رکب بازارهای مالی دنیا از تیم اقتصادی بایدن/ بررسی رخدادهای تأثیرگذار بر تغییرات برابری ارزها
سیاست «پولپاشی» دولت آمریکا، در گام اول موفق بود، ولی همانند هر سیاست دیگری پیامدهای منفی خاص خود را بر اقتصاد آمریکا و سپس بر اقتصاد دیگر کشورها برجای خواهد گذاشت و مقدمات سقوط ارزش دلار را فراهم خواهد کرد.
- محمد غفاری - هدف این یادداشت، بررسی رخدادهای تأثیرگذار بر تغییرات برابری ارزهای مختلف مانند یورو، پوند و دلار آمریکا در روزها و ماههای آینده و همچنین نسبت آنها با طلای سیاه، نفت، است.
در ابتدا راجع به دلار آمریکا نکاتی را گوشزد میکنیم که دانستن این نکات برای هر سرمایهگذاری خالی از لطف نیست. ارزش هزار دلار امروز مساوی با ۳۰ دلار سال ۱۹۱۳ است؛ بله، درست خواندید! درحالی که شما همیشه شنیدهاید که در کشورهای دیگر تورم وجود ندارد، باید بدانید که اینطور نیست. البته شاید بتوان گفت تورم آمریکا در مقابل تورمهایی که ما ایرانیان به علت مواجهه با مسائل مختلف امنیتی، اقتصادی، سیاسی و سیاستی، ناچیز به نظر برسد، ولی باز هم تورم داشته است.
سعی و تلاش در آمریکا به اینگونه بوده که حتما در طول سال مردم دو درصد تورم را تجربه کنند. در طول دولت ترامپ حجم زیادی از نقدینگی به بازارهای سرمایه تزریق شد تا با رکود ناشی از کرونا در بخش تولید، مقابله شود و بازار سرمایه سقوط نکند.
کرونا شاخص داوجونز را از ۳۱۰۰۰ تا ۱۸۰۰۰ پایین کشید. برای مقابله با این سقوط، بهطور روزانه حدود ۸۱ میلیارد دلار پول به بازار سرمایه تزریق شد که در نتیجه آن، شاخص داوجونز به همان رقم قبلی، یعنی ۳۱۰۰۰ برگشت. سیاست «پولپاشی» دولت آمریکا، در گام اول موفق بود، ولی همانند هر سیاست دیگری پیامدهای منفی خاص خود را بر اقتصاد آمریکا و سپس بر اقتصاد دیگر کشورها برجای خواهد گذاشت و مقدمات سقوط ارزش دلار را فراهم خواهد کرد.
اکنون، بعد از رفتن ترامپ و روی کار آمدن بایدن دیگر خبری از تزریق پول به بازار سرمایه آمریکا نیست، ولی بایدن طرحی دارد که اتفاقا به تصویب هم رسیده است: «بسته حمایتی بایدن برای تزریق پول به میزان ۱.۹ تریلیون دلار برای کمک به مشکلات کرونا».
این اتفاق باعث میشود که ارزش دلار در برابر بقیه ارزها حدود ۳۰ درصد افت را تجربه کند. به همین منظور دولت بایدن به انتشار اوراق قرضه کوتاهمدت و بلندمدت کرده اقدام کرده است. بسیاری از مردم آمریکا و دولتهای دیگر، ذخایر ثروتی خود را به فروش میرسانند تا از مسابقه خرید این اوراق قرضه عقب نمانند؛ اما بعد از به اتمام رسیدن اوراق قرضه که با نرخ ۱.۵ درصد در سال و حدود ۵ درصد در ۳ سال منتشر میشود، مردم آمریکا و دولتهایی که اوراق قرضه را خریداری کردهاند متوجه اشتباه خود میشوند.
اکنون میزان بدهی آمریکا در ۹۰ سال گذشته رکورد جدیدی را ثبت کرده و بالاتر از سقف بدهیهای آمریکا قبل از جنگ جهانی دوم قرار دارد. تحلیلگران مالی حسب تجربه به این نتیجه رسیدهاند که این موضوع یا با شروع جنگ یا با تورم زیاد در آمریکا همراه خواهد بود. در حقیقت دولت آمریکا مجبور است با این میزان بدهی جنگ راه بیاندازد تا برای تورم بهانهای داشته باشد یا میتواند بدون بهانه به مردم بگوید: «همین آش است و همین کاسه!»
در سه سال آینده سالی ۱۰ درصد تورم در دلار آمریکا خواهیم داشت. اکنون شاخص حباب قیمت بازار سهام آمریکا نسبت به تولید ناخالص این کشور از سقف سال ۲۰۰۰ هم رد شده است. مسلما دولت بایدن برای مدتی از بازار سرمایه آمریکا پشتیبانی خواهد کرد، ولی تا کجا؟
معولاً این حمایت در دولتهای جهان بین سه تا شش ماه طول میکشد؛ یعنی دولتی که روی کار میآید سه تا شش ماه طول میکشد تا مسیر اقتصادی گذشته را ترمیم کند و میتوان برای شروع تورم آمریکا به شاخص s&P هم توجه کرد.
هروقت که بازار بورس آمریکا نزولی میشود، میتوان گفت تورم بزرگی که دنبالش هستیم شروع شده و ۳۰ درصد تورم را مردم آمریکا تجربه خواهند کرد. همین الان که در حال نگارش این یادداشت هستیم، شاخص پول هوشمند در بازار سهام آمریکا نزولی شده است؛ یعنی علیرغم سقفهای جدید S&P و داوجونز، باتجربههای بازار سرمایه آمریکا مشغول خالی کردن یا کم کردن حجمهای مالی خود در این بازار هستند. این موضوع باعث واگرایی در شاخص و ورود پول شده است.
مرور ماجرای زیر حتما به فهم ما از بازار سرمایه کمک میکند:
«روزی وارن بافت به دفتر خود میآید و دستور خالی کردن پرتفوی را به کارمندان خود میدهد و چند هفته بعد بازار نزولی میشود. از وارن بافت میپرسند از کجا فهمیدی که بعد از مدتی بازار نزولی میشود؟ وارن بافت پاسخ داد که پسرک واکسی که هر روز کفشهای مرا واکس میزند در آن روز مشغول جمع کردن پول و خریدن سهام در بازار سرمایه بود. من همانجا فهمیدم که این روزها، روزهای آخر صعود است؛ زیرا که مردم کوچه و بازار هم مشغول سرمایهگذاری در بورس شدهاند.»
این روزها بازار آمریکا در حال تجربه مشابه داستان وارن بافت است؛ یعنی بزرگان بازار مشغول خالی کردن سهام خود و سهامداران خرد مشغول افزایش حجمهای خود هستند. این موضوع ممکن است مدتی باعث بالا رفتن قیمتها در بازار سرمایه بشود، ولی در انتها بالاخره جایی پیدا میشود که آخرین دلارِ آخرین خریدار هم تمام میشود و بازار بدون خریدار میماند و کماکان بزرگان بازار در حال فروش هستند که به ریزشی شدن بازار سهام منجر میشود.
در مدتی که ترامپ سکاندار کاخ سفید بود، برای اولین بار حداقل در تجربیات شخص خودم بازارهای کامودیتی و هم بازار سرمایه صعودی بودند؛ اما با آمدن بایدن و انتخاب مدیران قبلی که در دولت اوباما بودند، برای فدرال رزرو این روند مجدد به روال قبل باز خواهد گشت و این یعنی با نزولی شدن بازار سهام و سرمایه شاهد کاهش شاخص دلار و رشد مابقی ارزها و کامودیتیها در مقابل دلار مواجه خواهیم بود.
برای جمعبندی باید بگویم بازارهای مالی دنیا مشغول رکب خوردن از تیم اقتصادی بایدن هستند. کشورها و مردم آمریکا فکر میکنند که ارزش دلار صعودی خواهد شد؛ برای همین مشغول جمعآوری دلار و جایگزین کردن آن با سایر ارزها یا اجناس خواهند شد و بعد از اینکه این اتفاق بهصورت کامل رخ داد، یعنی دنیا مجدد به دلار اطمینان پیدا کرد که ارز مطمئنی است، خواهند دید که نقشه دیگری در سر آمریکا وجود دارد که باعث از دست رفتن سیدرصد از ارزش جایگزینی میشود.
با این روش، ریسک حاصل از تورم دلار به کشورهای حامی این ارز منتقل میشود و باعث میشود که این ریسک مجدد در آمریکا تکرار نشود. به زبان سادهتر تیم اقتصادی دولت بایدن، مشغول نشان دادن در باغ سبز به سرمایهگذاران است؛ درحالیکه خوابهای خوبی برای این سرمایهگذاران ندیده است. سرمایهگذاری روی ارز دلار آمریکا در چند سال آینده به پذیرفتن ضرر سیدرصدی ریسک منجر خواهد شد.
در جستار بعدی راجعبه ارزهای یورو و پوند و رفتار کامودیتیها خواهیم نوشت.
ادامه دارد
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *