نگاه نخبگانی به اقتصاد و معیشت
- ابراهیم رزاقی در روزنامه حمایت نوشت: دوقطبی ادعایی مذاکره – معیشت پس از روی کار آمدن «جو بایدن» و این روزها مقارن با مذاکرات وین، یکبار دیگر به مؤلفه اصلی مباحث داخلی تبدیلشده است.
رئیسجمهور فعلی آمریکا، زمانی که در میانه تبلیغات انتخاباتی بود، موضوع ایران را فراموش نکرد و در یادداشتی در وبسایت سی. ان. ان، وعده کرد در صورت راهیابی به کاخ سفید راهبرد «فشار حداکثری» را به فشار هوشمندانه تبدیل کند. بایدن پس از مستأجر شدن در کاخ سفید، عملاً نشان داد که به گفته خود پایبند است و تفاوتهای ناچیزی در رویکرد خصمانه بایدن در قیاس با سیاست ترامپ وجود دارد.
بایدن با نشان دادن ژست قانوندانی و قانونمداری تقلا میکند خود را حامی یک توافق بینالمللی نشان دهد و خیز برداشته است تا همان معوقات و بدهیهای سنگین چندساله برجامی را با قیمت گزاف دوباره به ایران بفروشد. اما نکته مهم اینجاست که منظور او از بازگشت به برجام، پایمال کردن مؤلفههای قدرت کشور است؛ حالآنکه ترامپ هم همین سودا را داشت، ولی در چارچوبی خارج از توافق هستهای!
برخی طیفهای سیاسی که به دنبال بزک خوانش آمریکایی از مذاکرات هستند و ید طولایی در تحریف واقعیات دارند، آیا سیاستهای اعلامی و اعمالی کلیددار کاخ سفید و تیم او را ندیده و نشنیدهاند؟ آنها بهخوبی و با جزئیات از ترفندهای اخیر حریف و جا خالی دادنش از پذیرش مطالبات بحق ایران مطلعاند، اما به دلایل حزبی و جناحی، برایشان صرفه ندارد که به این سادگی از آمریکای بایدن دل ببرند.
این جماعت آیا اطلاع ندارند که کشورها جز با برنامه و کار و تلاش بیوقفه به توسعه مدنظرشان دست پیدا میکنند نه با جزر و مد در سیاست خارجی؟ هیچ اقتصادی را نمیتوان در جهان آدرس داد که با دوری یا دوستی و پیوند زدن مقدراتش به ابرقدرتها، طعم ظفرمندی را چشیده باشد. جدای از دعواهای سیاسی، اکثریت قریب بهاتفاق اقتصاددانان، رکن اصلی اقتصاد را در حمایت و پشتیبانی از تولید داخل میدانند که بدون فعالسازی همه ظرفیتهای بومی، امکان تحقق آن وجود ندارد.
ضمن اینکه سرمایههای سرگردان، به دنبال مأوایی امن برای فرود آمدن و قرار گرفتن هستند. نمیتوان هر روز از هر تریبون و در هر مجلس خطابهای، تنور گفتگو با چشم آبیهای بدذات و بدعهد را داغ کرد و از سوی دیگر، پیام معطل ماندن امورات کشور را ارسال نمود، آنگاه انتظار داشت که سرمایهها سر از بازار خودرو، سکه و ... درنیاورند.
از منظر راهبردی، آمریکا زحمت سرشاخ شدن با دیگر کشورها و جوامع را به خود نمیدهد مگر اینکه از آن ناحیه، احساس خطر کند. جدال آمریکا با قدرتهای اقتصادی دنیا همچون چین و روسیه نیز دقیقاً به همین علت بازمیگردد. این کشورها با برنامهریزیهای بلندمدت و میانمدت، بهصورت پلکانی در حال بیرون راندن آمریکا از حیاطخلوتهایی هستند که دههها در آن حوزهها جولان میداد. از طرفی، حاضر نیستند مثل ژاپن و کره جنوبی به یانکیها باج بدهند؛ لذا هر چه در توان داشتند، خود را مجهز کردهاند تا در هماوردهای مختلف، از عهده زورگویی کاخ سفید برآیند.
در همین راستا، بومیسازی و تقویت فناوری، یکی از مهمترین برنامههای اقتصادهای پیشرفته بوده که هر از گاهی در داخل، با توجیهات غیرعلمی و به بهانه مقرون بهصرفه نبودن، مورد تاختوتاز قرار میگیرد. مسئله علم و فناوری از نظر آنها یک موضوع ملی بوده و هرگز پیشرفت در این عرصه را متوقف نکردهاند.
درحال حاضر، چین و روسیه دهها منطقه ویژه برای انتقال فناوری از خارج و بومیسازی آنها ایجاد کردهاند و در
کنار آن، به ارتقا و تولید فناوریها میپردازند. با همین روش، چینیها موفق شدهاند ۶۰ درصد از صادرات خود را به محصولات فناورانه اختصاص دهند؛ در حالی که ۵۰ درصد مردم این کشور کشاورز هستند!
از سوی دیگر، اقتصادهای پیشرو و مترقی، خود را در چنبره سیاستهای تحمیلی نهادهای بینالمللی قرار ندادهاند، بلکه هر آنچه از دستاوردهای خیرهکننده از آنها دیده میشود، ناشی از عمل به الگوی بومی بر پایه پتانسیلهای داخلی و قرینه شده با ساختار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده است. اغلب قطبهای اقتصادی، هیچگاه زیر بار سیاست درهای باز شامل تجارت خارجی بیحد و مرز و رهاسازی بیقید و شرط قیمتها بهگونهای که صندوق بینالمللی پول دیکته کرده نرفتهاند. ضمن اینکه خصوصیسازی، کاملاً حسابشده و زیر ذرهبین دولتها بوده و از همه مهمتر، هر نوع تخلف اقتصادی را در نطفه خفه کرده و اجازه نضج گرفتن نمیدهند.
بنابراین، طراحی به هنگام و هوشمندانه در همه جزئیات اقتصاد با درک دقیق موقعیت منطقهای و جهانی میتواند جمهوری اسلامی را در تراز قدرتهای بزرگ قرار دهد. پیشنیاز و لازمه محقق شدن این آرمان، اما پرهیز از الگوهای مسموم سرمایهداری و دستورالعملهای غربی است، چراکه علاوه بر دلایل علمی مغایرت راهکارهای آنها با چشماندازهای نظام، خصومت منظومه غرب با ایران اسلامی ثابت کرده که هیچ توصیه، پیشنهاد یا راهکاری را بدون غرض و مرض بیان نمیکنند.
مسئله ما با غرب، به چند نشستوبرخاست برای رفع تحریمها ختم نمیشود. برنامه دارند که دومینو وار، ابتدا به سراغ هستهای بروند، سپس توان موشکی را به گروگان بگیرند، پس از آن، قدرت منطقهای جمهوری اسلامی را تحدید کنند و سپس، در حوزه حقوق بشر، فرهنگ، آموزش و. همه سنگرها را به خیال خودشان فتح کنند. تکلیف ما بنابراین، قطع امید کامل از غرب است تا بتوانیم نتیجه و دستاورد واقعی را از کارکرد هوش سرشار نخبگان، انرژی بیپایان کارگران و کشاورزان و عزم همگانی مردم برداشت کنیم.