نگاه دقیق به مذاکرات وین
- جواد منصوری در روزنامه حمایت نوشت: سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران در خصوص برجام، در نوزدهم بهمن ۹۹ از سوی رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش تشریح شد: «اگر میخواهند ایران به تعهدات برجامی -که چند تعهد آن را لغو کرده- برگردد، باید آمریکا تحریمها را کلاً لغو بکند؛ آنهم نه به زبان و روی کاغذ که بگوید لغو کردیم؛ نه، بایستی در عمل تحریمها را لغو کنند و ما راستی آزمایی کنیم و احساس کنیم که درست تحریمها لغو شده، آنوقت ما هم به این تعهدات برجامی برمیگردیم؛ این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است و مورد اتفاق مسئولان کشور هم هست و از این سیاست بر نخواهیم گشت.»
در این سیاست، تأکید شده تحریمها باید در عمل «لغو» شوند و «تعلیق» آنها قابلپذیرش نیست. کاخ سفید اعلام کرده اولاً همه تحریمها را یکجا نمیتواند بیاثر کند، ثانیاً همان میزان را «تعلیق» خواهد کرد و ثالثاً ایران نباید بر تعلیق کلی تحریمها اصرار کند. «رابرت مالی»، رئیس گروه اقدام علیه ایران در وزارت خارجه آمریکا پافشاری کشورمان بر لغو کلیه تحریمها را صراحتاً ناشی از عدم جدیت ایران در بازگشت به برجام تفسیر و تأویل کرده بود.
تعلیق تحریمها آنهم نه بهصورت تمام و کمال بلکه بهصورت جزئی، مغایر با سیاست کلان نظام است چراکه اگر لغو نشوند، همه زیرساختهای طراحیشده آمریکا برای اعمال محدودیت در بخش بانکی و نفتی، دستنخورده باقی خواهند ماند. به این مفهوم که زیرساختهای وزارت خارجه و خزانهداری محفوظ میمانند و نظارت خصمانه بر نحوه تراکنشهای بانکی و فروش نفت ادامه خواهد یافت.
از سوی دیگر، در چارچوبی که واشنگتن تمهید کرده، تعلیق به معنی بازگشتپذیر بودن همهچیز است و این در حالی است که از نگاه طرف آمریکایی و غربی، ایران مجاز به بازگشت از تعهداتش نیست. به جریان معکوس کردن گامهای برجامی که نگاه کنیم، این قاعده را متوجه میشویم. همزمان با آغازاینروند، اروپا و آمریکا از ایران خواستند بیش از این، برجام را نقض نکند، درحالیکه طرفهای اروپایی از همان ابتدا همه تعهداتش را نقض و بهجز بخش بسیار ناچیزی، تقریباً همه الزاماتش را زیر پا گذاشته بود.
این موضعگیری حاکی از آن است که غرب برای ایران، گزینه بازگشت را در نظر نگرفته، ولی همه اقدامات خود را قابل بازگشت میدانند. بنابراین، لغو نشدن کامل تحریمها به مفهوم عدم تعادل در قرارداد ایران با آمریکا و اروپاست که یکطرف، خود را برای هر اقدامی محق میداند و طرف دیگر، حتی مجاز نیست که با کاستن از میزان تعهداتش، طرف غربی را متوجه بدعهدیهای خود کند.
از سوی دیگر، از دستفرمان آمریکاییها برمیآید که آنها همان تعداد از تحریمها را بنا دارند که بهصورت تدریجی تعلیق کنند. بهاینترتیب که از ایران خواستهاند ابتدا به برجام بازگردد و سپس طی یک فرایند زمانی، محدودیتها را بکاهند. در این فرمول، خبری از لغو نیست بلکه تأکید بر تعلیق است. این تصمیم کاخ سفید نیز اساساً پذیرفتنی نیست چراکه طبق سیاست قطعی، ایران زمانی تعهداتش را انجام میدهد که پس از گام اول (لغو تمام تحریمها)، راستی آزمایی نیز صورت بگیرد.
این روش آمریکاییها البته مسبوق به سابقه است، در مذاکرات منتهی به برجام نیز همین رویه را داشتند و در عمل، تحریمها روی کاغذ لغو شدند. حتی مسئولان وقت کشورمان نیز بر عایدی تقریباً صفر ایران از این رهگذر تأکید کردند. نکته مهم این است که حتی اگر فرض را بر این بگیریم که واشنگتن بنا دارد تحریمها را به شیوه خود تعلیق کند، بین تعلیق بر روی کاغذ و اجرای آن، زمان زیادی وجود دارد چراکه نگاه آمریکا به این توافق، صرفاً در موضوع هستهای نیست و نگرانیهای خود در مسائل دیگر را کتمان نکرده است.
«رابرت مالی» در فروردین سال جاری طی گفتگویی با رادیو ملی آمریکا (ان. پی. آر)، رویکرد برجامی آمریکا در مذاکرات وین را مشخص و اظهار کرد: «چیزی که دنبال آن خواهیم بود، اول از همه، توافقی طولانیتر خواهد بود... همانطور که میدانید ما نگرانیهایی درباره برنامه موشکهای بالستیک ایران داریم. ما نگرانیهایی درباره فعالیتهای آنها در منطقه داریم. میخواهیم درباره همه این موارد گفتگو کنیم.»
در حقیقت آمریکا یک ساز و کار برای گروکشی از ایران تعریف کرده و درصدد است تعلیقها را در چند مرحله، ابتدای روی کاغذ و سپس همانها را منوط به توقف فعالیتهای موشکی و منطقهای کند. اضافه شدن «ریچارد نفیو»، معمار تحریمهای ایران نیز گواه این مدعاست چراکه این سناریو پس از برجام اجرا شد و حالا با استخدام این سیاستمدار بدنام، بی کموکاست به دنبال همان سیاست هستند.
بنابراین، زمینبازی آمریکا با آنچه ایران به دنبال آن است، تفاوت فاحش دارد و باید توجه داشت که کاخ سفید تا زمانی که صدای واحدی از داخل نشود، از موضع خود عقبنشینی نخواهد کرد. در مواردی شنیدهشده که برخی میگویند لغو همه تحریمها در اختیار رئیسجمهور آمریکا نیست بلکه در حوزه کنترل کنگره است و، چون کنگره آماده لغو نیست بنابراین، بایدن با استفاده از اختیاراتش در قانون اساسی آنها را تعلیق میکند! این قبیل مواضع پذیرفتنی نیست. اینکه آمریکاییها در حوزه سیاست داخلی خود چه مشکلاتی دارند و چگونه میخواهند تعهداتشان در قبال ما را انجام دهند، به ایران مربوط نیست؛ همانگونه که واشنگتن نیز همین نگاه را دارد و بدون رودربایستی از کشورمان خواسته از سیاست قطعی خود دست بردارد. اخباری که به نقل از منابع مطلع در وین منتشر میشود، حاکی از آن است که مسیر مذاکرات در جهت تعلیق تحریم در بازه زمانی ۱۲۰ و ۱۸۰ روزه است. ضمن اینکه مدتزمان موردنیاز برای راستی آزمایی، سه تا ۶ ماه است، اما آمریکا با راستی آزمایی یکهفتهای موافقت کرده است.
همه این موارد حاکی از آن است که طرفهای غربی یکبار دیگر با ژست متمدنانه و از در صلح و دوستی وارد مذاکره شدهاند درحالیکه نیتی جز مانعتراشی و ایجاد دستاندازهای جدید بر سر راه پیمایش ایران ندارند. ازاینرو، اصرار بر اجرای اسناد و سیاستهای بالادستی از یکسو و اجماع داخلی از سوی دیگر، این پیام را ارسال میکند که ایران درحرکت خود به سمت قلههای پیشرفت، دچار دودستگی نمیشود و این آمریکاست که با توجه به وخامت وضعیتش در غرب آسیا، ناچار است به قدرت به جمهوری اسلامی بهعنوان یک قدرت منطقهای اعتراف کند.