فروش امسال ماهی قرمز ضرر و زیان پارسال را جبران کرد

7:59 - 26 اسفند 1399
کد خبر: ۷۱۰۳۴۲
پیرمردی روی چارپایه‌ای نشسته و مشغول حساب و کتاب است. از سرنوشت ماهی‌قرمزهای مازاد می‌پرسیم. همه تقصیر‌ها را گردن کرونا می‌اندازد: پارسال به خاطرکرونا فروشمان صفر بود. امسال هم از ترس اینکه فروش کم باشد پرورش ماهی کم بوده و سود زیادی نداشتیم. پارسال همه ماهی‌ها را در استخر ریختند و همه هم مردند.
- اینکه از چه زمانی در کشور ما رسم آوردن ماهی قرمز بر سر سفره هفت سین نوروزی باب شده خیلی روشن نیست. اما هرچه هست دیرینگی این سنت کم از قدمت آیین دیرپای نوروزی ندارد. چنانکه در تندیس‌های دوره هخامنشی رد و نشان ماهی قرمز را می‌توان دید. از آثار و نشانه‌های برجای مانده از تاریخ کهنسال این سرزمین هم می‌توان به روشنی این دقیقه را دریافت که چگونه برای ایرانیان ساکن در این فلات تشنه، کمیابی آب به مثابه آرزویی تقدس یافته در امتزاج با نشان ماهی به نمادی برای بارآوری و برکت و روزی بدل می‌شود و بر سفالینه‌ها و کوزه‌ها نقش می‌بندد.
 
آنگونه که از تاریخ و آثارش بر می‌آید آشنایی و موانست انسان ایرانی با گونه‌های پر شمار ماهی به هزاران سال پیش باز می‌گردد. این قرینه را از نشانه‌ها و آثار بر جای مانده از جای جای ایران بزرگ فرهنگی و بیرون از مرز‌های سیاسی ایران امروز می‌توان پی گرفت.
 
فروش امسال ماهی قرمز ضرر و زیان پارسال را جبران کرده

اما در گذشته‌های دور نقش ماهی قرمز در زندگی ایرانیان به کالایی زینتی برای سفره هفت سین محدود نبوده و کاربست‌های دیگری هم به خود دیده است. آنطور که نورالله آشپز مخصوص شاه عباس صفوی در کتاب مادة الحیوة آورده در آن زمان پختن گونه‌ای خوراک شاهانه با نام بریان پلو با استفاده از گوشت ماهی قرمز متداول بوده است. در کنار این بر پایه برخی روایت‌ها و شواهد بازرگانان ایرانی برای نخستین بار داد و ستد ماهی قرمز با شرق آسیا را راه انداختند و از این طریق پای ماهی قرمز را به سرزمین‌های شرق دور باز کردند تا پرورش ماهی قرمز در چین و ژاپن با خواست و اراده امپراطوران آن نواحی به صنعتی پر رونق برای سرزمین‌های دوردست خاوری بدل شود.

بسیاری درباره فلسفه وجود ماهی قرمز بر سر سفره عید نوروز رنگ سرخ این ماهی را نشانه‌ای از طراوت و شادی و از سر گرفتن دوباره زندگی در آغاز موسم بهار معنا می‌کنند. اما وزیدن باد سوزان کرونا از چهار گوشه جهان و درگرفتن شایعات بی پایه درباره نقش این ماهی در انتقال ویروس کووید ۱۹ نوروز سال گذشته ورشکستگی کامل پرورش دهندگان این نوع ماهی را در پی داشت.
 
فروش امسال ماهی قرمز ضرر و زیان پارسال را جبران کرده

وقتی برای پیگیری وضع امسال خرید و فروش ماهی قرمز به میدان مرکزی میوه و تره بار تهران می‌رویم مسوولان سازمان مدیریت میادین از بیم بدرفتاری غرفه داران تعدادی از کارکنان حفاظتی را همراهمان می‌کنند. گویی اپیدمی کرونا برای فروشندگان ماهی قرمز به جز ضرر و زیان سال گذشته رهاورد دیگری هم داشته است.

به اولین غرفه که می‌رسیم از زمان شروع کار فروش ماهی می‌پرسیم. فروشنده مو سفید کرده‌ای پاسخ می‌دهد هر سال یک ماه مانده به عید کار فروش را شروع می‌کنیم. صاحب غرفه از مشتری‌های مختلفش می‌گوید که از اقصی نقاط کشور برای خرید به میدان مرکزی تهران می‌آیند. وقتی از میزان عرضه امسال ماهی قرمز می‌پرسیم دلیل می‌آورد که، چون سال پیش ماهی‌ها فروش نرفته امسال عرضه کمتر شده و عرضه کمتر هم یعنی قیمت بیشتر. با اینکه عرضه کمتر شده و قیمت‌ها بالا رفته، اما بیشتر غرفه دار‌ها از فروش امسال راضی به نظر می‌رسند.

جوان فروشنده‌ای با چکمه‌های رنگ و رو رفته اش به در غرفه تکیه داده. میان بو‌های نامطبوعی که از ماهی‌ها متصاعد می‌شود با بی خیالی نگاهمان می‌کند. می‌پرسیم برای شناسایی دلال‌ها بهتر نیست فروشندگان غرفه‌ها لباس متحدالشکل بپوشند؟ حرف که می‌زند لهجه آذری اش بیرون می‌افتد: به ما دستوری برای لباس متحدالشکل نداده اند. از وقتی که یادم می‌آید لباس ما همین بوده.

پیرمردی روی چارپایه‌ای نشسته و مشغول حساب و کتاب است. از سرنوشت ماهی‌های مازاد می‌پرسیم. همه تقصیر‌ها را گردن کرونا می‌اندازد: پارسال به خاطرکرونا فروشمان صفر بود. امسال هم از ترس اینکه فروش کم باشد پرورش ماهی کم بوده و سود زیادی نداشتیم. پارسال همه ماهی‌ها را در استخر ریختند و همه هم مردند.
 
فروش امسال ماهی قرمز ضرر و زیان پارسال را جبران کرده

از فروشنده‌ای سراغ دلال‌ها را می‌گیریم. انذارمان می‌دهد که در هر کاری اگر دلال نباشد به درد نمی‌خورد. چون این دلال است که کار را می‌گرداند. دلال اگر مثلا جنس را دویست تومان بخرد دویست و ده یا بیست تومان می‌فروشد.

از یک مشتری جویای وضع ماهی قرمز می‌شویم. لهجه اش نخل و رطب و دمام را یاد آدم می‌آورد: من خودم فروشنده ام. یازده سال است که این کار را دارم. ماهی‌ها را برای خوزستان می‌خرم. قیمت تهران ارزان‌تر از بقیه جاهاست. پارسال کلا ضرر کردم. هزار تا بردم و دویست تا را فروختم. به خاطر نگرانی از کرونا فقط بلور خالی فروختم. مردم ترسیده بودند و می‌گفتند این ماهی چینی است. درحالی که این در شمال تولید می‌شود. ده شب کنار جاده کارتن خوابی کردم. ولی فقط توانستم هزینه را جبران کنم. سودی نداشتم. من دست فروشم. عمده فروش‌های خوزستان از اینجا خرید می‌کنند و کل خوزستان را توزیع می‌کنند.
 
بیشتر بخوانید:
ماهی قرمز بخریم یا نه؟

سه مرد میان سال در گوشه‌ای توی پیت حلبی آتشی راه انداخته اند. سراغشان که می‌رویم دست پاچه می‌شوند. یکیشان می‌گوید: امسال تقاضا بهتر شده. از همه کشور هم مشتری دارند. اینجا سه تومن می‌خرند آنجا چهار تا پنج تومن می‌فروشند. می‌پرسیم ماهی‌هایی که به شهرستان برده می‌شوند تلفات هم دارند؟ پاسخ می‌گیریم که از هر دوهزار تا دویست ماهی تلفات دارند.
 
فروش امسال ماهی قرمز ضرر و زیان پارسال را جبران کرده

یکی از خریدار‌های شهرستانی می‌گوید: من فقط برای اینکه مشتری را از دست ندهم این ماهی‌ها را می‌خرم. می‌پرسیم در شهرستان غرفه دارد؟ شانه‌ای بالا می‌اندازد: من دست فروشم. البته به شهرداری عوارض و مالیات می‌دهم. در سامانه شهرداری هم ثبت نام کرده ام.

مرد چهارشانه‌ای میان شاگرد‌ها و مشتری‌ها چرخ می‌خورد. به حرفش می‌گیریم که شما مالک هستی یا مستاجر؟ از سابقه خانوادگی اش در این شغل می‌گوید: من مالکم. ماهی قرمز شغل پدری ماست. الان بیست و پنج سال است که اینجا هستم. قبلش میدان شوش بودم. ماهی را از شمال برای ما می‌فرستند. ما می‌فروشیم و کمیسیون می‌گیرم. امسال البته فروش بد نبوده. البته برایمان چلوکباب نداشته، اما در حد نون و آبگوشت بوده.

اینجا همه جور لهجه و گویشی را می‌توان پیدا کرد. اما هژمونی لهجه‌ها با آذری هاست. یک مرد آذری فروش ماهی قرمز را به هزار سال پیش گره می‌زند. می‌پرسیم امسال فروش با پارسال تفاوتی کرده؟ از ضرر و زیان سرسام آور سال گذشته اش می‌گوید: پارسال دو میلیارد و دویست میلیون ضرر کردم. این شغل آبا و اجدادی ماست. قدیم بیشتر از مشهد و فرحزاد ماهی را می‌آوردند. الان یا از شمال می‌آید یا کاشان.

صاحب یکی از غرفه‌ها خودش پرورش دهنده است: تابستان‌ها خودمان ماهی را در صومعه سرا پرورش می‌دهیم و اینجا می‌فروشیم. بیست هکتار زمین داریم فقط ماهی پرورش می‌دهیم. ما اینجا از زاهدان تا بندر عباس و شیراز و اصفهان و کل ایران مشتری داریم. کیفیت ماهی هایمان هم متفاوت است. ما صد رقم ماهی داریم. مشتری‌ها هم متفاوت هستند. بیشتر فروشنده‌های شهرستانی جنس را عمده می‌خرند و با کامیون و خاور به شهرستان‌ها می‌برند.

از او درباره سرنوشت ماهی‌های مازاد می‌پرسیم: ماهی مازاد را هیچ وقت به استخر پس نمی‌فرستیم. چون به درد نمی‌خورد. این ماهی یک سال بیشتر عمر ندارد. ماهی مازاد را در رودخانه یا دریا و آب‌های جاری می‌ریزیم. اگر ماهی را به استخر برگردانیم از صدهزار تا شاید پنج تا ده هزار تا زنده بماند. درباره تاثیر کرایه غرفه‌ها بر قیمت ماهی می‌پرسیم. می‌گوید اجاره دهنده‌ها قیمت هایشان با ما فرق می‌کند: آن‌ها از ما ماهی را می‌خرند صد تومان یا دویست تومان گرانتر می‌فروشند. اما مشکل اصلی دلال‌ها هستند. ضرر پارسال ما نود درصدش به دلیل وجود دلال‌ها بود. دلال‌ها از ما ماهی می‌خرند اگر سود کردند پول ما را می‌دهند اگر ضرر کردند پول ما را نمی‌دهند. پارسال خرید کردند، اما پول ما را ندادند. ما نه زورمان به آن‌ها می‌رسد و نه هیچ کار دیگری می‌توانیم بکنیم.

از صاحب آخرین غرفه درباره نقش دلال‌ها و واسطه‌ها می‌پرسیم. سری می‌جنباند که دلال‌ها دخالت دارند: دلال‌ها روی قیمت‌ها تاثیر دارند. اما من امروز ده تا بار داشتم و دویست یا سیصد هزار تا ماهی فروختم. هشتاد درصد فروش‌ها هم برای شهرستان هاست. باری که ما به شهرستان‌ها می‌دهیم حداقل باید بیست روز دوام بیاورد. ما سالی ده تا دوازده میلیون ماهی پرورش می‌دهیم. ما اگر ماهی را دویست تومن می‌فروشیم برای پرورش صد تومان هزینه می‌کنیم. دلال در عرض یک ساعت پانصد تومان سود می‌کند در حالی که ما در عرض سال صد تومان هم سود نمی‌کنیم. بیشتر مشتری ما شهرستانی هستند. من بیست و هفت سال در این کارم. از هر کس بپرسید حاج عبدالله را می‌شناسد.

فروشنده‌ای سرگرم چانه زدن با مشتری است. صبر می‌کنیم مشتری را راه بیندازد. وقتی از وجود دلال‌ها در بازار ماهی قرمز می‌پرسیم لبخندی حواله می‌کند: دلال‌ها مثل سابق نیستند. بهتر شده اند. اگر درآمد داشته باشند پول ما را هم می‌دهند اگر نداشته باشند در می‌روند. البته الان دلال‌ها هم هشتاد درصدشان صاحب غرفه شده اند و مثل سابق نگرانی نداریم. خیلی کمتر شده اند. دلال‌ها بیشتر جنسشان را در تهران توزیع می‌کنند. بیشترشان هم دست فروش هستند. اما نسبت به دو سال پیش بهتر شده اند. ما بیشتر با مشتری‌هایی شهرستانی کار می‌کنیم.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *