جایگاه شعر پشتو در ادبیات "افغانستان"
خبرگزاری میزان: زبان پشتو یکی از دو زبان عمده و ملی "افغانستان" است که بررسی و شناخت شعر امروز "افغانستان" بدون توجه به شعر و ادبیات پشتو ناقص و ناتمام است.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از خبرگزاری فارس؛ بصیر احمد حسین زاده» از کارشناسان حوزه فرهنگ و ادبیات افغانستان در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس قرار داد، به بررسی جایگاه و نقش زبان پشتو در ادبیات امروز افغانستان پرداخته است. متن کامل این یادداشت به شرح زیر است.
زبان پشتو یکی از دو زبان عمده و ملی افغانستان است که بررسی و شناخت شعر امروز افغانستان بدون توجه به شعر و ادبیات پشتو ناقص و ناتمام است.
زبان پشتو یکی از دو زبان عمده رسمی افغانستان است، که از جمله زبان های «هند و اروپایی» است.
پشتونها که از آنان به عنوان "افغان" هم یاد میشود، در حال حاضر بزرگترین قوم افغانستان را تشکیل میدهند و از نژاد سفید آریایی هستند که در بخشهایی از هندوستان و پاکستان نیز زندگی میکنند که در آن مناطق به "پتان" شهرت دارند.
محل زندگی پشتونها در افغانستان در یک خط مستقیم غربی و شرقی از جنوب غرب کشور تا وسط "وادی اندولس" (سند) و تا قسمت شمال غرب هندوکش امتداد دارد.
استاد "نجیب مایل هروی" زبان شناس و یکی از نسخه شناسان برجسته افغانستانی نیز بر این باور است که هنوز دلایل قانع کنندهای مبنی بر رابطه میان افغانستانی و زبان پشو و پشتون ارائه نشده است: بر نگارنده تا کنون ارتباط میان قوم «افغان» و زبان پشتو و پشتون محقق نشده و با جست و جوئی که در اینباره انجام داده و گفتگوهایی که در این مورد با دوستان داشته به نتیجه قانع کنندهای نرسیده است. هر چند که فارسی زبانان افغانستان، زبان پشتو را به صورت «زبان فارسی» نیز اراده میکنند، ولی نگارنده پشتو زبانی را سراغ ندارد که به زبان خود «زبان افغانی» بگوید.»
جایگاه و خاستگاه زبان و قوم پشتون
در مورد جایگاه و خاستگاه قوم و زبان پشتو نیز تا کنون نظرات متفاوتی ارائه دادهاند، برخی نوشتهاند که زبان پشتو یکی از زبانهای هندو ایرانی است و وابسته به گروه «اوستائی» و برخی نیز آن را جز زبانهای «سانسکریت» ذکر کردهاند.
آنچه که مسلم است این است که خاستگاه این زبان منطقه شرق بوده و به قول «ابوریحان بیرونی» جایگاه اصلی آن کوهستان «سلیمان» بوده است و امروزه نیز با همه مهاجرتهایی که قبایل پشتون به این سوی و آن سوی کردهاند باز هم جایگاه اصلی آنان همان کوهستان سلیمان می باشد.
ریشه زبان پشتو
در مورد ریشه زبان پشتو نیز، برخی از زبان شناسان بر این باور هستند که زبان پشتو ریشه ایرانی و آریایی دارد و دلایل مختلفی را نیز در این ارتباط طرح کردهاند، چنانچه «نجیب مایل هروی» نیز همین نظر را مطرح کرده است: زبان پشتو یکی از زبانهای هند و ایرانی است و وابسته به گروه اوستائی، هر چند که از گروه سانسکریت نیز متاثر است.
«مارگن سترنه» زبانشناس معروف نیز در کتاب «دائره المعارف اسلام» طی مقالهای مینویسد: «پشتو یکی از زبانهای ایرانی است که از زبانهای هندو اروپایئ موادی را بر گرفته و پرورش یافته است و اکثر قواعد تبادل اصوات ایرانی در آن جاریست، و شاید از لهجههای با قیمانده ساکای شمالی باشد که روابط آن به هم وابسته است.
«غلام رضا امیر خانی»، نویسنده و پژوهشگر ایرانی، نیز همین نظر را مطرح کرده است و مینویسد: در باره خاستگاه و ریشه این زبان نظرات متفاوتی ارائه شده که بر طبق جدیدترین آنها این زبان بر خلاف برخی نظرات، منشعب شده از زبان سانسکریت نیست و از خانواده زبانهای آریانی (ایرانی) محسوب میشود. البته کاربرد کلمه پشتو صرفاً ناظر به زبان یک قوم نیست، بلکه بازگو کننده سایر خصوصیات و منشهای آنان هم به شمار میآید.
قرابت پشتونها با فارسی زبانان
پشتونهای افغانستان در طول تاریخ خود با فارسی زبانان این کشور بیشترین رابطه را بخصوص در دوران بعد از اسلام داشتهاند.
این همزیستی مسالمت آمیز میان دو زبان در طول قرنها باعث دامنه دار شدن دستگاه واژگانی زبان پشتو بوده است چندان که کلمات و واژههای زیادی در این زبان میتوان یافت که یا از زبان فارسی برگرفته شده، و یا صبغه صوتی زبان پشتو را گرفته است. این کلمات بیشتر در محدوده پدیدههای شهرنشینی و کشاورزی میباشند که پشتونها با مهاجرت به شهرها و همزیست شدن با فارسی زبانان از آنها استفاده میکردند.»
ادبیات و شعر پشتو
زبان پشتو یکی از دو زبان عمده و ملی افغانستان است که بررسی و شناخت فرهنگ و ادبیات مردم افغانستان بدون توجه به شعر و ادبیات پشتو ناقص و ناتمام است.
الفبای پشتو شبیه به الفبای فارسی است با چند حرف متفاوت و آنگونه که «محمد حسین جعفریان» شاعر و نویسنده نام آشنای ایران در شماره 14 مجله شعر اشاره کرده است، متاسفانه تا کنون در جهت شناساندن آثار ادبی پشتونها در ایران هیچ کوششی به عمل نیامده است.
در افغانستان و شمال پاکستان، هر ساله کتاب های بسیای به زبان پشتو منتشر شده و می شود و آنچه مسلم است این که بررسی شعر امروز افغانستان بدون توجه به شعر و ادبیات پشتو که بخشی از ادبیات رسمی و غیر رسمی این کشور است، کاری ناتمام و ناقص است.
مشهورترین چهره ادبی پشتونها، «خوشحال خان ختک» است که در سال 1022 قمری در حوالی پیشاور به دنیا آمد. وی علاوه بر ادبیات، در سیاست نیز نقش داشت و سالها برای استقلال قوم و سرزمینش با رقیبان خود به ویژه دولت «گورکانی» هندوستان سرگرم منازعه بود. امروزه اهمیت وی به سبب پیش گامی وی در ادبیات پشتوست به گونهای که وی را پدر ادبیات پشتو نامیدند.
در حال حاضر نیز در افغانستان و شمال پاکستان، هر ساله کتابهای بسیای به زبان پشتو منتشر شده و میشود و آنچه مسلم است این که بررسی شعر امروز افغانستان بدون توجه به شعر و ادبیات پشتو که بخشی از ادبیات رسمی و غیر رسمی این کشور است، کاری ناتمام و ناقص است.
لندیها
«لندیها» که نوعی از ترانههای مردمی پشتو است غنیترین بخش ادبیات عامه زبان پشتو به شمار میروند که اغلب توسط شاعران گمنام سروده شدند و آیینهدار زندگی قبایل پشتون در راستای سدهها است و بسیاری از این ترانهها از قدمت زیادی در تاریخ ادبیات این قوم بر خوردار هستند.
این ترانکها در زبان پشتو، نامهای گوناگونی دارند؛ اما نامی تر از همه «لندی»، در پشتو به معنای "کوتاهک"، است.
"محمد آصف فکرت" محقق و پژوهشگر برجسته افغانستانی، مجموعهای از این لندیها را در کتابی با همین عنوان جمعآوری و ترجمه کرده است و آنگونه که وی در مقدمه این کتاب نوشته است: هر لندی از دو پاره یا دو مصراع ساخته میشود و همه مقصود گوینده در یک لندی به پایان میرسد. لندی متعلق به طبقه خاص و نوع خاصی از اندیشه و بیان نیست و از همین رو در لندیها انواع مضامین را میتوان یافت.
بسیاری از این ترانهها تراوش طبع و احساس لطیف بانوان و دوشیزگان است و غالباً از همین رو تاثیر آنها ژرفتر است. هر لندی که در منطقهای سروده میشود، خیلی زود به دیگر مناطق میرسد. بخش مهمی از سرودههای پشتو را لندیها تشکیل میدهند.
بر اساس نوشته فکرت برخی از پژوهشگران، لندی را از نظر شکل و محتوا شبیه سرودههای باستان ویدایی دانسته و میگویند ترانههای زنانه پشتو نمونه زندهای از سرودهای پاکیزه و ساده قبایل آریایی است. برخی برآنند که ترانههایی همانند لندیها در اوستا آمده است.
شاعران معاصر زبان پشتو در افغانستان
در مجله شعر ویژهنامه افغانستان، برخی از اشعار شاعران معاصر پشتو، از این زبان، توسط "عبدالقهار عاصی"، "عبدالخالق رشید" و "محمد حسین جعفریان" به فارسی ترجمه شده که شاید نخستین نمونهها از آثار ادبی باشد که از آن زبان در ایران به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
نمونههایی از این سرودههای شاعران پشتو زبان افغانستانی خواندنی است:
"پیر محمد کاروان"
"پیر محمد کاروان" در سال 1338 در منطقه تنی استان خوست افغانستان متولد شد. تحصیلات را تا سطح دیپلم در کابل ادامه داد. وی مدتی ساکن جمهوری اسلامی ایران نیز بوده است.
وی شاعری بی تعصب نسبت به زبان است و در میان شاعران پشتو به «حمزه شینواری» و در میان شاعران فارسی زبان به «فروغ فرخزاد» توجه و ارادت دارد.
شاهکاری بودی
کتابی از زیبایی و غزل
زاده فطرت شاعری بی بدیل
که با خامه ای از تبسم
و انگشتانی ظریف
نگاشته بودت.
"عبد الخالق رشید"
«عبد الخالق رشید» متولد 1335 در استان غزنی است، وی فوق لیسانس زبان و ادبیات پشتو را از دانشگاه کابل اخذ کرده و در همین رشته و همین دانشگاه نیز تدریس کرده است.
رشید از نظریهپردازان شناخته شده ادبیات پشتو است که تا کنون یک مجموعه شعر و مجموعه مقالات علمی وی در زمینه نقد ادبی پشتو و ادبیات مقاومت این زبان، منتشر شده است.
آشنا
از پس روزها و شبها
از پس غمها و دردها
به روی اشکهای من خندید
وبرای قافله سالار اشکهایم چنین پیام داد:
کاروان را از این راه برگردان!
چرا که از شهر خونها
به سلامت نخواهد گذشت.
«پرفسور مجاور احمد زیار»
زیار متولد 1314 استان تنگرهار است، وی در رشته زبانشناسی از سوئیس مدرک دکترا گرفته است و از دانشگاه کابل نیز لیسانس زبان و ادبیات پشتو دارد.
وی مدتی، رئیس مرکزی بین المللی زبان پشتو و رئیس دانشگاه کابل نیز بوده است.
زیار کتابهایی راجع به زبانشناسی از انگلیسی ترجمه کرده و نیز کتاب مفصلی راجع به گرامر زبان پشتو دارد.
مجاور احمد شعرهایی پراکنده به زبان فارسی هم دارد و 7 مجموعه شعر به زبان پشتو که 6 جلد آن به این قرار است: «گل بیدها»، «عشق و خون»، «آتش و خون»، «فکر و زندگی»، «سازها و سوزها» و «کوچههایی در گلستان».
قاصد
شبی زمستانی است
زمین کفنی از برف به تن کرده است
و من در بستر خیالاتم مشوشم.
چشمان سحر زده ام
از آینه خانه ام
آسمان را می نگرند
که بر سیمای لاجوردیش
ابرهای انبوه و هراسان،
به چابکی می گذرند...
"پروین فیضزاده" (ملال)
فیضزاده متولد 1336 در استان قندهار و دارای مدرک دیپلم است.
وی اغلب آثار خود را از طریق رادیو و تلویزیون افغانستان منتشر کرده است و در مطبوعات مختلف نیز آثار پراکندهای به چاپ رسانده است.
مجموعه شعر «مهتاب» در سال 1371 از وی منتشر شد. «پروین فیض زاده» به «زیب النساء زبان پشتو» شهرت یافته است.
لبخند اشکها
لبخند اشکها بر گونه ها نمایان شد
و عکس نگاهی در یادها
گرم تجمل، در تمنای چشمان
کاروان گلهای سرخ را می نگرد
"عبد الله غمخور"
غمخور متولد 1312 در استان کنر است، وی تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم ادامه داد و به کار در اداره رادیو (پیش از به قدرت رسیدن کمونیستها) پرداخت.
وی طی سالها، مقالات متعددی در موضوعات تاریخی و اجتماعی برای رادیو افغانستان نوشت و آثار پراکندهای را نیز در مطبوعات کشور به چاپ رسانده است.
غمخوار از شاعران با سابقه شعر پشتو است و تاکنون چندین مجموعه شعر خود را منتشر کرده است که «هنگامه بزرگ» (1367) و «بر روی شمشیر» (1368) از آن جملهاند.
گل نارنج
چون عروسی از جامه های ابریشم
سپری نداری
من بر تن برهنه ام،
جای گلهای سرخ،
زخمهای سرخ دارم.
از زنده ها چه گویم
که مرده هایم نیز کفن ندارند...
"اسحاق ننگیال"
ننگیال متولد 1335 در استان لغمان است، وی دارای مدرک تحصیلی دیپلم و افسر ارتش بوده است.
اسحاق، مجموعه شعرهای زیر را منتشر کرده است: «هدیه» (1363)، «کویرها و قلمستانها» (1364)، «آن سانها و آن لحظهها» (1365) و «قطره قطره» (1368)
باران
ببار! ببار ای باران!
که گلهای صحرایی
از اندوه خشکسالی پژمرده اند
و لباس شکوفه ها
در آغوش آبله های سرخ،
تاب می خورند.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
زبان پشتو یکی از دو زبان عمده و ملی افغانستان است که بررسی و شناخت شعر امروز افغانستان بدون توجه به شعر و ادبیات پشتو ناقص و ناتمام است.
زبان پشتو یکی از دو زبان عمده رسمی افغانستان است، که از جمله زبان های «هند و اروپایی» است.
پشتونها که از آنان به عنوان "افغان" هم یاد میشود، در حال حاضر بزرگترین قوم افغانستان را تشکیل میدهند و از نژاد سفید آریایی هستند که در بخشهایی از هندوستان و پاکستان نیز زندگی میکنند که در آن مناطق به "پتان" شهرت دارند.
محل زندگی پشتونها در افغانستان در یک خط مستقیم غربی و شرقی از جنوب غرب کشور تا وسط "وادی اندولس" (سند) و تا قسمت شمال غرب هندوکش امتداد دارد.
استاد "نجیب مایل هروی" زبان شناس و یکی از نسخه شناسان برجسته افغانستانی نیز بر این باور است که هنوز دلایل قانع کنندهای مبنی بر رابطه میان افغانستانی و زبان پشو و پشتون ارائه نشده است: بر نگارنده تا کنون ارتباط میان قوم «افغان» و زبان پشتو و پشتون محقق نشده و با جست و جوئی که در اینباره انجام داده و گفتگوهایی که در این مورد با دوستان داشته به نتیجه قانع کنندهای نرسیده است. هر چند که فارسی زبانان افغانستان، زبان پشتو را به صورت «زبان فارسی» نیز اراده میکنند، ولی نگارنده پشتو زبانی را سراغ ندارد که به زبان خود «زبان افغانی» بگوید.»
جایگاه و خاستگاه زبان و قوم پشتون
در مورد جایگاه و خاستگاه قوم و زبان پشتو نیز تا کنون نظرات متفاوتی ارائه دادهاند، برخی نوشتهاند که زبان پشتو یکی از زبانهای هندو ایرانی است و وابسته به گروه «اوستائی» و برخی نیز آن را جز زبانهای «سانسکریت» ذکر کردهاند.
آنچه که مسلم است این است که خاستگاه این زبان منطقه شرق بوده و به قول «ابوریحان بیرونی» جایگاه اصلی آن کوهستان «سلیمان» بوده است و امروزه نیز با همه مهاجرتهایی که قبایل پشتون به این سوی و آن سوی کردهاند باز هم جایگاه اصلی آنان همان کوهستان سلیمان می باشد.
ریشه زبان پشتو
در مورد ریشه زبان پشتو نیز، برخی از زبان شناسان بر این باور هستند که زبان پشتو ریشه ایرانی و آریایی دارد و دلایل مختلفی را نیز در این ارتباط طرح کردهاند، چنانچه «نجیب مایل هروی» نیز همین نظر را مطرح کرده است: زبان پشتو یکی از زبانهای هند و ایرانی است و وابسته به گروه اوستائی، هر چند که از گروه سانسکریت نیز متاثر است.
«مارگن سترنه» زبانشناس معروف نیز در کتاب «دائره المعارف اسلام» طی مقالهای مینویسد: «پشتو یکی از زبانهای ایرانی است که از زبانهای هندو اروپایئ موادی را بر گرفته و پرورش یافته است و اکثر قواعد تبادل اصوات ایرانی در آن جاریست، و شاید از لهجههای با قیمانده ساکای شمالی باشد که روابط آن به هم وابسته است.
«غلام رضا امیر خانی»، نویسنده و پژوهشگر ایرانی، نیز همین نظر را مطرح کرده است و مینویسد: در باره خاستگاه و ریشه این زبان نظرات متفاوتی ارائه شده که بر طبق جدیدترین آنها این زبان بر خلاف برخی نظرات، منشعب شده از زبان سانسکریت نیست و از خانواده زبانهای آریانی (ایرانی) محسوب میشود. البته کاربرد کلمه پشتو صرفاً ناظر به زبان یک قوم نیست، بلکه بازگو کننده سایر خصوصیات و منشهای آنان هم به شمار میآید.
قرابت پشتونها با فارسی زبانان
پشتونهای افغانستان در طول تاریخ خود با فارسی زبانان این کشور بیشترین رابطه را بخصوص در دوران بعد از اسلام داشتهاند.
این همزیستی مسالمت آمیز میان دو زبان در طول قرنها باعث دامنه دار شدن دستگاه واژگانی زبان پشتو بوده است چندان که کلمات و واژههای زیادی در این زبان میتوان یافت که یا از زبان فارسی برگرفته شده، و یا صبغه صوتی زبان پشتو را گرفته است. این کلمات بیشتر در محدوده پدیدههای شهرنشینی و کشاورزی میباشند که پشتونها با مهاجرت به شهرها و همزیست شدن با فارسی زبانان از آنها استفاده میکردند.»
ادبیات و شعر پشتو
زبان پشتو یکی از دو زبان عمده و ملی افغانستان است که بررسی و شناخت فرهنگ و ادبیات مردم افغانستان بدون توجه به شعر و ادبیات پشتو ناقص و ناتمام است.
الفبای پشتو شبیه به الفبای فارسی است با چند حرف متفاوت و آنگونه که «محمد حسین جعفریان» شاعر و نویسنده نام آشنای ایران در شماره 14 مجله شعر اشاره کرده است، متاسفانه تا کنون در جهت شناساندن آثار ادبی پشتونها در ایران هیچ کوششی به عمل نیامده است.
در افغانستان و شمال پاکستان، هر ساله کتاب های بسیای به زبان پشتو منتشر شده و می شود و آنچه مسلم است این که بررسی شعر امروز افغانستان بدون توجه به شعر و ادبیات پشتو که بخشی از ادبیات رسمی و غیر رسمی این کشور است، کاری ناتمام و ناقص است.
مشهورترین چهره ادبی پشتونها، «خوشحال خان ختک» است که در سال 1022 قمری در حوالی پیشاور به دنیا آمد. وی علاوه بر ادبیات، در سیاست نیز نقش داشت و سالها برای استقلال قوم و سرزمینش با رقیبان خود به ویژه دولت «گورکانی» هندوستان سرگرم منازعه بود. امروزه اهمیت وی به سبب پیش گامی وی در ادبیات پشتوست به گونهای که وی را پدر ادبیات پشتو نامیدند.
در حال حاضر نیز در افغانستان و شمال پاکستان، هر ساله کتابهای بسیای به زبان پشتو منتشر شده و میشود و آنچه مسلم است این که بررسی شعر امروز افغانستان بدون توجه به شعر و ادبیات پشتو که بخشی از ادبیات رسمی و غیر رسمی این کشور است، کاری ناتمام و ناقص است.
لندیها
«لندیها» که نوعی از ترانههای مردمی پشتو است غنیترین بخش ادبیات عامه زبان پشتو به شمار میروند که اغلب توسط شاعران گمنام سروده شدند و آیینهدار زندگی قبایل پشتون در راستای سدهها است و بسیاری از این ترانهها از قدمت زیادی در تاریخ ادبیات این قوم بر خوردار هستند.
این ترانکها در زبان پشتو، نامهای گوناگونی دارند؛ اما نامی تر از همه «لندی»، در پشتو به معنای "کوتاهک"، است.
"محمد آصف فکرت" محقق و پژوهشگر برجسته افغانستانی، مجموعهای از این لندیها را در کتابی با همین عنوان جمعآوری و ترجمه کرده است و آنگونه که وی در مقدمه این کتاب نوشته است: هر لندی از دو پاره یا دو مصراع ساخته میشود و همه مقصود گوینده در یک لندی به پایان میرسد. لندی متعلق به طبقه خاص و نوع خاصی از اندیشه و بیان نیست و از همین رو در لندیها انواع مضامین را میتوان یافت.
بسیاری از این ترانهها تراوش طبع و احساس لطیف بانوان و دوشیزگان است و غالباً از همین رو تاثیر آنها ژرفتر است. هر لندی که در منطقهای سروده میشود، خیلی زود به دیگر مناطق میرسد. بخش مهمی از سرودههای پشتو را لندیها تشکیل میدهند.
بر اساس نوشته فکرت برخی از پژوهشگران، لندی را از نظر شکل و محتوا شبیه سرودههای باستان ویدایی دانسته و میگویند ترانههای زنانه پشتو نمونه زندهای از سرودهای پاکیزه و ساده قبایل آریایی است. برخی برآنند که ترانههایی همانند لندیها در اوستا آمده است.
شاعران معاصر زبان پشتو در افغانستان
در مجله شعر ویژهنامه افغانستان، برخی از اشعار شاعران معاصر پشتو، از این زبان، توسط "عبدالقهار عاصی"، "عبدالخالق رشید" و "محمد حسین جعفریان" به فارسی ترجمه شده که شاید نخستین نمونهها از آثار ادبی باشد که از آن زبان در ایران به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
نمونههایی از این سرودههای شاعران پشتو زبان افغانستانی خواندنی است:
"پیر محمد کاروان"
"پیر محمد کاروان" در سال 1338 در منطقه تنی استان خوست افغانستان متولد شد. تحصیلات را تا سطح دیپلم در کابل ادامه داد. وی مدتی ساکن جمهوری اسلامی ایران نیز بوده است.
وی شاعری بی تعصب نسبت به زبان است و در میان شاعران پشتو به «حمزه شینواری» و در میان شاعران فارسی زبان به «فروغ فرخزاد» توجه و ارادت دارد.
شاهکاری بودی
کتابی از زیبایی و غزل
زاده فطرت شاعری بی بدیل
که با خامه ای از تبسم
و انگشتانی ظریف
نگاشته بودت.
"عبد الخالق رشید"
«عبد الخالق رشید» متولد 1335 در استان غزنی است، وی فوق لیسانس زبان و ادبیات پشتو را از دانشگاه کابل اخذ کرده و در همین رشته و همین دانشگاه نیز تدریس کرده است.
رشید از نظریهپردازان شناخته شده ادبیات پشتو است که تا کنون یک مجموعه شعر و مجموعه مقالات علمی وی در زمینه نقد ادبی پشتو و ادبیات مقاومت این زبان، منتشر شده است.
آشنا
از پس روزها و شبها
از پس غمها و دردها
به روی اشکهای من خندید
وبرای قافله سالار اشکهایم چنین پیام داد:
کاروان را از این راه برگردان!
چرا که از شهر خونها
به سلامت نخواهد گذشت.
«پرفسور مجاور احمد زیار»
زیار متولد 1314 استان تنگرهار است، وی در رشته زبانشناسی از سوئیس مدرک دکترا گرفته است و از دانشگاه کابل نیز لیسانس زبان و ادبیات پشتو دارد.
وی مدتی، رئیس مرکزی بین المللی زبان پشتو و رئیس دانشگاه کابل نیز بوده است.
زیار کتابهایی راجع به زبانشناسی از انگلیسی ترجمه کرده و نیز کتاب مفصلی راجع به گرامر زبان پشتو دارد.
مجاور احمد شعرهایی پراکنده به زبان فارسی هم دارد و 7 مجموعه شعر به زبان پشتو که 6 جلد آن به این قرار است: «گل بیدها»، «عشق و خون»، «آتش و خون»، «فکر و زندگی»، «سازها و سوزها» و «کوچههایی در گلستان».
قاصد
شبی زمستانی است
زمین کفنی از برف به تن کرده است
و من در بستر خیالاتم مشوشم.
چشمان سحر زده ام
از آینه خانه ام
آسمان را می نگرند
که بر سیمای لاجوردیش
ابرهای انبوه و هراسان،
به چابکی می گذرند...
"پروین فیضزاده" (ملال)
فیضزاده متولد 1336 در استان قندهار و دارای مدرک دیپلم است.
وی اغلب آثار خود را از طریق رادیو و تلویزیون افغانستان منتشر کرده است و در مطبوعات مختلف نیز آثار پراکندهای به چاپ رسانده است.
مجموعه شعر «مهتاب» در سال 1371 از وی منتشر شد. «پروین فیض زاده» به «زیب النساء زبان پشتو» شهرت یافته است.
لبخند اشکها
لبخند اشکها بر گونه ها نمایان شد
و عکس نگاهی در یادها
گرم تجمل، در تمنای چشمان
کاروان گلهای سرخ را می نگرد
"عبد الله غمخور"
غمخور متولد 1312 در استان کنر است، وی تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم ادامه داد و به کار در اداره رادیو (پیش از به قدرت رسیدن کمونیستها) پرداخت.
وی طی سالها، مقالات متعددی در موضوعات تاریخی و اجتماعی برای رادیو افغانستان نوشت و آثار پراکندهای را نیز در مطبوعات کشور به چاپ رسانده است.
غمخوار از شاعران با سابقه شعر پشتو است و تاکنون چندین مجموعه شعر خود را منتشر کرده است که «هنگامه بزرگ» (1367) و «بر روی شمشیر» (1368) از آن جملهاند.
گل نارنج
چون عروسی از جامه های ابریشم
سپری نداری
من بر تن برهنه ام،
جای گلهای سرخ،
زخمهای سرخ دارم.
از زنده ها چه گویم
که مرده هایم نیز کفن ندارند...
"اسحاق ننگیال"
ننگیال متولد 1335 در استان لغمان است، وی دارای مدرک تحصیلی دیپلم و افسر ارتش بوده است.
اسحاق، مجموعه شعرهای زیر را منتشر کرده است: «هدیه» (1363)، «کویرها و قلمستانها» (1364)، «آن سانها و آن لحظهها» (1365) و «قطره قطره» (1368)
باران
ببار! ببار ای باران!
که گلهای صحرایی
از اندوه خشکسالی پژمرده اند
و لباس شکوفه ها
در آغوش آبله های سرخ،
تاب می خورند.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *