«ابلق» و روایتی که کمی از جامعه خود عقب است/«نرگس آبیار» و چالش فیلم جدیدش
- فیلم سینمایی «ابلق» آخرین ساخته نرگس آبیار در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در آخر توانست به عنوان فیلم برتر تماشاگران این دوره از جشنواره انتخاب شود.
«ابلق» اما در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر نتوانست در بخشهای مهم جشنواره فیلم فجر صاحب جایزه شود، فیلمی که در روز اکرانش در جشنواره و کاخ رسانه نیز با نقدهای مختلفی روبرو شد و نسبت به سایر آثار آبیار با اقبال روبرو نشد.
بدون شک نرگس آبیار از جمله موفقترین کارگردان زن سینما بعد از انقلاب اسلامی به حساب میاید، نمیتوان از آثار مطرح وی همچون نفس، «شیار ۱۴۳» و شبی که ماه کامل شد به راحتی گذشت، اما آخرین فیلم آبیار در روایت و فضاسازی مشکلاتی را دارد که قبلا در آثار این کارگردان دیده نشده است.
شاید بزرگترین مشکل آبیار در در نیامدن فضا و اتمسفر اثر باشد، فیلم در حاشیه شهر تهران رخ میدهد اما فضاسازی به نوعی است که انگار این بخش در یکی از دوردستترین نقاط کشور به وقوع می پیوندد، فیلم کمی از زمانه خودش عقب مانده است، با رویدادهای روز جامعه خود پیش نمی رود و نمی تواند حرفش را به درستی بزند.
هرچند نرگس آبیار تصمیم کاراکتر اصلی فیلم را تصمیمی مصحلت اندیشانه و براساس داستان می داند اما مگر نه اینکه این داستان را نویسنده ای به نام آبیار نوشته و طبیعتا کلام کاراکترش کلامی است که او برایش در نظر گرفته است.
از سویی انتخاب «بهرام رادان» برای کاراکتر منفی فیلم کمی کج سلیقگی به همراه دارد، رادان که در اکثریت مواقع در فیلم های به اصلاح لاکچری و گیشه به ایفای نقش پرداخته نمی تواند از پس بهترین کاراکتر این فیلمنامه برآید، اتفاقی که به راحتی در فهرست نامزدهای جشنواره فیلم فجر هم و غیبت وی مشاهده شد.
هرچند «هوتن شکیبا» تلاش فراوانی برای ارائه نقش خود کرده است، وی چندین کیلو وزن اضافه کرده تا بتواند در هیبت آن کاراکتر ظاهر شود اما مشکل اصلی نبود پیشینه مناسب و پرداخت درست کاراکتر در فیلمنامه است، این عدم پرداخت درست کاراکترها تنها به شکیبا خلاصه نمی شود و اکثریت نقشها به نوعی انگار به زور در موقعیت قرار گرفته اند.
کارگردانی آبیار در این فیلم همچنان با همان قدرت سابق شکل می گیرد، هرچند فیلمبرداری و دکوپاژ هیجان انگیز دقایق اول تا انتها حفظ نمی شود اما باز هم می توان به آن نمره قبولی داد، مشکل اصلی آبیار فیلمنامه واستفاده سطحی از نمادها است، نمادهایی همچون موش که چندان ایده تازه ای محسوب نمی شوند.
از سویی آبیار کاراکتر اصلی خود را در قبال تجاوز متحمل سکوت می کند، اتفاقی که بارها توسط اکثریت مسئولین کشور رد شده و جامعه می خواهد که چهره متجاوزان هویدا شود، اما کاراکتر اصلی با بازی الناز شاکردوست غیر منطقی ترین واکنش را در جای جای فیلم ارائه می دهد.
گیتی معینی در میان بازیگران این فیلم یکی از نقاط درخشان است، وی در طول اثر به خوب در داستان حل شده است، به هیچ وجه اضافه کاری نمی کند و این نقش آفرینی درخشان تا جایی پیش می رود که برای او نامزدی سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را به همراه می آورد.
فیلم سینمایی «ابلق» همچون نام خود درگیر چند رنگی در فرم و محتوا است، اثر حاوی موضوع و حرف مهمی است اما نمی تواند به درستی و همگام با مشکلات جامعه آن را بیان کند، انگار که کارگردان چندین گام از زمانه خود عقب مانده و موضوعی را مطرح می کند که جامعه امروز عکس آن را طلب می کند.
طبیعتا هر کارگردانی می تواند در کارنامه کاری خود فراز و نشیب داشته باشد، فیلم سینمایی «ابلق» هم نقطه سیاهی در کارنامه آبیار نیست، فیلمی است که می توان در بخش هایی از آن دفاع کرد اما در کلیت نسبت به آثار قبلی این کارگردان سینما چند گام عقب تر ایستاده است.