ملاک عملکرد هاست
_ پرویز سروری در روزنامه حمایت نوشت: ایران اسلامی امروز در آستانه ورود به مرحله جدیدی از حیات سیاسی خود است تا از طریق آراء عمومی، زمام امور به دست مسئولانی سپرده شود که حل مسائل برای آنها دغدغه اصلی باشد و با روشهایی عزتمندانه، حکیمانه و معقول، گره از کار مشکلات کشور باز کنند. این مطالبه در حال بالا گرفتن است و چنانچه به سمتوسوی صحیحی برود، موجب ایجاد جهش عمومی میشود که شاخصترین وجه آن را در حل موانع معیشتی و اقتصادی میتوان انتظار داشت.
مسئله محور بودن دولت آینده، اما هنگامی محقق میشود که یک مجموعه تازهنفس، پرانگیزه و با برنامه به میدان بیاید. لازمه آن نیز حضور جوانان انقلابی، مؤمن، حزباللهی، خوشفکر در کادر دستگاه اجرایی بعدی است که از آن با عنوان «دولت جوان حزباللهی» یاد میشود.
دولت جوان و مؤمن به آرمانها، قطب نمای انقلاب را در دست دارد، خستگی و بهانهجویی را نمیشناسد و برای استفاده حداکثری از همه توان داخلی و بومی، استدلال و مبنای قوی دارد. مبنا این است که با معادلات خارجی نمیتوان معادلهای به نفع تولید و سرمایهگذار داخلی رقم زد. این ظرفیت ایران و نظام اسلامی در حدی است که میتواند با هر چالشی در هر سطحی مقابله کند و بر آنها غالب شود. مهم این است که در وهله اول، این استعدادها و پتانسیلها شناسایی شوند و سپس متناسب با آن، به نیروهای باانگیزه، جوان و تلاشگر برای به فعلیت رساندن این ظرفیتها اعتماد گردد.
منظور از جوان و جوانگرایی هم مشخص است. مقصود این نیست که دستگاه اجرایی آینده در یک چارچوب سنی خاص محدود شود و صاحبنظران و توانمندان به حاشیه روند بلکه مراد از جوانگرایی، بکار گرفتن نخبگان و شایستگان است؛ نیروهایی که مدیریت را از دفتر کار خود، به میدانها بیاورند و روحیه جهادی داشته باشند. سکاندار انقلاب در این خصوص تصریح کردهاند؛ «مکرر گفتهام که به چنین دولتی معتقد و امیدوارم، اما معنای این حرف صرفاً این نیست که یک جوان سیوچند ساله رئیس دولت باشد بلکه معنای دولت جوان و حزباللهی یک دولت پای کار، آماده و با نشاط است که علاج مشکلات است و میتواند کشور را از راههای دشوار عبور دهد... برخی در سنین بالا نیز به معنایی جوان و پر تلاش و با نشاط هستند، مانند شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی که بیشتر از ۶۰ سال داشت، اما اگر شهید نمیشد، او را تا ده سال دیگر نیز در همان مسئولیت حفظ میکردم.» (اردیبهشت ۹۹)
رهبر حکیم انقلاب، مدل مدیریتی سردار شهید سلیمانی را مثال زدند تا معلوم شود منظور از دولت جوان، سن شناسنامهای و تقویمی اعضای آن نیست بلکه مراد، مرد میدان عمل بودن و سپردن شانهها زیر بار سنگین مسئولیت است. همین احساس مسئولیت است که به دولتی با چنین خصیصههایی توان میدهد در برابر چالشها بایستد، اقتصاد و رفاه عمومی را رشد دهد، باعث افزایش معنویت در جامعه شود و. نهایتاً، کشور را «قوی» کند.
این در حالی است که عدهای میگویند حل مشکلات اساساً ممکن نیست و بسیاری از وعدهها، فرصت تحقق پیدا نمیکنند. با اندکی تفکر مشخص میشود که چنین نگاهی ناشی از رویکرد منفعلانه و بهخصوص غیرانقلابی است. خسته شدگان از همراهی با انقلاب، هر زمانی مجال پیدا کنند، مشکلات کشور را به گردن تفکر و جریانات انقلابی میاندازند، حال آنکه اگر انتظار از بیگانگان باعث رونق و ترقی کشور میشد، در ادواری که بیشترین اقبال به غرب وجود داشت، متحمل سنگینترین تحریمها در چارچوب فشار حداکثری نمیشدیم.
نگاه به خارج از کشور و بنبستنمایی از وضعیت موجود بر این مبنا، زائیده تفکرات قشری، جناحی و منفعتطلبانه است چرا که اگر تحریمها با تدابیر و اقدامات داخلی «خنثی» شوند، تار و پود سست این اندیشه برچیده شده و دیگر مجالی برای جولان نخواهد داشت.
از سوی دیگر، مغالطهای به نام «تعامل با جهان» را مطرح میکنند، گویی که طرفداران گفتمان انقلاب، معتقد به قفل کردن درها و بستن مرزها هستند! از نگاه جریان انقلابی، ایجاد ارتباطات و مناسبات بینالمللی، در ارتباط گرفتن ملتمسانه با چند کشور غربی خلاصه نمیشود و کشورهای منطقه و همسایه در اولویت تعامل هستند. ثانیاً، گره زدن اقتصاد به سیاست خارجی به روشی که در چند سال گذشته رخ داد، بزرگترین اشتباه و گرا دادن به حریف بود و باعث نشد دل دشمنان قسم خورده به رحم آید. بلکه ناجوانمردانه همه تعهداتشان را زیر پا گذاشتند و افزون بر اعمال شدیدترین تحریمها، طلبکارانهتر و گستاخانهتر سخن گفتند.
همه این مصائب از زمانی کلید خورد که برخی کارگزاران کشور، بهجای برنامهریزی و اعتماد به نیروهای داخلی، چشم به خارج از کشور دوختند و به دلیل وامداری به بعضی جریانهای غربگرا، نخواستند و یا در خوشبینانهترین حالت، نتوانستند معبری از ظرفیتهای مغفول مانده به سمت مشکلات باز کنند.
بنابراین، اگر قرار باشد ضلع سوم مثلث حاکمیت در قوه مجریه، هم پای دو قوه دیگر، مقوم اسلامیت و جمهوریت باشد و اتفاق ملموسی را در بهبود اوضاع کشور شاهد باشیم، تنها مردم هستند که از چنین توانی برخوردار هستند. دولت عدالتخواه، مؤمن و انقلابی در صورت آرای عمومی به قدرت میرسد و زمانی که با پشتوانه حداکثری کار خود را آغاز کند، شتاب بیشتری برای پیشبرد امور هم خواهد داشت.
به عبارت روشنتر، قدرتمند شدن و باز شدن گرههای اقتصادی و غیراقتصادی، در گرو خواست عمومی است. مطالبهای که اگر از دل آن، دولتی کارآمد، منظم، مؤمن، با برنامه و سختکوش بیرون بیاید، افتخار ایران در داخل و خارج خواهد شد. انتخاب سرنوشتساز پیش رو، آینده ما و فرزندانمان را خواهد ساخت، به شرطی که با شناخت درست و دقیق همراه باشد و پس از بررسی گفتمانها و عملکردها صورت بگیرد. چنانچه این گفتمان، برآمده از نگاه «ما میتوانیم» باشد و کارنامه افراد نیز آن را تأیید کند، انتخاب درست انجامشده و امید میرود که آیندهای روشن از این رهگذر در انتظار کشور باشد.