چرا باید درخت کاشت؟
درختان و جنگلها یکی از ثروتهای ارزشمند ملی محسوب میشوند. درختهایی که میراث گذشتگان است و حالا نوبت به ما رسیده است که برای حفظ محیط زیست و منابع طبیعی از این الگو گذشتگان استفاده کنیم و میراثی برای آیندگان بر جایی بگذاریم.
خبرگزاری میزان -
_ باشگاه خبرنگاران نوشت: فرهنگ درختکاری از جمله فرهنگ مورد حمایت بسیاری از فعالان و دوستدارن محیط زیست است. خبرهایی از گوشه و کنار میشنویم که گویای ترویج این فرهنگ است. کسی به یاد عزیز از دست رفته اش درختی میکارد و دیگری به مناسبت تولد فرزندش این کار را انجام میدهد.
روز درختکاری که حتی حالا تبدیل به هفته درختکاری شده از جمله مناسبتهای مورد حمایت نهادهای دولتی و دوستداران محیط زیست است و میتوان گفت آمار کاشت بذر و نهال در نقاط مختلف به مناسبت این روز در دل طبیعت قابل توجه است.
این سوال مطرح است که کاشت این درختان آیا میتواند زخمی بر مرحم درختانی شود که در گوشه دیگر در اثر حوادثی، چون آتش سوزی، سیل و بی احتیاطی از بین میروند.
به سمت روزهای گرم پیش میرویم. روزهایی که خبر آتش سوزی جنگلها و مراتع در نقاط مختلف تیتر مداوم خبرها میشود. در سالهای قبل دیدیم ارمغان حرفها و تلاشهای بسیار، از بین رفتن بخش دیگری از منابع طبیعی و پوشش جنگلی بود.
آتش سوزیهای مداوم سالهاست که تداعی گر این پرسش است که سرنوشت این ثروتهای ارزشمند ملی چه خواهد شد؟
در دنیای مدرن امروز، بسیاری از دوستداران محیط زیست سعی دارند این هشدار را فریاد بزنند که همزمان با رشد سریع تکنولوژی و شهرنشینی، بی مهری نسبت به طبیعت آسیبهای جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت هرچند حتی اگر عدهای باتوان اندک سعی در حفاظت از محیط زیست داشته باشند.
حال زاگرس خوب نیست!
پهنهٔ رویشی زاگرس در دامنه رشتهکوههای زاگرس به عنوان وسیعترین و اصلیترین رویشگاه گونههای مختلف بلوط در ایران اهمیت بسیار ویژهای دارد. جنگلهای بلوط منطقه زاگرس از استان آذربایجان غربی و شمال غربی ایران آغاز میشود و سپس در غرب استانهای کرمانشاه، ایلام، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و لرستان و در جنوب غرب ایران استانهای کهگیلویه و بویر احمد و فارس را طی میکند.
در بین ۱۱ استان واقع در ناحیه رویشی زاگرس، استانهای فارس، لرستان و خوزستان مقامهای اول تا سوم را از نظر وسعت رویشگاههای جنگلی و درختی دارند.
داریوش حیاتی دبیر انجمن حامیان طبیعت زاگرس ممسنی درباره احوال زاگرس گفت: این جنگلها حال خوبی ندارند به جز آتش سوزی، خطرهای دیگری، چون آفات و خشکسالی پوشش جنگلی زاگرس را تهدید میکند.
قاچاق چوب معضلی جبران ناپدیر برای زاگرس است
این دبیر آموزش و پرورش درباره اهمیت روز درختکاری در دل طبیعت گفت: به نظر من بیشتر نمادین است و تاثیری برای جبران لطمههای وارد شده به پوشش جنگلی ندارد، کاشت درخت و به ثمر رسیدنش به سادگی امکان پذیر نیست.
او با بیان اینکه در کنار عواملی که پوشش جنگلی زاگرس را تهدید میکند قاچاق چوب معضلی جبران ناپذیر است، گفت: آتش سوزی تقریبا زمان و فصل مشخصی دارد، اما قاچاقچیان چوب درممسنی هر روز مشغول فعالیت هستند و کورههای زغال هم همیشه فعال است. کجا بذر و نهالی که امروز کاشته میشود میتواند جبران درختان چندین سالهای که قطع میشوند، کند؟
باتوجه به اینکه قاچاقچیان چوب خودشان عامل بیشتر آتش سوزیها هستند و قرقبان به تعداد کافی برای حفاظت از این منطقه وجود ندارد و نهاد دولتی مربوطه بودجه کافی برای حفاظت از این منطقه را ندارند، سرعتی پوشش جنگلی نابود میشود بسیار بیش از سرعتی است که جنگل کاری میشود.
پدران ما بهتر از ما درختکاری را بلد بودند
محمد هادی بینازاده مدیر سازمان مردم نهاد سبز اندیشان کلات سرخ زاگرس به عنوان کسی که مدام در طبیعت است درباره اهمیت روز درختکاری گفت: هر تلاشی در جهت حفظ طبیعت قابل تقدیر است، اما بذرکاری وقتی اهمیت دارد که که بذرها و نهادهای کاشته شده رصد شود.
به نظر او اکثر بذرها و نهالهای کاشته شده با اولین چرای دام خورده میشود، چون منظقه قرق نمیشود و حیوانی مثل بزکه حتی از درخت هم آویزان میشود به نهال هم رحم نمیکنند.
این فعال محیط زیست معتقداست بهترین لطفی که میتوانیم درحق طبیعت داشته باشیم این است که طبیعت را به حال خود رها کنیم، چون طبیعت قدرت ترمیم و بازسازی خودش را دارد؛ کافی است کشیدن جادههای اضافی ممنوع شود، جلوزمین خواریها گرفته شود و مناطقی را قرق کنیم و ورود دام به آن ممنوع شود تا طبیعت خودش را احیا کند.
مدیر سازمان و عضو شورای هماهنگی شبکه تشکلهای زیست محیطی فارس عنوان کرد یکی از نکانی که در درختکاری به آن توجه نمیشود ضرورت توجه به کاشت گونههای بومی است در بعضی مواقع گونه متخاصم میتواند دیگر گونهها را ازبین ببرد و کاشت یک درخت به جای سود میتواند آسیب رسان باشد.
بینا زاده با بیان این که پدران ما بهتر از ما راه و روش درختکاری را میدانستند، گفت: در کاشت درختان در نقاط مختلف چه در حوالی شهرها و چه در مناطق جنگلی به نکتهای توجه نمیشود کم آبی است، درحالی که گذشتگان ما به این نکته به خوبی توجه داشتند و در منطقهای مثل قلات میبینیم که اگر یک آبشار روان است به اندازه ظرفیت این منبع درخت کاشته اند به گونهای پلکانی و متناسب برای بهره از همان آب یا این که آنها به اندازه آب موجود قنات میزدند و درخت میکاشتند.
در حالی که ما کاشت درختانی، چون چنار، بید، اکالیپتوس و دیگر گونهها را میبینیم که به آب فراوان احتیاج داریم یا حتی چمنهایی که در سطح شهر کاشته میشود وبی آنکه تولید اکسیژن کند فقط احتیاج به آب فراوان دارد.
چرا درخت میکاریم؟ نه آب داریم و نه خاک!
محمدرضا نگهدار صابر پژوهشگرو عضوهیات علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس که تحقیقات بسیاری در زمینه پوشش جنگلی در نقاط مختلف ایران دارد با بیان این که ما در استان فارس بابحران آب روبه رو هستیم و خاک ضعیفی داریم گفت: قبل از هر چیز باید این سوال مطرح شود چرا ما درخت میکاریم؟ به طور حتم در این شرایط قصد از کاشت درخت تجارت چوب نیست، پس باید متناسب باشرایط بکاریم، نه این که در هر منطقه هرچه خواستیم بکاریم.
این پژوهشگر با اشاره به تاریخ ورود درختهای کاج به ایران که سال ۱۳۴۸ بوده و جنگل کاری کاج در آن سالهاست، گفت: اکنون بعد از حدود ۵۰ سال با از بین رفتن درختان کاج مشخص شده کاج سازگار با این اقلیم نیست.
او برای نمونهای دیگر به درخت اکالیپتوس هم اشاره کرد و گفت: این گیاه با وجود کم آب بربودن سازگار استان فارس نیست، چون ریشههای درخت برای یافتن آب تا اعماق زمین پیش میرود و آب را مییابد و نسبت به برف و باد نیز حساس است.
عضوهیات علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس با بیان این تصمیم گیریها در کشور ما به سرعت و آنی است، افزود: برای بررسی شرایط سازگاری یک درخت یا یک اقلیم حداقل ۲۵ سال زمان لازم است تا بررسی شود که آیا ورود درختی به یک منطقه میتواند سودمند باشد یا آسیب رسان، چون ورود یک گیاه نا سازگار باشرایط اقلیمی میتواند به عنوان آفت باعث از بین رفتن دیگر پوششهای گیاهی هم شود و آن گونه ناسازگار میتواند نقش یک آفت را ایفا کند.
به نظر این دانش آموخته دکترای جنگل شناسی امروز بیش از هرچیز ما احتیاج به شناخت داریم و بالا رفتن آمارها در کاشت درخت نمیتواند چنان سودمند باشد که تصور داریم و بهتر است شناخت عمیقی از منابع و طبیعتی که داریم داشته باشیم.
به گفته این چهره دانشگاهی هم، طبیعت توان بازسازی خودش را دارد و آنچه ویرانگر است و آسیب رسان دخالتها و اقدامهای نابه جای بشر است.
این پژوهشگر معتقداست با توجه به منابع طبیعی وسیعی که با عنوان ثروت ملی در اختیار داریم بیش از هر چیز این ثروت محتاج صیانت و حفاظت البته با برنامه ریزی است.
برای این کار باید زمینه اشتغال مناسب برای بومیهای منظقه محیا شود تا آنها برای در آوردن نان مجبور به آسیب رساندن به منابع طبیعی نشوند و به طور حتم این مناطق بدون حفاظت و بابی توجهی نمیتواند ماندگار بماند و حاصل تلاشهای بی برنامه در سالهای اخیر طرحهای ناتمام و بی نتیجه بوده است.
چو نیک بنگریم همه برزگران یک دگریم
دیگران کاشتند و حالا نوبت ما رسیده است که به این فکر کنیم که آیا میخواهیم در آینده از ما به عنوان دیگرانی یاد شود که دانسته و نادانسته باعث ویرانی محیط زیست و منابع طبیعی شدند یا میخواهیم همان دیگرانی باشیم که کاشتند و الگویی برای آیندگان شدند. میتوانیم، چون پدران مان با توجه به داشتههای آب وخاکمان بکاریم و حافظ طبیعت هم باشیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *