پایان چراغهای آسمان کجاست؟
- ایرنا نوشت: برای هزاران سال، ستاره شناسان این ایده را داشتند که چراغهای آسمان ثابت و غیرقابل تغییر هستند. حتی وقتی مشخص شد که این چراغها در واقع اجسام فیزیکی مانند خورشید هستند، یکی از فرضیههای اصلی اخترفیزیکدانان این است که آنها طی میلیونها و میلیاردها سال تغییراتی داشتهاند. هنگامی که ستارگان بزرگ که بارها از خورشید بزرگتر هستند به پایان عمر خود میرسند تغییراتی بزرگ در آنها رخ میدهد و سطحی از انفجار را ایجاد میکنند که در صدها میلیون سال نوری فاصله هم قابل مشاهده است. اما برخی از ستارگان هستند که که به یکباره ناپدید میشوند. گروهی از ستارهشناسان بعد از دههها مشاهده تلاش کردهاند تا ببینند آیا چنین مواردی اتفاق میافتند یا خیر.
گرچه دانش فعلی ما نشان میدهد که ستارگان به کندی تغییر میکنند و ناپدید شدن ناگهانی باید ردپایی از خود برجای بگذارد، اما این بدان معنا نیست که همه ستارگان به طور ثابت میدرخشند. در واقع، آسمان مملو از ستارههای متغیری است که میلرزند و نوسان نوری دارند.
سالهای اخیر شاهد توسعه تلسکوپهایی خودکار بودهایم که میتوانند کل آسمان را با سرعتی خیرهکننده تصویربرداری و فهرستبندی کنند. به عنوان مثال، رصدخانه مستقر در کوه پالومار در کالیفرنیا یک دوربین پیشرفته را با تلسکوپ ساموئل اوشین ترکیب میکند. میدان دید بسیار گسترده آن این امکان را فراهم میکند که کل آسمان پالومار را فقط در مدت سه شب بررسی و کهکشان راه شیری را هر شب دو بار اسکن کند. این انعطاف پذیری احتمال کشف فورانهای شایع موسوم به فورانهای گذرا را افزایش میدهد. فورانهای گذرا، انفجارهای نوری هستند که میتوانند در اثر انفجارهای شدید ستارهای در ستارگان دور رخ دهند، اما همچنین ممکن است با برخی از خشونتبارترین و نادرترین اتفاقات جهان همراه باشد. با این حال انفجارهای اشعه گاما نشان میدهند که بین ستارههایی که ظاهر میشوند و ستارههایی که ناگهان محو میشوند تفاوتهای زیادی وجود دارد.
ما از دادههای ۷۰ سال پیش استفاده میکنیم و آنها را با دادههای امروز مقایسه میکنیم تا ببینیم که آسمان چگونه تغییر کرده است. کنار هم قرار دادن عکسهایی که طی این هفتاد سال گرفته شدهاند تغییرات موجود درکیهان را برای ما روشنتر میکند.
تاکنون، این کار باعث شده است بیش از ۸۰۰ ستاره گمشده را تشخیص دهیم که محو شدهاند و برای این اتفاق فرضهایی وجود دارد. برای مثال تعدادی درخشش گذرای کوتاه مدت وجود دارند که میتوانند ستاره باشند، اما گاهی ظاهر میشوند و گاهی هم غایب. برخی موارد دیگر نیز وجود دارد که به نظر نمیرسد که آنها انفجارهای کوتوله سرخ باشند. (انفجارهای عظیم ناشی از میدان مغناطیسی درهم پیچیده ستارههای کوتوله قرمز) یا مربوط به انفجارهای هر نوع ابرنواختر باشند. گزینههای دیگری که بعید به نظر میرسند شامل ستارههای متغیر و فوران در سطح ستارههای کوتوله سفید باشند.
پیشبینی میشود که چنین انفجارهایی دارای دامنههایی به بزرگی هشت تا ده باشند، اما در عرض چند دقیقه کمرنگ میشوند و به نظر میرسد وقتی مکانها را با تلسکوپهای بزرگ مشاهده میکنیم، هیچ نوع مشابه دیگری قابل مشاهده نیست. یکی از احتمالات وجود یک ابرنواختر به اصطلاح منهدم شده باشد. یعنی یک ستاره عظیمالثه که در یک سیاهچاله سقوط میکند.
در حال حاضر تصور فرآیندهای طبیعی دیگری که ممکن است منجر به ناپدید شدن یک ستاره شود دشوار است و در مورد قوانین فیزیک احتمالی جدیدی که ممکن است توضیحی دربارۀ این پدیده داشته باشند چیزی نمیدانیم.
برخی دیگر این رفتارهای غیرعادی در کهشانها را با وجود موجودات هوشمند و تمدنهای بیگانه مرتبط میدانند که ممکن است رفتارهایی داشته باشند و با تکنولوژیهایی که دارند تغییراتی در کیهان ایجاد کنند. این نظریه این است که اگر تمدنها به اندازه کافی پیشرفت کنند، حداقل برخی از آنها احتمالاً فناوری مورد نیاز مهندسی ستارگان را توسعه میدهند که ظاهر ستارگان را از راههای غیر قابل توضیح برای ما تغییر میدهد. یک نمونه کلاسیک از آن «کره دایسون» است – هالهای از نیروگاههای مداری که کارآمدترین روش برای استخراج انرژی از یک ستاره است.
آرتور سی کلارک، نویسنده داستانهای علمی، در قانون سوم خود اظهار داشت که «هر فناوری به اندازه کافی پیشرفته از جادو قابل تشخیص نیست». اگر هیچ دلیل طبیعی برای ناپدید شدن ستارهای یافت نشود، مطمئناً تأثیر موجودات فرازمینی باهوشتر به نظر میرسد که توضیحی پذیرفتنی باشد.