پشت پرده پرستیژ «خرج از جیب برای آزادی ملت» مقابل دوربینهای بیگانه / گردش مالی حساب "بهنود" چقدر است؟
خبرگزاری میزان - بهنود با بودجه دریافتی به یکی از متمولترین ضدانقلابهای فراری به خارج از کشور بدل شد و با دایر کردن تشکیلات خبری با نام روزآنلاین نقش حلقه سیاهنمایی علیه نظام اسلامی را بر عهده گرفت.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از راه دانا؛ غرب در ماجرای بحرین و اعتراضات مردمی در عربستان مدعی میشود که دولت این کشورها را به عنوان مجریان حقوق شهروندی به رسمیت میشناسد. کشورهایی که شاید در طول عمر حاکمیتهایشان حتی یک بار هم رنگ انتخابات آزاد به خود ندیدهاند. دو حکومت دست نشانده که یکی مجری اعمال سیاستهای منطقهای آمریکا در منطقه خاورمیانه و تضمین کننده امنیت انرژی در غرب است و دیگری نقش اسکله ناوگان پنجم آمریکا را در خلیج فارس بازی میکند.
اپوزوسیونها در این کشورها آنقدر مظلوم واقع میشوند که گاهی اعضای آنها توسط سازمانهای اطلاعاتی غربی دستگیر و تحویل این دولتها میشوند در عوض اپوزوسیون شدن در برابر یک دولت مستقل و غیر وابسته مانند ایران درآمد هنگفتی دارد که رسما توسط تعداد بیشماری از تشکیلاتهای امنیتی و سازمانهای ظاهرا حقوق بشری تامین میشود.
مخالفان دولت ایران به راحتی پناهندگی سیاسی میگیرند، در بهترین دانشگاههای غرب بدون هیچ هزینهای تحصیل میکنند و چندی بعد با عنوانهای دهان پرکن کارشناسان برجسته و تحلیلگر مسائل فلان به شبکههای بینالمللی رسانهای و تشکیلات ضدانقلاب راه مییابند. در واقع هرچقدر اپوزوسیون شدن در کشورهای دیگر هزینهزاست در ایران اعضای اپوزوسیون در واقع نوعی تاجر یا دلال وطن فروشی محسوب میشوند.
سازمانهای خودتاسیس حقوق بشر وابسته به آمریکا سالانه بودجه هنگفتی را به عناصری اختصاص میدهد که نقش یک کتک خورده سیاسی یا زندانی مورد تجاوز قرار گرفته یا خبرنگار نگران حقوق بشر در ایران و یا فعال حقوق بشر را ایفا کنند.
اینها افرادی هستند که غالبا با پرستیژ «خرج از جیب برای آزادی ملت ایران» در مقابل دوربینها ظاهر میشوند حال آنکه نقل و انتقالات مالی آنها در طول یک سال بسیار قابل توجه و بیش از درآمد همردیفانشان است.
برای مثال مسعود بهنود خبرنگار وابسته به ساواک در زمان رژیم پهلوی که بیش از یک دهه است نقش خبرنگار دلسوز ملت ایران را در شبکههای فارسیزبان ضدانقلاب چون بیبیسی فارسی ایفا میکند موفق شده در سال 2005 بخش قابل توجهی از بودجه 15 میلیون دلاری دستگاه سیاست خارجه هلند را که قرار بود صرف شبکههای ماهوارهای مخالف دولت ایران تحت مدیریت این کشور شود به خود اختصاص داد.
در واقع بهنود با بودجه دریافتی به یکی از متمولترین ضدانقلابهای فراری به خارج از کشور بدل شد و با دایر کردن تشکیلات خبری با نام روزآنلاین نقش حلقه سیاهنمایی علیه نظام اسلامی را بر عهده گرفت.
بهنود که امروز به یکی از مجریان و تحلیلگران پای ثابت بی بی سی فارسی بدل شده است با گرد هم جمع کردن برخی عناصر ضدانقلاب چون عیسی سحرنیز، امید معماریان، نوشابه امیری و فریبا داوودی مهاجر روزآنلاین را مطابق با اهداف دولت هلند در ایران طراحی کرد.
مسعود بهنود چنان در مقابل دوربین بیبیسی به تحلیل مسائل مرتبط با ایران میپردازد که گویی هر شب برای اقدامات ظاهرا آزادیطلبانه و تحولخواهش شکم گشنه به بالین میرود در حالی که طراحی وی برای فرار از زندان و نیمه گذاشتن دوران محکومیتش در سال 2002 یکی از باشکوهترین و راحتترین دوران زندگیاش را پس از سقوط رژیم پهلوی به همراه داشته است.
بهنود علاوه بر این وظیفه تزریق پول به گروهی از به ظاهر روزنامهنگار فراری را بازی میکند که بخش اعظمی از دوران زندگی حرفهای خود را برای تامین منافع لندن، پاریس و واشنگتن در ایران قلم زدهاند.
متاسفانه برخی مخاطبان ساده لوح این رسانهها گمان میکنند که با عدهای آزادی خواه فعال مواجه هستند که هر روز صبح به عشق آزادی مردم ایران از خواب بیدار میشوند حال آن که اغلبشان در قبال چند یورو و دلار اضافه یا کم سریعا از بخشی از بدنه ضدانقلاب به سوی بخشی دیگر کوچ میکنند.
اغلب این افراد با گزارشهای کذایی خود ماده اولیه قطعنامههای حقوق بشری علیه کشورمان را فراهم میکنند و با عضویت در بنیادهای آمریکایی حقوق بشری و مشارکت در متن گزارشهای ضدایرانی درآمد قابل توجهی کسب میکنند.
دایره وطن فروشی این افراد تا حدی گسترده است که حمایت از تروریست شروری چون عبدالمالک ریگی و یا طرفداری از تحریمهای ظالمانه بینالمللی به بهانه برنامه هستهای ایران را شامل میشود. حال سوال اینجاست که آیا میتوان این فراریهای قلم فروش را فعال حقوق بشر و نماینده مردم مظلوم ایران در مجامع حقوق بشری نامید؟
اپوزوسیونها در این کشورها آنقدر مظلوم واقع میشوند که گاهی اعضای آنها توسط سازمانهای اطلاعاتی غربی دستگیر و تحویل این دولتها میشوند در عوض اپوزوسیون شدن در برابر یک دولت مستقل و غیر وابسته مانند ایران درآمد هنگفتی دارد که رسما توسط تعداد بیشماری از تشکیلاتهای امنیتی و سازمانهای ظاهرا حقوق بشری تامین میشود.
مخالفان دولت ایران به راحتی پناهندگی سیاسی میگیرند، در بهترین دانشگاههای غرب بدون هیچ هزینهای تحصیل میکنند و چندی بعد با عنوانهای دهان پرکن کارشناسان برجسته و تحلیلگر مسائل فلان به شبکههای بینالمللی رسانهای و تشکیلات ضدانقلاب راه مییابند. در واقع هرچقدر اپوزوسیون شدن در کشورهای دیگر هزینهزاست در ایران اعضای اپوزوسیون در واقع نوعی تاجر یا دلال وطن فروشی محسوب میشوند.
سازمانهای خودتاسیس حقوق بشر وابسته به آمریکا سالانه بودجه هنگفتی را به عناصری اختصاص میدهد که نقش یک کتک خورده سیاسی یا زندانی مورد تجاوز قرار گرفته یا خبرنگار نگران حقوق بشر در ایران و یا فعال حقوق بشر را ایفا کنند.
اینها افرادی هستند که غالبا با پرستیژ «خرج از جیب برای آزادی ملت ایران» در مقابل دوربینها ظاهر میشوند حال آنکه نقل و انتقالات مالی آنها در طول یک سال بسیار قابل توجه و بیش از درآمد همردیفانشان است.
برای مثال مسعود بهنود خبرنگار وابسته به ساواک در زمان رژیم پهلوی که بیش از یک دهه است نقش خبرنگار دلسوز ملت ایران را در شبکههای فارسیزبان ضدانقلاب چون بیبیسی فارسی ایفا میکند موفق شده در سال 2005 بخش قابل توجهی از بودجه 15 میلیون دلاری دستگاه سیاست خارجه هلند را که قرار بود صرف شبکههای ماهوارهای مخالف دولت ایران تحت مدیریت این کشور شود به خود اختصاص داد.
در واقع بهنود با بودجه دریافتی به یکی از متمولترین ضدانقلابهای فراری به خارج از کشور بدل شد و با دایر کردن تشکیلات خبری با نام روزآنلاین نقش حلقه سیاهنمایی علیه نظام اسلامی را بر عهده گرفت.
بهنود که امروز به یکی از مجریان و تحلیلگران پای ثابت بی بی سی فارسی بدل شده است با گرد هم جمع کردن برخی عناصر ضدانقلاب چون عیسی سحرنیز، امید معماریان، نوشابه امیری و فریبا داوودی مهاجر روزآنلاین را مطابق با اهداف دولت هلند در ایران طراحی کرد.
مسعود بهنود چنان در مقابل دوربین بیبیسی به تحلیل مسائل مرتبط با ایران میپردازد که گویی هر شب برای اقدامات ظاهرا آزادیطلبانه و تحولخواهش شکم گشنه به بالین میرود در حالی که طراحی وی برای فرار از زندان و نیمه گذاشتن دوران محکومیتش در سال 2002 یکی از باشکوهترین و راحتترین دوران زندگیاش را پس از سقوط رژیم پهلوی به همراه داشته است.
بهنود علاوه بر این وظیفه تزریق پول به گروهی از به ظاهر روزنامهنگار فراری را بازی میکند که بخش اعظمی از دوران زندگی حرفهای خود را برای تامین منافع لندن، پاریس و واشنگتن در ایران قلم زدهاند.
متاسفانه برخی مخاطبان ساده لوح این رسانهها گمان میکنند که با عدهای آزادی خواه فعال مواجه هستند که هر روز صبح به عشق آزادی مردم ایران از خواب بیدار میشوند حال آن که اغلبشان در قبال چند یورو و دلار اضافه یا کم سریعا از بخشی از بدنه ضدانقلاب به سوی بخشی دیگر کوچ میکنند.
اغلب این افراد با گزارشهای کذایی خود ماده اولیه قطعنامههای حقوق بشری علیه کشورمان را فراهم میکنند و با عضویت در بنیادهای آمریکایی حقوق بشری و مشارکت در متن گزارشهای ضدایرانی درآمد قابل توجهی کسب میکنند.
دایره وطن فروشی این افراد تا حدی گسترده است که حمایت از تروریست شروری چون عبدالمالک ریگی و یا طرفداری از تحریمهای ظالمانه بینالمللی به بهانه برنامه هستهای ایران را شامل میشود. حال سوال اینجاست که آیا میتوان این فراریهای قلم فروش را فعال حقوق بشر و نماینده مردم مظلوم ایران در مجامع حقوق بشری نامید؟
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *