افول مؤلفه اجتماعی قدرت آمریکا و اروپا بعد از شیوع کرونا/ چشمانداز پیشروی روابط فراآتلانتیکی
کارشناس مسائل اروپا گفت: مؤلفه اجتماعی قدرت آمریکا و اروپا از سوی افکار عمومی دو طرف و سایر ملتها بر اثر ناکارآمدی در کمک به حل و فصل بحرانها به خصوص بعد از شیوع و همهگیری کرونا به شدت افول یافته است.
عابد اکبری در گفتوگو با میزان، با اشاره به گزارش «برنامه اقدام برای احیای قدرت فراآتلانتیک» آلمان که بر ضرورت تجدیدنظر در جامعه فراآتلانتیک و تعهد به بازسازی عمیق آن با محوریت «توافق سبز» تاکید کرده است، درباره امکان تحقق یک «توافق جدید» برای جامعه فراآتلانتیک اظهار داشت: «توافق سبز» شامل اقدامات مختلفی در زمینه تنظیم بازار مالی، تأمین انرژی، حمل و نقل، تجارت، صنعت، کشاورزی و جنگلداری است. توافقی که قرار است تا ۲۰۵۰ به شکل کامل از سوی آمریکا و اروپا عملیاتی شود.
وی افزود: این توافق جدید با اقدام مشترک آمریکای متعهد در سطح جهانی و اروپایی متکی به خود و تواناتر برای پاسخگویی به چالشهای سلامت، امنیت و رفاه، عملیاتی خواهد شد. طبق این گزارش؛ توافق جدید به دو سوی آتلانتیک کمک خواهد کرد تا به اصطلاح مانع از اعتماد به نفس و رویکرد تهاجمی بیش از پیش چین و روسیه در سطح بینالمللی شوند، زیرا این دو در چهار سال گذشته از تنشهای فراآتلانتیک سوءاستفاده کردهاند.
کارشناس مسائل اروپا عنوان کرد: از اینرو اروپا و آمریکا باید با برنامههای غیرلیبرال پکن و مسکو در اروپا، آفریقا، اقیانوس آرام و سراسر جهان مقابله کنند، زیرا اروپا و آمریکا در مقابله با تهدیدات مشترک و پیشبرد ارزشهای دموکراتیک در جهان با هم قویتر خواهند بود.
اکبری بیان داشت: طبق این گزارش، با معیارهای ارزیابی کلاسیک، آمریکا و اتحادیه اروپایی دو اقتصاد بزرگ جهان هستند اما به احتمال زیاد چین در این دهه از آنها پیشی میگیرد. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) همچنان قویترین اتحاد نظامی جهان است، اما از نظر فنی عقبماندگیهایی دارد که باید اصلاح شود.
وی با اشاره به اینکه برنامه کنترل تسلیحات با روسیه در حال زوال است، افزود: جامعه فراآتلانتیک در مقابله با تهدیدات جدید مشترک، از جمله امنیت سایبری و دیجیتال، امنیت بهداشت و چالشهای چین باید تقویت شود. همچنین مقابله با چین و روسیه باید در هسته اصلی پروژه مشترک فراآتلانتیک برای دفاع از یکپارچگی دموکراسیها باشد و همانطور که آمریکا متحدان خود را دوباره در آغوش میکشد، اروپا نیز باید در رویکرد خود در مورد برخی از مسائل اساسی تجدید نظر کند.
کارشناس مسائل اروپا درباره نحوه تعامل با ایران و مسئله برجام نیز گفت: در این گزارش درباره شرایط اقدام آتلانتیک برای مسئله ایران و نیز بر کمک اروپا برای تسهیل بازگشت آمریکا به تعهدات برجامی اشاره شده است. نکتهای که ادامه رویکرد ترامپ از سوی بایدن و نبود اراده سیاسی در کاخ سفید برای جبران بیاعتمادی ایجاد شده در ایران زمان ترامپ به اعتماد ایران در آن در نظر گرفته نشده است.
