چگونه بازیگر شویم (۳۶۶) /تسلط بازیگر روی دیالوگ
- بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
تمرینهای حفظ متن برای دیالوگ
برای ایجاد و تولید صدای سرد هر شخص (به خصوص در خانمها) این مناسبترین تمرین است. شخص یک، صاف ایستاده، کمی چانهاش رو به بالاست و آوا ایجاد میکند. در این تمرین شخص باید نیت به ایجاد آوای سرد از خود بکند. شخص دو، با گوشهی نرم
دستش ابتدا محل ارتعاش صدا را بر روی نی (ستون فقرات) بیابد و سپس بر پشت وی و بر روی نی ضربههای سریع، اما بسیار کم زور و مداوم وارد بیاورد. ممکن است در بارهای اول هیچ ارتعاشی در بین نباشد و شخص یک مدام از کاسهی صداساز سر برای ایجاد آوا بهره برد. در ادامه و با پشتکار این بازیگر متوجه محل ضربهها و امکان ایجاد ارتعاش در آنجا خواهد شد.
این ضربهها باید از جایی شروع شود که شخص دو لرزشهای اصلی ایجاد آوا را در آن نقطه پیدا کرده است.
حالا شخص یک سعی میکند نقطهی آوایی بر روی نی ستون فقرات را به وسیلهی در نظر گرفتن محل ضربهها به سمت پایینتر از ضربههای شخص دو بیاورد و شخص دو نیز بسیار حساب شده پس از پیدا کردن محلهای مرتعش سعی کند نقاط ضربهها را پایینتر ببرد. پس از چندین بار تکرار این تمرین و برطرف شدن نقصهای احتمالی بازیگر مکانی را برای صدا در تسلط آگاهانهی خویش به دست میآورد که گویا اصلا از آن خبر نداشته است.
بازیگر بعد از تمرینهای مداوم برای رسیدن به نتیجه از این جلسه باید به تنهایی بتواند صدا را در این نی بالا و پایین ببرد. پایین بردن صدا در نی از زیر مهرههای گردنی و شروع مهرههای کمری آغاز و تا دمبالچه ادامه پیدا میکند. در این تمرین به راحتی صدای سرد و اصلی شما از صدای گرم و جیغ متمایز میشود.
تأکیدهای بیانی
در تمرینهای بیان از حرف زدن عادی روزمره فاصله میگیریم. فک کاملا و بدون فشار بر آروارهها باز و بسته میشود و آخر کلمهها واضح و شفاف ادا شده و حرفی جویده و یا خورده نمیشود.
تأکیدهای بیانی مثل گفتن این ضرب المثل است: فلانی کاه را در چشمان دیگری میبیند، اما کوه را در چشم خودش نمیبیند. مثلا در اینجا اگر کلمهی کوه آورده شود با ادای درست و تأکید به جای منبعث از انرژی بالا و متمرکز کردن مفهوم جمله بر کلمهی کوه، بار معنایی خود کلمه را بالاتر از سایر کلمهها برده و تفاوتی باکاه در آن به وجود میآوریم.
توجه شود که تأکید گذاشتن بر یک کلمه باعث نمیشود آن کلمه با صدای بلندتری گفته شود. البته این تأکید در کلمهها و واژگانی که دارای چند سیلاب هستند میتواند بر روی یکی از سیلابها نیز متمرکز شود. اینگونه تأکید پیچشی نام دارد. این نام از این رو انتخاب شده است که شما میتوانید در تکرار واژگان چند سیلابی سیلاب مُوَکّد را تغییر دهید و اهمیت کلمه را در جایگاه بالاتری ببرید.