تروریستهای دست پرورده غرب
- سیدجعفر قنادباشی در روزنامه حمایت نوشت: عصر روز شنبه مقارن با بیست و پنجم ماه مبارک رمضان، یک تراژدی دیگر در افغانستان رقم خورد. چند انفجار در مقابل مجتمع آموزشی دخترانه سیدالشهدا (ع) در کابل باعث شهادت دهها نفر شد که اکثر آنها دانشآموز و روزهدار بودند. اینسومین انفجار در مقابل مراکز آموزشی افغانستان بود و فصلی دیگر از جنایت تروریستهای دستپرورده غرب را رقم زد.
این خبر هولناک، اما بهاندازهای که برای مردم ایران و افغانستان دردناک بود، برای مدعیان حقوق بشر به حد کافی تأثربرانگیز نبود. این اتفاق اگر در آمریکا و اروپا رویداده بود، تا چند هفته به سرخط اصلی غولهای رسانهای دنیا تبدیل میشد، دستمایه چندین ماه گزارش و تحلیل بود، هر سال به یاد آن واقعه، مراسم یادبود برگزار میکردند و احتمالاً تمثالی هم تهیه میشد. کودکان، زنان، دختران، مردان و زنان افغانستان، اما آنچنان ازنظر غرب و سازمانهای حقوق بشری دور هستند و مظلومیتشان چنان سنگین است که حتی برای حفظ ظاهر هم آن را محکوم نکردند!
نکته غمبار اینکه حتی اگر اروپا و نظام استکبار در مواردی از مظلومکشی دفاع کردهاند، حتماً پیش از آن منافع خود را در نظر گرفتهاند. ذکر یک نمونه میتواند به فهم دقیقتر این حقیقت تلخ کمک کند. در سال ۲۰۱۵ و در اوج جنگ سوریه، انتشار یک عکس خبری باعث جنجال در سراسر جهان شد؛ هیاهویی که رسانههای غربی با اهداف غیرانسانی در پی آن بودند. ماجرا از این قرار بود که نگهبانان ساحلی دریای مدیترانه در ترکیه، جسد یک کودک کرد سوریهای که هنگام فرار از جنگ نیابتی محور غربی، عربی و عبری در دریا غرق شده بود را یافتند و برای تأثیرگذاری بیشتر، او را به نقطهای دیگر در ساحل انتقال داده و آن عکس معروف را گرفتند.
گرچه آن کودک سهساله در شرایطی رقتبار جانباخته بود، اما موجسواری رسانهای و ریختن اشک تمساح برای او صرفاً بهانهای برای سیاه نمایی علیه نظام سوریه بود چراکه دولت مشروع و قانونی بشار اسد، تنها کشور عربی به شمار میرفت که حاضر نشد جدول اشرار بینالمللی را علیه آرمان قدس و محور مقاومت، پر کند. ازایندست سناریوهای کثیف در مورد کشورهای غیرهمسو و مخالف نظام سلطه بارها روی صحنه رفته است تا اذهان عمومی را با یک تراژدی احساسی، تحت تأثیر خود قرار دهند.
در ماجرای فرشتههای دبیرستان سیدالشهدا (ع) که با زبان روزه آسمانی شدند هم آمریکا و رژیم صهیونیستی، برنامه تبلیغاتی تدارک دیدهاند، اما به روشی دیگر. خفتی بالاتر از این برای آمریکا وجود نداشت که بعد از ۲۰ سال حضور بیحاصل در افغانستان، مجبور به ترک خاک این کشور شود. شکست آمریکا در طولانیترین جنگی که از سال ۲۰۰۱ تاکنون به راه انداخته بود، موضوعی است که نهتنها مردم و دولتهای منطقه در مورد آن اتفاقنظر دارند بلکه حتی مسئولان مستقیم این جنگ نیز به آن اذعان کردهاند.
«رأس ویلسون» سرپرست سفارت آمریکا در کابل چندی پیش تصریح کرد: «واشنگتن از چند سال پیش به این نتیجه رسیده بود که جنگ افغانستان به یک بنبست رسیده و آمریکا در این جنگ پیروز نخواهد شد... ما نخواهیم توانست مشکلات افغانستان را برای همیشه پایان دهیم و بنابراین بهترین راه، خروج از این کشور است.»
آمریکا، اما بهسادگی عرصه را ترک نمیکند. طراحی کاخ سفید این است که با شیوع ناامنی از طریق پشتیبانی پیدا و پنهان از گروههای تروریستی به خلاء امنیتی دامن زده و القا کند که افغانها بدون آمریکا، امنیت ندارند و هر روز باید شاهد جاری شدن حمام خون در کشورشان باشد. اگر اینطور نیست، چرا بهجای نیروهای خارجی، مردم بیدفاع کوچه و بازار هدف حملات مرگبار قرار میگیرند؟
چنانچه موشکافانهتر به جریان تحولات نگاه کنیم، درمییابیم که اساساً نان یانکیها از ریخته شدن خون انسانهای بیدفاع تأمین میشود. در عراق، کشوری که بدترین نوع تروریسم از جنگ جهانی دوم به اینسو در آن شکل گرفت، آمریکا حضور داشت و اسناد فراوانی از حمایت آنها از گروه تکفیری داعش و القاعده وجود دارد. پای پنتاگون به سوریه که باز شد، داعش نفس تازهای کشید و در آنجا نیز تکثیر شد. در افغانستان هم که سالها از طالبان و القاعده سرپرستی میکرد، فضا برای حضور داعش مهیا شد و اکنون همسایه شرقی ایران به حیات خلوت تکفیریها بدل شده؛ لذا گروگان گرفتن امنیت مردم مظلوم افغانستان برای تأمین منافع آمریکا در آسیای شرقی و در همسایگی چین، سیاست غیرقابل تعطیل یانکیهاست.
نکته اینجاست که نوع حضور آمریکا در پی تشدید ناامنی در کابل و دیگر شهرها متفاوت است، اما این اصل همچنان ادامه خواهد یافت؛ کما اینکه پنتاگون اعلام کرده بخشی از نیروهای خود را با اهداف آموزشی در این کشور حفظ خواهد کرد. احتمال ورود پرتعداد شرکتهای پیمانکاری امنیتی همچون «بلک واتر» بهجای ارتش آمریکا، تنها یکی از گزینههای واشنگتن است. بهاینترتیب، افزون بر انتفاع اقتصادی و به جیب زدن مبالغ هنگفت، رد پایی از دولت و هیئت حاکمه آمریکا دیده نمیشود و این شرکتهای نیابتی میتوانند همان اهداف را در پوششی متفاوت و بدون برانگیختن حساسیت دنبال کنند.
افزون بر این، وقوع رخدادهای تروریستی در این سطح، بیتردید با تحولات فلسطین مرتبط است. صدها مجروح و چندین شهید در پی یورش نظامیان و شهرکنشینان صهیونیست به نمازگزاران مسجدالاقصی که با واکنشهای جهانی روبهرو شده، فشار مضاعفی بر رژیم اشغالگر قدس وارد آورده و حوادثی مانند شهادت و جراحت صدها دانشآموز در افغانستان میتواند دستکم بخشی از این فشار را خنثی کند. بهبیاندیگر، هر چه توحش و سبعیت بکار رفته در عملیاتهای انتحاری افغانستان بیشتر باشد، حاشیه امن رژیم صهیونیستی نیز بیشتر شده و احساس امنیت مضاعف خواهد کرد.
غافل از اینکه خون مظلومان و شیعیان پایمال نمیشود. افغانستان سرزمین دلیرمردان هزاره است که چندین دهه به حضور اشغالگران شوروی نه گفتند و بهطور حتم روزی فرامیرسد که خاک کشورشان را از لوث وجود تروریستهای اجارهای و مزدوران غربی پاکسازی خواهند کرد.