وی گفت: راه حل ارائه شده در این گزارش چیزی فراسوی ایدههای مطرح شده از زمان استقرار بایدن در کاخ سفید و موضعگیریهای غیرواقع بینانه تیم جدید نیست. اینکه آمریکا به توافق بازگردد و ایران همه تعهدات برجامی را اجرا کند. همچنین با در نظر گرفتن نقش پررنگتر برای کمیسیون مشترک برجام، از یک سو، گفتوگو درباره افزایش زمان بند غروب توافق و از سوی دیگر برداشته شدن برخی تحریمهای غیربرجامی از سوی آمریکا در دستور کار قرار بگیرد و یا اینکه این بار مسئله ملاحظات منطقه در مذاکرات در نظر گرفته شود. اینکه فاصله میان تحلیف بایدن و انتخاب رئیس جمهوری جدید ایران فرصت دیپلماتیک اروپا است.
کارشناس مسائل اروپا بیان داشت: مشکل این بخش از تحلیل درنظر نگرفتن کلیت توافق برجام در قالب یک رژیم سختگیرانه نظارت در قبال برنامه صلحآمیز ایران بوده است. جایی که ایران با اطمینان از مسیر خود در پیشبرد برنامه هستهای صلحآمیزش، برخلاف آمریکا و اروپا تمام تعهداتش را انجام داده بود و در عوض هیچ یک از امتیازات و وعدههای غرب در این توافق به شکلی که قابل توجه باشد، اجرا نشد.
وی درباره چشمانداز پیشروی روابط فراآتلانتیکی نیز عنوان کرد: مشکل اساسی و توهم احیای قدرت فراآتلانتیک درنظر نگرفتن شرایط تغییرات مرتبط با نظم و نظام بینالملل و گذار به نظم و نظام جدید است. نظم و نظامی که اساسا محوریت غربی نخواهد داشت.
اکبری تاکید کرد: شرایطی که در آن اعتبار بینالمللی غرب چه در قالب روابط فراآتلانتیک و چه در قالب ارزشهای لیبرال دموکراسی حتی از سوی متحدین شان الگویی کارآمد و موفق ارزیابی نمیشود. در شرایط فعلی حتی متحدین غرب، با ساختار نابرابر و معیوب سازمانی و نهادی و رژیمهای بینالمللی مشکل دارند.
وی اضافه کرد: متحدینی که معضلات و ناکارآمدی در عملکرد سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و نحوه عملکرد آمریکا به عنوان بازیگر مدعی نظام بینالملل را به صراحت مورد انتقاد قرار میدهند. حتی کشورهای اروپایی نسبت به آینده هویت اتحادیه اروپا و اراده برای ادامه زیست سیاسی در ذیل چتر واحد هویتی دچار تردید اساسی شدهاند.
کارشناس مسائل اروپا یادآور شد: این استدلال با مسئله اوج گرفتن ملیگرایی و راست افراطی در اروپا متفاوت است و منظور اختلال در شکل رسمی تصمیمگیری در سطح رهبران اروپا است. از سوی دیگر خوشخیالی و خوش بینی حاکم بر گزارش در همسویی کامل اروپا با آمریکا در مدیریت چین و روسیه تا حد زیادی واقعیتهای فعلی قدرت غیرنظامی سخت در نظام بینالملل را نادیده گرفته است.
وی گفت: مولفه اجتماعی قدرت آمریکا و اروپا از سوی افکار عمومی دو طرف و سایر ملتها بر اثر ناکارآمدی در کمک به حل و فصل بحرانها به خصوص بعد از شیوع و همهگیری کرونا به شدت افول یافته است. این افول میتواند یکی از موانع اساسی برای عملیاتی شدن هرگونه برنامه اقدام مشترک باشد. افولی که نتیجه یکجانبه گرایی و تکیه بر رویکرد دستاورد نسبی در نظام بین الملل است.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *