روالمند شدن پدیدار خشونت؛ بیم و بهت
طی ماهها و سالهای اخیر هربار که خبری از کشته شدن و قتلی نابهنگام جامعه را در بهت و حیرت فرو میبرد انگار تلنگری چند باره بر پیکره اجتماع وارد شده باشد برای آشکارگی آشفتگیهای حاکم بر سطح عمومی که خود نگرانیها را به اوج میرساند.
خبرگزاری میزان -
طی ماهها و سالهای اخیر هربار که خبری از کشته شدن و قتلی نابهنگام جامعه را در بهت و حیرت فرو میبرد انگار تلنگری چند باره بر پیکره اجتماع وارد شده باشد برای آشکارگی آشفتگیهای حاکم بر سطح عمومی که خود نگرانیها را به اوج میرساند. هر چه هست امروز اخبار پر شمار از وقوع خشونت و جنایت در جامعه ایرانی به وضعی درآمده که جز روالمند شدن پدیدار قتل نام دیگری بر آن نمیتوان نهاد. چیزی هم که بیشتر بر حجم محابت این اعمال مجرمانه اضافه میکند کشانده شدن این وقایع جنایت بار به عرصه عمومی و درگیری و اثرپذیری مضاعف و فزاینده جامعه از این نوع حوادث است.
- واقعیت این است که مرتکب حادثه هول انگیزی از جنس قتل بیش از آنکه کارگردان سرنوشت مقتول باشد قهرمان تقدیر خود شده است. یا حتی بیش از آن با برجسته کردن خطوط مغفول مانده در اجتماع از معبر دست بردن به چنین عمل خشونت باری راهبر جامعه برای دیدن و وارسیدن نقاط بغرنج و پریشانش خواهد بود.
برای جامعه میتوان رسالتی درخور اعتنا برای هم فهمی و کنش پیوسته در نظر گرفت و از این جنبه منافع مشترک یا تعارضات ناشی از کمیابی مزیتهای اجتماعی میتواند دوگانگیهای منفی و مثبتی را رقم بزند. چنین دوگانگیهایی هم میتواند به درک متقابل و مشارکت جمعی برای زدودن یک معضل فراگیر بینجامد و هم عاملی باشد برای عمیقتر شدن جراحت تضادها و سرباز کردن زخم شکافهای دامنه دار.
اما آنچه که همچون ضربهای یکباره و غیر منتظره گرفتار شدن جامعه به تومور بدخیم تشتت را بیرون میاندازد شاید بیش از هر چیز خود را در برون داد خشونتهای رو به تزایدی نشان میدهد که مدتی است زنگ خطر فروپاشی اجتماعی را در کشورمان به صدا درآورده است. حقیقت آن است که خشونتهای لجام گسیخته نمود عینی وجود بیماری اجتماعی برای جامعه ماست. آن هم گونهای از بیماری که بیش از همه امنیت را هدف گرفته است. پرواضح است که امنیت برای هر جامعهای از عناصر حیاتی در تضمین و تثبیت بقا و پایدار کردن قاعده مندی الگوهای زیستی اش است.
بدیهی است هر جامعهای با به خدمت گرفتن ابزارهایی در استمرار مولفههای مقوم امنیتش بکوشد. اما برای رسیدن به چنین وضعی رخ نشان دادن انواع ناسازواریها و تضادها که خود را در سویههای گوناگون خشونت و پرخاشگری یا اغتشاش و آشوب نشان میدهد دست اندازهایی مخاطره آمیز خواهد بود که بی هر تردیدی گسیخته شدن تار و پود سامان اجتماعی را هدف گرفته اند. آن طور هم که از مطالعات نظری این حوزه بر میآید گرایش به خشونت و نظم گریزی عاملیت موثری در سوق دادن نارضایتیها و ناکارکردیهای جامعه به سمت بحرانی عمیق و همه گیر دارد.
طی ماهها و سالهای اخیر هربار که خبری از کشته شدن و قتلی نابهنگام جامعه را در بهت و حیرت فرو میبرد انگار تلنگری چند باره بر پیکره اجتماع وارد شده باشد برای آشکارگی آشفتگیهای حاکم بر سطح عمومی که خود نگرانیها را به اوج میرساند. هر چه هست امروز اخبار پر شمار از وقوع خشونت و جنایت در جامعه ایرانی به وضعی درآمده که جز روالمند شدن پدیدار قتل نام دیگری بر آن نمیتوان نهاد. چیزی هم که بیشتر بر حجم محابت این اعمال مجرمانه اضافه میکند کشانده شدن این وقایع جنایت بار به عرصه عمومی و درگیری و اثرپذیری مضاعف و فزاینده جامعه از این نوع حوادث است.
بیشتر بخوانید:
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *