مدیریت جهادی و پیشرفت کشور
- جواد منصوری در روزنامه حمایت نوشت: مدیریت انقلابی را اگر باطلالسحر و حلالمسائل چالشهای کشور بنامیم، سخن بهگزاف نگفتهایم. تجارب بیش از چهار دهه انقلاب نشان میدهد که هر جا پای مدیریت جهادی در میان بوده، گردنهها و توفانها را پشت سر گذاشتهایم و هر زمان که مدیران خسته و لیبرال بر جریان امور حاکم بودهاند، زیانهای فراوانی به کشور وارد آمده است.
امروز به یمن راهبرد «مقاومت فعال» است که علیرغم فشارهای سنگین دشمن در عرصههای معیشتی و کوچکتر شدن سفرههای مردم در کنار مدیریتهای فرسوده و معطل، فشار حداکثری حریف با شکست مواجه شده و نسبت به کارآمدی آن کاملاً قطع امید کردهاند. حریف هر چه تیر در ترکش داشته، شلیک کرده و به مدد همراهی مردم (نه عدول از مواضع) فشارها در حال فروکش کردن است.
علاوه بر این، مقاومت راهبردی مردم علیالدوام در حال فتح قلهها و فتوحات است، چراکه ملت فهیم و بصیر ایران بهخوبی دریافته است که هزینه کرنش و سازش بهمراتب بیش از پایداری است و هر چه پا پس بکشند، دشمن چندین قدم پیش خواهد آمد. مردم بنابراین، مسئولانی را میخواهند که فراتر از شعارزدگی، اعتقاد راسخ به مقاومت و میدانداری در عرصه کار سخت و شبانهروزی داشته باشند.
از سوی دیگر، برای اینکه اصل فعالیتهای انقلابی و جهادی تحتالشعاع قرار گیرد، گاهی این شائبه شنیده میشود که دوره کار انقلابی تمامشده و امروز، تخصص گرایی و تکنوکراسی جواب میدهد؛ ضمن اینکه انقلابیها هر چه در چنته داشتهاند، رو کردهاند و چیزی بیش ازآنچه در گذشته انجام دادهاند ندارند! در پاسخ باید گفت که هیچکس منکر اقدام و عمل تخصصی نیست و کدام طرح بزرگ را میتوان سراغ گرفت که نیروهای متخصص حزباللهی در آن حضور نداشتهاند؟
امروز در هر نقطهای که گروهها و کانونهای جهادی وارد میدان شدهاند، نمایی دقیق از برنامهریزی، انسجام و کار بیوقفه را میتوان دید. اصلاً مگر میشود هزاران روستای محروم را آباد کرد، طرحهای بزرگ ملی را با استفاده از فنآوریهای روز افتتاح نمود، در حوزههای هوا فضا، پزشکی، نانو، نظامی و. با موفقیت وارد شد، اما خبری از تخصص گرایی نباشد؟ برخی از هیئتهای خارجی در بازدید از پروژههای افتتاحشده به دست نیروهای انقلابی، صراحتاً زبان به تمجید گشودهاند چراکه انجام بعضی از آنها نهتنها تخصص، بلکه نیازمند هوش و خلاقیت بالا نیز بوده است.
در نقطه مقابل، اما همان جماعتی که پنبه کار جهادی را میزنند و با ژست مدرنیته، مخالف پیشرفت کشور بدون وابستگی به خارج هستند، هیچ هنری بهجز عقد قراردادهای خسارتبار با خارجیها در کارنامه خود ندارند. قرارداد با دیگران بهشرط اینکه فنآوری وارد کشور شود و سطح تکنولوژی را از طریق مهندسی معکوس ارتقا دهد، کاملاً مطلوب است، ولی در چند سال گذشته، تکنوکراتها قراردادهای شرمآوری مثل احداث یک جاده با خارجیها بستهاند! این در حالی است که ایجاد جاده برای گروههای متخصص انقلابی، کاری پیشپاافتاده و بدیهی است و میتوانند در کمترین زمان با حداقل هزینه و به شیوههای مدرن آن را افتتاح کنند.
در حال حاضر نیز برخی مدیریت ها، همه انرژی خود را صرف خام فروشی و فروش بیشتر نفت کردهاند و برای تأمین بسترهای آن مثل تأسیس اسکله، بار دیگر به سراغ غربیهای متفرعن میروند؛ حال آنکه که ساختوساز مهندسان ایرانی در بسیاری از موارد، از مصنوعات خارجی مرغوبتر است.
از سوی دیگر، نیروهای جهادی اهل حاشیه نیستند و دوست ندارند دستاوردهای خود را در بوق و کرنا کنند. چرا؟ چون همیشه خود را خادم مردم میدانند و میگویند در مقایسه با حقوقی که ملت به گردن این طیف خاص دارند، فرسنگها فاصله دارند و کار بسیار مضاعفی نسبت به آنچه تاکنون انجامشده باید انجام شود. حقیقت این است که برنامهریزیها و ثمرات نیروهای متخصص حزباللهی در میدان عمل، بسیار بزرگ، کارساز و صد در صد در چارچوب راهبرد مقاومت حداکثری بوده و مانع از وارد آمدن تبر تحریمها روی برخی از شریانهای حیاتی اقتصادی شد، اما بسیاری از آنها خبری و رسانهای نشدند. این رفتار خالصانه و معامله محض با خدا را بگذارید در کنار سرخوشی مدعیان اتوکشیده تخصص گرایی که گاهی برای واردات یک کالا، مراسم ویژه و جشن برگزار میکنند!
نیروهای جهادی حتی اگر در نهادهای رسمی هم حضور نداشته باشند، همیشه و همهوقت، پای کارند و آماده ورود به عرصههای سخت هستند. با اینکه زخم خوردهاند و به حاشیه رانده شدهاند، ولی پای منافع و مصالح کشور که به میان میآید، حاضرند همان کارهای معطلمانده و پروژههای تعطیلشده را تحویل بگیرند و با بهترین کیفیت انجام دهند؛ سندش هم به اسم دیگران خورد، دلخور نمیشوند، چون با خدا معامله کردهاند.
باعث تأسف است که با این تعداد فراوان از نیروهای کار و متخصص در داخل، کشور برای انجام بعضی از بدیهیترین امور معطل شارلاتانهای اروپایی و آمریکایی شده، درحالیکه اگر نیروهای انقلاب، تکیهگاه تصمیمگیریها قرار گیرند، معیشت مردم توسط تروریستهای فرودگاه بغداد به گروگان گرفته نمیشود.
انگیزههایی پشت انکار این پتانسیل عظیم وجود دارد و مهمترین آن اینکه نان برخی در وابستگی مداوم به خارجیهاست. مطامعی که بعضی از مسئولنماها دارند، حتی بعضاً بیش از تحریمها به کشور لطمه زده، زیرا متخصصان داخلی را تحریم کرده و عرصه را بر پیشرانی و پیشتازی ایران تنگ نموده است.
کار و فرهنگ جهادی درصورتیکه در کشورمان نهادینهشده و به یک اعتبار و امتیاز برجسته بدل گردد، با توجه به ظرفیتها و توان بسیار وسیع داخلی، میتواند ایران را به یکی از قطبها و قدرتهای بزرگ اقتصادی منطقه و حتی جهان تبدیل کند. این واقعیت را نهفقط آگاهان به استعدادهای جمهوری اسلامی میگویند، بلکه آمارهای جهانی و بعضی از معاندان نیز به آن اقرار دارند؛ اتفاقی که دستیابی به آن دور از دسترس نیست و با قطع امید کامل از غرب و میدان دادن به نیروهای امتحان پس داده، قابل تحقق است.