حال وخیمِ سفرههای آب زیر زمینی
- روزنامه رسالت نوشت: گزارش تحقیقی مجله نیچر در مورد میزان تغییر حجم آب زیرزمینی در حوضههای آبریز کشورمان که از سوی سه پژوهشگر ایرانی از کانادا و آمریکا به نگارش درآمده نشان میدهد بین سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۴ یعنی در طول ۱۴ سال، ۷۴ کیلومتر مکعب از آبهای زیر زمینی از دست رفته و ۷۷درصد مساحت کل کشور تحت تأثیر بحران برداشت بی رویه آب قرار دارد.
واقعیت این است که سالیانسال کارشناسان و دلسوزان داخلی فریاد میزنند که وضعیت سفرههای آب زیرزمینی کشورمان خوب نیست و فعالیتهای انسانی همچون برداشتهای بی رویه و حفر بیش از اندازه چاه، کشت محصولات کشاورزی با مصرف بالای آب، عدم آمایش سرزمینی و اجرای طرحهای تعادل بخشی نیشتری شده است بر جان منابع آب زیرزمینی، اما از آنجا که تا از بیرون این مرزها ایراد و اشکالی را به ما یادآور نشوند، به آن توجه نمیکنیم، گزارش اخیر مجله معتبر و بین المللی نیچر در خصوص وضعیت آبهای زیرزمینی ایران باعث شد همه به خود بیایند و فریاد وا اسفا سر بدهند؛ لذا هر چند این موضوع جدید نیست و سفرههای آب زیرزمینی سالهاست در سکوت با این درد به خود میپیچند، اما این گزارش، تلنگر خوبی بود برای مدیران آبی این سرزمین که در شیوه مدیریت منابع آب کشور طرحی نو دراندازند.
بهبود راندمان آبیاری، کلید امنیت زیست محیطی ایران
بر اساس این گزارش که با استفاده از دادههای متوسط ماهانه سطح آب زیرزمینی موجود در دسترس عموم در ۴۷۸ زیر حوضه و ۳۰ حوضه در ایران به دست آمده است، بیشترین میزان تخلیه مربوط به حوضه دریاچه نمک بوده که ۲۰/۳۵ کیلومتر مکعب در طول ۱۴ سال تحلیل رفته است. حوضهای که ۲۶ درصد جمعیت ایران از جمله پایتخت را پوشش میدهد.
کمترین میزان تخلیه نیز مربوط به حوضه هراز-قره سو است با میزان تحلیل ۰/۰۱ کیلومتر مکعب که ۴ درصد جمعیت ایران را شامل میشود.
بالاترین تغییرات نسبی در ذخیره آب زیرزمینی نیز مربوط به حوضه طشک بختگان بوده که کاهش حدود ۲۶۰۰ درصدی را نشان میدهد. این حوضه نیز ۵/۳ درصد از جمعیت ایران را پوشش میدهد. استدلال نگارندگان این گزارش این است که «تولید غذا بدون بهبود راندمان آبیاری دلیل اصلی افزایش بیش از حد اضافه برداشت از سفرههای آب زیرزمینی ایران است. اضافه برداشت آب زیرزمینی باعث میشود که آبخوانها حتی در سالهای مرطوب قادر به بازیابی کامل نباشند.»
بالطبع یکی از راهکارهای نویسندگان این مقاله برای برون رفت از این بحران، بهبود راندمان آبیاری در کشاورزی است: «برای کشوری مانند ایران با راندمان آبیاری بسیار ناچیز، اقدامات فوری برای بهبود استفاده از آب لازم است. ما بر این باوریم که این کلید امنیت زیست محیطی ایران است که به دلیل خشکسالیهای طولانی مدت طبیعی و انسانی، همراه با افزایش تنوع و تغییر آب و هوا، احتمالاتحت تنش بیشتری قرار خواهد گرفت.»
در همین راستا، ناصر خیاط خلقی، کارشناس و پژوهشگر منابع آب، دو عامل اساسی انسانی و طبیعی را در کاهش سطح آب سفرههای آب زیرزمینی مؤثر دانسته و میگوید:
«ما در منطقه خشک و نیمه خشک جهان زندگی میکنیم. بدون تردید دورههای بازگشت متعدد خشکسالی ۵، ۱۰، ۲۰ و ۳۰ سال در طول تاریخ تمدن خود داشته ایم. نیاکان ما با توجه به همین شرایط طبیعی، سازه بسیار خارق العادهای مثل قنات را به وجود آوردند که بتواند متناسب با شرایط اقلیمی که در آن قرار داشتند نیازهای آبی شان را برطرف کند؛ بنابراین این مسئله جدیدی نیست. در خصوص عامل انسانی و چگونگی تأثیر آن بر کاهش آبهای زیرزمینی نیز باید گفت افزایش بی رویه جمعیت از یک سو و صنعتی شدن و گسترش تکنولوژی از دیگر سو باعث شده است نیازهای آبی ما نیز افزایش پیدا کند. همچنین مدیریت منابع آب چه از طرف مسئولین و چه از طرف خود مردم، ۶۰، ۵۰ سال است آن طور که باید و شاید پویا و دارای دینامیزم نبوده است. واقعیت این است که برداشتهای بسیار زیادی انجام داده ایم و در چنین شرایطی تنها با مدیریت بسیار منسجم، منابع آبی قابل کنترل خواهند بود.
یک قانون مخرب
وی قانون سال ۸۵ در اعطای مجوز به چاههایی که به صورت غیر مجاز حفر شده بودند را بسیار مخرب دانسته و اظهار میدارد: «اینها در سال ۱۳۸۵ آمدند طرحی را ارائه کردند و گفتند تمام چاههایی که قبل از این سال مجوز بهرهبرداری نداشته است، حالا میتوانند مجوز حفر و بهره برداری بگیرند. غافل از اینکه چاههایی که حتی قبل از انقلاب و قبل از سال ۸۵، وزارت نیرو به آنها مجوز داده بود، بالاتر از توان و پتانسیل آبخوانهای کشور آب را تخلیه میکردند؛ بنابراین ما با همانها نیز دچار مشکل بودیم چه برسد به اینکه متأسفانه آن قانون را مجلس وقت تصویب کرد و دهها هزار حلقه چاه بدین وسیله مجوزدار شدند.
مردم هنوز متوجه خطر کم آبی نشده اند
خیاط خلقی معتقد است باید بین امنیت غذایی کشور و پایین رفتن سطح آب زیرزمینی دشتها تعادل ایجاد کنیم و برای این مسئله اولویت بندی داشته باشیم: «به صراحت عرض میکنم متأسفانه مردم ما به ویژه مردم مناطق شهرنشین و به ویژه مردم کلان شهرهای ایران هنوز متوجه خطری به نام کم آبی نیستند. این خطر زمانی احساس میشود که شهر ۱۲ میلیونی تهران یا ۴ تا ۵ میلیونی مشهد و اصفهان ساعتها قطعی آب داشته باشند. آن زمان متوجه خواهند شد که شرایط واقعا نامساعد است. مردم ما متأسفانه هنوز متوجه مشکل نیستند. من این را هم اضافه کنم که آب شرب مصرفی شهرها و کلان شهرها و روستاهای ما اصلا قابل مقایسه با حجم استحصال از آبهای زیرزمینی توسط کشاورزان نیست، اما در هر صورت آن هم خود عددی است.»
وی وضعیت سفرههای آب زیر زمینی در مناطق شرقی و مرکزی ایران را بحرانیتر دانسته و عنوان میدارد: «متأسفانه مناطق شرقی و مرکزی ایران بیشترین درصد بهره برداری از آبخوانهای کشور را دارند. در استانهای خراسان رضوی، خراسان جنوبی، سمنان، اصفهان، یزد، کرمان، فارس و قم ما با این مشکل رو به رو هستیم. اما زمانی که من میگویم بیلان ۴۰۹ دشت ما از نظر بهره برداری منفی است و آنچه که برداشت میکنیم توسط باران و برف تجدید نمیشود، به این معنی است که این دشتها در کلیه استانهای کشور پخش است. یعنی شما در استانهای غربی که میزان بارندگی ممکن است بالاتر از متوسط کشور باشد نیز این منفی بودن بیلان دشتها را دارید، در کردستان هم این مشکل را دارید، همچنین در شرق استان مازندران چند سال است که دشتها با بیلان منفی آب زیرزمینی مواجه شده اند. این مسئله همه گیر شده است.»
ضعف در مدیریت منابع آب
این پژوهشگر اظهار نظر کسانی که زمان برای اتمام منابع آب زیر زمینی اعلام میکنند را فنی و علمی ندانسته و با بیان اینکه هر دشتی ویژگیهای خاص خود را دارد میگوید: «گاهی دیده میشود مقامات مسئول کشور میآیند و ارقام میدهند. این ارقام درست نیست. هر دشتی ویژگی خاص خودش را دارد. نمیتوانم بگویم مثلا ۲۵ یا ۳۰ سال دیگر آبهای زیر زمینی کشور تمام میشود. با ادامه این روند منفی، یک دشت ممکن است ۱۰ سال دیگر و دشتی دیگر ۲۰ سال دیگر ذخیره آب زیر زمینی اش تمام شود. اما من اینگونه میتوانم پیش بینی کنم چنانچه طرحهای تعادل بخشی که مصوب خود وزارت نیرو است در کنار طرحهای سازگاری با کم آبی و خشکسالی، به معنای واقعی کلمه مطالعه و به طور کامل اجرا شوند ما تا حد زیادی میتوانیم دشت هایمان را کنترل کنیم. یکی از ویژگیهای مناطق خشک و نیمه خشک این است یکدفعه با یک بارندگی دوره تمرکز کوتاه، سیل عظیمی راه میافتد. آب این سیل برای ما غنیمت است. باید آن را کنترل کنیم که هم تخریب به وجود نیاید و هم برای سالهایی مثل امسال که با کم آبی رو به رو هستیم بتوانیم از اینها استفاده کنیم. من مشکل را در درجه اول مدیریت منابع آب میدانم که در آن بسیار ضعیف هستیم. محمدعلایی مدیر عامل آب خراسان رضوی هفته پیش اعلام کرد بر خلاف سال گذشته که ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب وارد سدهای خراسان رضوی شده بود، امسال ۵ میلیون متر مکعب ورودی آب سدهایمان بوده است، یعنی صد برابر کمتر، هر انسان عاقل و با تجربهای میتواند بفهمد وضعیت آب خطرناک است. نمیدانم مدیران چه تصمیمی میخواهند بگیرند، اما آنچه مسلم است اینکه تصمیماتی که گرفته میشود باید به صورت مدیریت یکپارچه باشد، باید نگرش حوضه آبریزی باشد و معارضات بین استانها به خاطر آب باید حل شود. تا این مسائل را حل نکنیم، فکر نمیکنم مشکل آب این کشور برطرف شود.»
عدم جذب بودجه و مشخص نبودن ساختارهای قانونی آب، موانع طرح تعادل بخشی
وی در پایان به موانع اصلی طرح مهم تعادل بخشی که یکی از راهکارهای حفظ و کنترل آبهای زیرزمینی است اشاره کرده و بیان میدارد: «این موانع در حال حاضر دو چیز است. اول مسئله اعتبارات مالی است. سنگ بنای این طرح در وزارت نیرو، ۱۵ سال پیش یعنی زمانی که هنوز قانون مجوزدار شدن چاههای غیر مجاز در سال ۸۵ تصویب نشده بود، گذاشته شد و بعد از سه، چهار سال مسکوت ماندن در نهایت در سال ۹۱، ۹۰ اجرای آن شروع شد. اما هر سال نهایت ۱۰ درصد بودجه را جذب میکند. اگر یک طرحی اینقدر مهم است و ۱۵ دستورالعمل بسیار مهم دارد و چند وزارتخانه قرار است درگیر آن بشوند و راه نجات دهنده است، چرا آنقدر بودجه کمی دریافت میکند؟ این اصلا معنا نمیدهد. تا زمانی که این چارچوبها مشخص نشود حتی اگر طرح تعادل بخشی صد در صد بودجه را هم به خودش جذب کند آن کارآیی لازم را نخواهد داشت. مسلما از شرایط فعلی بهتر خواهد بود، اما به آن کارآیی و اهداف از پیش تعیین شده خود نخواهد رسید. این دو مکمل یکدیگر هستند یعنی ساختارها باید اصلاح بشود و بودجه کامل جذب شود که ما بتوانیم کاری کنیم در غیر اینصورت وضعیت منابع آب کشور واقعا در خطر است.»