تصویر سینمای ایران از مادر را چه کسانی ساختهاند؟
- روزنامه همشهری نوشت: پیوند مادرهای سینمای ایران با مخاطبانشان، پیوند با فرزندانی است که خانه همیشگیشان سالنهای تاریک است؛ همانجا که تماشاگران تن رها کرده و در آغوش تصاویر روح میسایند. مادر در ذهن تکتک عاشقان سینما، همان تصویری است که علی حاتمی از «مادر» ش به ما هدیه میکند؛ همان که باشو را از غریبگی درمیآورد؛ همان که ملاقلیپور در «میم مثل مادر» از او کوهی میسازد و ننه گیلانه و الفتِ «شیار ۱۴۳» برایمان کاملش میکنند. مادر همان است که خسرو شکیبایی در «ستاره بود» فریدون جیرانی از قولش میگوید: «گور بابای مخ، دلت قد صدتا مخ میارزه»؛ همان که مهرجویی در «اجارهنشینها» از حمیدهخیرآبادی با خندههای تهنشین شده و دلهرههایش برایمان میسازد. گاهی یک لبخند، گاه دلهره و ترس و گاهی سنگی که نمیجنبد و میتوان تا ته دنیا به آن تکیه کرد. این صفحه مرور خاطراتمان با مادران سینما خواهد بود.
بیشترین بازیها در نقش مادر
رقیه چهرهآزاد
چهرهآزاد کارش را از سال ۱۳۱۰ با بازی در تئاتر آغاز کرد. او برای بازی در فیلم مادر علی حاتمی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را در ۸۱ سالگی و در هشتمین جشنواره فیلم فجر گرفت و بهعنوان مسنترین بازیگری که تاکنون این جایزه را از جشنواره فجر گرفته شناخته شد.
ثریا قاسمی
او از جوانی در نقش مادر بازی میکرد؛ مثل مادر خودش حمیده خیرآبادی. شاید «محمدم محمدم» گفتنهایش در سریال «در پناه تو» که در آن نقش مادری نگران را بازی میکرد در خاطرهها بیش از هر نقشی ثبت شده باشد. با این حال در سال ۹۵ برای بازی در فیلم «ویلاییها» به کارگردانی منیره قیدی توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر از آن خود کند. قاسمی در این فیلم در نقش مادری ظاهر شد که پسرش در جنگ است و وظیفه دارد تا از عروس و نوههایش مراقبت کند.
حمیده خیرآبادی
مادری همیشه نگران سینمای ایران. بازی او در فیلمهایی، چون «اجارهنشینها» و سریالهایی مانند «پدرسالار» و «خانه سبز» از او مادری مهربان، صمیمی و مردمدار ساخت. او در اجارهنشینها مادری دلسوز بود که دائم نگران بچههایش است. نگران آیندهشان، غذا نخوردنهایشان، دعواهایشان، بیخوابیهایشان. او در طول سالها فعالیت هنریاش در بیش از ۱۵۰فیلم و سریال بازی کرد. گرچه نقشهای خیرآبادی همیشه شبیه به هم بودند، اما آنقدر مادرانگی را درست ترسیم میکرد که برای مخاطب خستهکننده بهنظر نمیرسید.
پروانه معصومی
عصمت در گلهای داوودی به یادماندنیترین نقش مادر معصومی است. او در بازی با بیژن امکانیان نقش زنی را بازی میکرد که سعی دارد جای خالی پدر را برای پسرش پر کند. گلهای داوودی اگرچه درباره ملودرامی عاشقانه از زندگی یک جوان نابیناست، اما ستایشی است از مادر ایرانی و جایگاه او در فرهنگ و تاریخ کشورمان. معصومی در بیش از ۵۰ اثر سینمایی و تلویزیونی در نقش مادر بازی کرده که دردهایش را برای خودش نگهمیدارد و شادیهایش را با فرزندانش تقسیم میکند.
گلاب آدینه
از زنان توانای سینمای ایران که در عمده فیلمهایش در نقش مادری فرز و کاربلد ظاهر شده، آدینه است. او در «مهمان مامان» یک مادر اصیل ایرانی است. آدینه در «زیر پوست شهر» هم به خوبی توانسته از عهده ایفای نقش یک مادر رنجدیده بربیاید و یکی از ماندگارترین نقشهای تاریخ سینمای ایران را به نام خود رقم بزند. مادری با دستهای پینه بسته و دلسوز که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست فرزندانش را ناراحت ببیند.
بیتا فرهی
فرهی در «خونبازی» نقشی بیبدیل و ماندگار از یک مادر رنج کشیده ایرانی را از خود به جای میگذارد. او در اینجا یک مادر تحصیلکرده و امروزی است که شباهت ظاهری با اکثر مادرانی که در سینما یا تلویزیون میبینیم ندارد، اما مادرها هم در نهایت فرقی با هم ندارند. دردهایشان یکی است. از دیگر مادرانگیهای شاخص فرهی میتوان به فیلم «کیمیا» اشاره کرد. فرهی در کیمیا نوزادی را نجات میدهد و به او احساس مادرانهای پیدا میکند.
شیرین یزدانبخش
او با بازی در فیلم «بوسیدن روی ماه» همایون اسعدیان چهرهای آشنا از یک مادر دردمند ایرانی را به مردم ارائه داد. مادری که پس از سالها گذر جنگ تحمیلی همچنان چشم انتظار بازگشت پسر رزمندهاش است، اما در نهایت پیکر بیجان فرزند شهیدش به وطن بازمیگردد. یزدانبخش با بازی در فیلمهایی نظیر «برف روی کاج»، «ابد و یک روز» و «جدایی نادر از سیمین» خودش را بیش از پیش به مادر ماندگاری در سینما میشناساند.
بیشترین سیمرغ در نقش مادر
مریلا زارعی از ۴ بار سیمرغ جشنواره که به خانه برده، ۳ سیمرغ را برای نقشهای مادرانهاش دریافت کرده است. پس از او پروانه معصومی هر دو سیمرغ خود را برای نقشهای مادرانهاش در «گلهای داوودی» و «جهیزیهای برای رباب» از آن خود کرده و فاطمه معتمدآریا از ۱۰ بار نامزدی سیمرغ، ۵ بار آن برای بازی در نقش مادر بوده. ۲ بار سیمرغ را به خانه برده که یکبار آن برای فیلم «هنرپیشه» و حسرتش برای مادرانگی بوده است.
فاطمه گودرزی در جشنواره چهاردهم جایزه نقش اول را دریافت میکند. داستان فیلم غزال درباره معصومه، دختری نویسنده است که قصد دارد با استفاده از خاطرات مادرش قصهای درباره زمان جوانی مادر بنویسد. این فیلم از آنجا که به داستان مادری میپردازد اهمیت پیدا میکند.
ثریا قاسمی برای فیلم «مارال» در جشنواره نوزدهم جایزه بهترین بازیگر نقش زن را میگیرد، درحالیکه اینجا اهمیت نقش او بهخاطر مادر بودن نیست.
جایزه مکمل جشنواره بیست وهشتم شیرین یزدانبخش که به بازی در نقش مادر معروف است، برای نقش مادرانهاش نیست. او این جایزه را بهخاطر بازی در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» برد.
مادران آینده سینما
فاطمه معتمدآریا را شاید بتوان پس از این، مادر آینده سینمای ایران دانست. او با نقشآفرینیهای درخشانش در «هنرپیشه» و «زندگی» نماینده حسرت مادر شدن و با گیلانه، «اینجا بدون من» و «آبا جان» تصویر تمام قد و نمایندهای از مادران در سینماست. مریلا زارعی از «درباره الی» تا فیلم «خرس» توانسته بهخوبی مادرانگی خود را به اثبات برساند. با این حال شاید بتوان فیلم شیار۱۴۳ را تأثیرگذارترین اثر او در این نقش دانست. هرچند او در فیلم «دختر» و «زیر سقف دودی» نیز حسهای تازهای از مادر بودن را به نمایش میگذارد.
کامنتهای اهالی سینما
احمد طالبینژاد، منتقد سینما
نایی (سوسن تسلیمی) در فیلم «باشو غریبه کوچک» بهرام بیضایی بهعنوان زنی مهربان و فداکار که میتواند مام وطن هم باشد؛ و رقیه چهرهآزاد، در فیلم مادر علی حاتمی هر دو نماد مادری سنتی هستند که مدیریت زندگی را برعهده دارند. دوچهره از زن ایرانی که پشتوانه هستی و هویت ملی ماست.
نیوشا صدر، منتقد سینما
سوسن تسلیمی در «باشو غریبه کوچک». شاید نخستین گزینهای که به ذهن برسد، آثاری مانند مادر علی حاتمی باشد. اما با وجود شاخص و بینظیر بودن آثاری از این دست، آنها دقیقا مطابق شدهاند با کهن الگوی مادر ایرانی. درحالیکه تسلیمی در باشو، چیزی بسیار فراتر از مادر کهن الگویی است. او تشخص خاص زن شمالی را با ویژگیهای منحصربهفرد و یگانهای درآمیخته است و نتیجه را به چیزی بیش از انتظار رایج تماشاگر بدل کرده.
شاهین شجریکهن، منتقد سینما
همه مادران سینمای ایران بهتریناند، چون مادرانگی زیباترین مفهوم جهان است و نمیتوان مادر بود و بهترین نبود، حتی بر پرده سینما و در جهانی خیالی و داستانی. از زندهیاد رقیه چهرهآزاد در فیلم «مادر» علی حاتمی تا زندهیاد نادره خیرآبادی یا فاطمه گودرزی و... همه مادرها دوستداشتنی و محترماند. اما مادری که در خاطرههای سرزمین کودکیام ریشه دارد، فاطمه معتمدآریا در «گیلانه» است. مادری فداکار که قامتش زیر بار زندگی خمیده، اما لحظهای از نوازش پسرش باز نمیایستد. مادری که صدایش صدای فروخورده هزاران مادر شمالی است که سر شالیزار و هنگام دامبافی و چایچینی فرزندانشان را روی قلبشان نگهداشتهاند و زیر گوششان خواندهاند: داماد کنم تو را من، عروس کنم تو را من....
سعید مروتی، روزنامهنگار
بهترین مادر سینمای ایران چهکسی است؟ بیتردید مرحومه نادره (حمیده خیرآبادی) که سالها نقش مادر را با مهارت دلپذیری بازی کرد. به تعبیر دقیق و همچنان کاربردی فریدون صدیقی «این تیپ استثنائا شخصیت است». تیپ مادر دلسوزی که عمیقا ایرانی بود و از فیلم و سریال عامهپسند تا کمدی روشنفکرانه تکرار میشد و هیچوقت تازگیاش را از دست نمیداد. صحنه آشتی دادن عزتالله انتظامی و رضا رویگری در اجارهنشینها را به یاد بیاورید. این قله مادرانگی در سینمای ایران است. مادری ایرانیتر و ملموستر از آنچه زندهیاد نادره در این سکانس به نمایش میگذارد سراغ ندارم.