«نون خ» ساده اما صمیمی
سریال «نون خ» همانند فصلهای گذشته خود در جذب مخاطب توانست به خوبی عمل کند. این سریال در عین سادگی توانسته است فرهنگ غنی کردی را برای سراسر ایران نمایش دهد.
خبرگزاری میزان -
_ روزنامه رسالت نوشت: نوروز امسال شاید یکی از موفقترین تولیدات رسانه ملی را بتوان سریال «نون. خ» سعید آقاخانی دانست که با استفاده از ظرفیت مخاطب و اقبال او به قسمتهای گذشته، این سریال موفق شد یکبار دیگر جاپای خود را در قاب سیما محکم کند و مردم را پای تلویزیون بکشاند. سریالی که با استفاده از سادگی و زیبایی و یکدستی داستان خود، مردم را یک ساعت پای رسانه نگه داشت تا کارنامه تولیدکنندگان آن در فصل سوم نیز موفق باشد.
یکی از موفقترین دستاوردهای «نون. خ» استفاده از بازیگران بومی و بهرهمندی از تیپهایی است که در دوروبر ما وجود دارند و سلبریتیها در هدایت داستان نقش اصلی را ایفا نمیکنند.
شاید یکی از علتهای اصلی شکست بسیاری از مجموعههای کمدی یا طنزهای دنبالهدار سالهای اخیر، اتکای بیشتر از اندازه به شخصیتهای محوری است. اگر موقعیتسازی در سریالی در ژانر کمدی بهعنوان سرفصلی مهم در مقطع نگارش فیلمنامه دستمایه اصلی نباشد، آن اثر به سرنوشت پایتخت در فصل ششم دچار خواهد شد. «نون. خ ۳» در موقعیتی در مدار اوج قرار گرفت که خلاقیت مؤلفان پایتخت و کلیه کمدی سازان سیما به پایان رسیده بود.
در این سریال سعید آقاخانی با استفاده از همان داستان ساده و روان قبلی و با بهرهگیری از تکه کلامهایی که در عین خنداندن مخاطب از حیطه ادب خارج نمیشود بیننده را به دنبال خود کشیده و سعی میکند که جذابیت داستان حفظ شود.
«نون. خ۳» علاوه بر اتکا به موقعیت محوری و ارائه روایتهای غیریکنواخت، از شخصیتپردازی غافل نشد. شخصیتپردازی فصل سوم آنقدر دقیق و با جزئیات و در خلال رویدادهای روایی طراحی شد که سادهترین کاراکتر ساکن روستا، در بزنگاههای جمعی -فردی سریال در مسیر روایت تبدیل به کاراکتری جذاب میشد. «سیروس» جوان مجرد روستا که پیکان قدیمیاش را همچنان سوار میشود کاراکتر بسیار فرعی است، اما به یکی از شاخصههای خنداندن در این سریال تبدیل میشود.
در «نون. خ۳» عمق پیدا کردن شخصیتها و درآمیختن بسیار مرتب رویدادها، سبب میشد تماشاگر مجذوب رفتارهای غیر انسانیکاراکترها نشود. این سریال دارای این مزیت بود که در پایان هر قسمت شاید مجموعه رویدادها تأثیری در ذائقه مخاطب نداشته باشد، اما دیدار باشخصیتها اهمیت پیدا میکند.
در سایر نقشها نیز این موضوع دیده میشود و حتی عمههای نورالدین نیز هرکدام بااینکه از آماتورترین بازیگران حاضر در سریال هستند در خنداندن مخاطبان نقش دارند و حتی به زبان فرانسوی نیز صحبت میکنند!
سریال بر اساس ساختاری مشخص تا نیمی از قسمتهای خود، بر شخصیتها و مسیر روایی مرتبط با آنان تأکید دارد و از قسمت هفتم موقعیتهای مختلف مثل یک قطعات یک پازل، دربرگیرنده ساختار روایی سریال است.
در نون. خ هر شخصیت برای خود یک جذابیت خاص دارد و تماشاگر در وهله نخست از دیدن شخصیتها لذت میبرد و از تجربه دیدار با شخصیتها مسرور میشود. کما اینکه پایتخت میتوانست با ادامه تقابلهای ارسطو و نقی کماکان جذابیتهای خود را حفظ کند، اما این شخصیتها آنچنان اصیل هستند که مخاطب تصور میکند، هرکدام از آنان نماینده سبک یا یک مشی فرهنگی خاص هستند و شاید بدون شعار، یکی از معدود سریالهایی است که بهصورت نامحسوسی فرهنگ اسلامی – ایرانی و گاهی فرهنگ مقاومت را تبلیغ میکند.
برخوردهای کلامی بازیگران باهم و ارتباطات دوسویه آنها سبب شده تا بیننده تلویزیونی برای هرکدام از شخصیتهای سریال کاراکتری تازه و مجزا تصور کرده و هرلحظه انتظار شیرینکاری و یا خلق لحظه طنز را داشته باشد.
ضمن اینکه در کنار طنز بسیار روان سریال پدیدآورندگان نون. خ به جنبههای ایثار و مقاومت نیز در سریال توجه کرده و با بهرهگیری از جریان داستان به این موضوع نیز میپردازند. برای مصداق اشاعه فرهنگ مقاومت میتوان به بخشی از سریال اشاره کرد که نورالدین متوجه میشود شوهر خواهرش، کیوان و سلمان موفق به یافتن معدن طلا شدهاند و غصب طلاها را با هر استدلال و اتفاقهای ناگوار هشت سال اخیر، حق این سه نفر نمیداند و به آنان یادآوری میکند جوانان رشید و دلاوری خون خود را به این خاک تقدیم کردهاند و این طلاها متعلق به همه مردم ایران است.
اهمیت قومیت و تقویت بنیان خانواده
قومیت در این سریال بسیار مهم است. نوع گفتوگوها، برخوردها و لباسها در این سریال زیباست. حتی فقر هم در این سریال از زیبایی بصری خاصی برخوردار است، حتی شخصیتی مثل ادریس که ۱۱ فرزند دارد و یارانه ۵۷۵ تومانیاش که برای خنداندن مخاطبان سریال است، بسیار زیباست. حس علاقه او به خانواده و بنیان آن و تلاش برای گذران زندگی یکی از درسهای نون. خ است که توسط ادریس بهخوبی نمایش داده میشود.
در زمینه تقویت بنیان خانواده نیز شخصیت کیوان و فریبرز شاخص میشوند. هردو شخصیت برای حفظ خانواده تلاش دارند و با استفاده از کاراکتر طنز خود این موضوع را در رفتار و کلام به نمایش میگذارند. این اتفاق در حالی شکل میگیرد که برخلاف موج اصلی سریالهای شبکه نمایش خانگی، در «نون. خ» چشم ناپاک وجود ندارد و سروگوش کسی نمیجنبد تا مخاطب را آزار دهد. متأسفانه در سالمترین سریالهای ایرانی همواره یکچشم ناپاک وجود دارد. سریال آنچنان از زوایه صحیحی ساختهشده که حتی رقابت کیوان و فریبرز بر سر ازدواج با شیرین یک مثلث سیاه را نمیسازد، حتی مهیار را با همه سبکسر بودنش، شیفتگی او به روژان را نمیتوان نادیده گرفت و این موضوع نشان میدهد که میتوان به رقابتهای عاشقانه و دوست داشتنهای خانوادگی هم پرداخت و لودگی و ناپاکی را با آن دخیل نکرد.
اصالتی که مخاطب را جذب میکند.
اما از منظر شخصیتپردازی؛ شخصیت اول سریال، نورالدین نماد یک مرد کامل ایرانی است. از جهات مختلف، مرد بودن، پدر بودن، ریاست روستا و این سمبل یک مرد واقعی کرد، فرهنگ غنی کردی را به سراسر ایران تسری میدهد؛ در همان چارچوب روستایی سادهای که جامعیت و احاطه شخصیتش را نمیتوان نادیده گرفت. نورالدین با فرزندان خودش صمیمی برخورد میکند و همچنان با این دختران بزرگسال قایمموشک بازی میکند. این شیوه رفتار نور الدین ضمن اینکه مخاطب را میخنداند، از تلقی پدر بودن احساس رضایت و امنیت را القا میکند و وفاداری نوری به همسر مرحومش به نقطه قوت تمامی فصلهای نون. خ تبدیل میشود. «مرد کامل بودن» نوری محدود به خانواده نمیشود و او پشتوپناه مردم روستای خودشان است و مردم در مواجهه با هر بحرانی به نوری پناه میآورند.
ارتباط با خدا، معنویت غنی
ارتباط نوری با خدا در فصل سوم به نهایت هوشمندی در خلق میرسد. سالهاست که در اغلب سریالهای تلویزیون موقعیت و پلانهای نمازخواندنهای بسیاری نمایش داده میشود، اما نوری بدون ریاکاریهای مرسوم، با خدا ارتباط بسیار خوبی برقرار میکند و هرلحظه و هر زمان با خدا صحبت میکند. آماده بودن او برای مرگ نیز نشئتگرفته از این رابطه صمیمی با خداست و یا ذوالجلالوالاکرام از زبان نوری در مواجهه بحران بارها و بارها شنیده میشود. همانطور که اشاره شد، موقعیت خواندن نماز در سریالهای ایرانی نمایش داده میشود، اما الزامات خواندن نماز از مخاطبان پوشیده میماند. در سکانسی خاص، اهالی روستا از نوری طلب انجام رفتار غیرعرفی را دارند، اما نوری پاسخ میدهد: «من اگر این کار خطا را که از من میخواهید انجام دهم فردا چگونه نماز صبح را بخوانم و در مقابل خداوند حاضر شوم» و نماز دلیل خطا نکردن است. طراحی لباس، نمایش سنتها و علقههای فرهنگی این خطه تبدیل به شاخصه و تلاش مهیار برای به دنیا آوردن فرزندش در کانادا به وجه تمسخرآمیز اهالی روستا تبدیل میشود. سلطانی شخصیت انحرافی سریال نقطه مقابل همدلی اهالی و انجام کارهای جمعی است و اهالی را به سوداگریهای آنی تشویق میکرد.
کمکهای مؤمنانه و تلاشهای همدلانه
و درنهایت اینکه در حوزه کمکهای مؤمنانه، سریال در پایان فصل سوم دوباره روی یک مسئله ساده، اما ملی مثل همدلی اهالی روستا انگشت میگذارد که مردم در شرایط سخت، همدلی و کمکهای مؤمنانه را تقویت میکنند و تهیه ویلچر برای یکی از نیازمندان روستا توسط اهالی جالبتوجه است و شیوه زیستن در کشاکش سختیهای اقتصادی، تلقین آرامش نشئتگرفته از همدلی مؤمنانه اهالی روستا، در ناخودآگاه تماشاگر رسوب میکند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *