و ۹۶ هستند که اسیر دوقطبیسازی کاذب شوند. این بازیها دیگر جواب نمیدهد و ملت هشت سال را با پوستواستخوان تجربه کردند که رفتن پای میز مذاکره بدون فعالسازی ظرفیتهای داخلی بهویژه در زیرساختهای اقتصادی، عمرانی، معیشتی و علمی و صنعتی زیانبار خواهد بود. دولت آینده میبایست ایران و منابع داخلی را در اولویت قرار دهد و پس از فعالسازی ظرفیتها، تعاملات سطح بالا با جهان را به موازات آغاز کند.
کارشناسان و تحلیلگران سیاسی معتقدند درصد قابلتوجهی از مشکلات کشور ناشی از سوءمدیریتها است؛ هرچند دولت روحانی تلاش کرد تا مشکلات را از طریق سیاسی حل کند، اما بیشک ۷۰ درصد از مشکلات که درونزا و ناشی از سوءمدیریت است، همچنان به قوت خود باقی است. متأسفانه دولت تدبیروامید نتوانست درصحنه اقتصادی عملکرد خوبی داشته باشد؛ هرچند که شعارهای زیبایی داد، اما در عمل شعارها با واقعیت تفاوت زیادی داشته است. بهعبارتی میتوان گفت سیاستهای اعلامی آقای روحانی با سیاستهای اعمالی تفاوت زیادی داشته است.
عملگرایی ارجحتر از شعار
بیشک اگر مردم به دولت آینده اعتماد کنند، قطعا به کسی اعتماد خواهند کرد که کارایی و مدیریت خود را در مرحله عمل نشان داده باشد. مدیری جهادی که میتواند مشکلات مردم را فهم کرده و آنها را حل کند؛ چراکه مردم دیگر به شعارهای انتخاباتی توجه نمیکنند، آنچه موردتوجه مردم قرار خواهد گرفت عملگرایی مدیران است که ثابتشده باشد. در میان نامزدها، افراد باصداقت و باتجربهای داریم که در همین چندسال گذشته توانستهاند گرههایی از درد مردم باز کنند و معیشت را در هر پُستی بودهاند در اولویت قرار دهند.
مؤلفههای دولت خلاق
در شرایط کنونی حفظ آرامش در جنگ اقتصادی و مقابله با توطئههای روانی دشمن امری مهم و ضروری است. همه مردم میدانند و باید به این موضوع آگاه باشند که در حال حاضر در یک جنگ تمامعیار اقتصادی هستیم، جنگ روانی و امنیتی که کشور را تحتتأثیر قرار داده؛ بنابراین در چنین شرایط حادی، کشور نیازمند حضور مدیرانی است که بتوانند در این جبهه خطیر همانند دوران دفاع مقدس از این سرزمین دفاع کنند و دشمن را در پشت سنگرها محبوس سازند. اگر افرادی محافظهکار مسئول کشور باشند، افرادی که تسلیم یا مرعوب شدن در برابر دشمن را میپسندند بر مردم حاکم شوند، مسلما بهعنوان سرباز دشمن عمل میکنند نه سرباز خودی. حضور جهادگران در رأس امور کشور به معنای آن است که با کمترین امکانات میتوانند خالق بزرگترین فعالیتها در کشور باشند. بهنظر میرسد در شرایط اقتصادی کنونی نیازمند دولتی جهادی و عقلگرا هستیم تا با گذشتن از بحرانها مردم را وارد فاز جدیدی از آرامش و آنها را به مطالبات واقعی خود نزدیکتر کند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *