خاطرات رهبر انقلاب از شهید موسوی قوچانی
صفحه اینستاگرامی khamenei_history به بهانه حضور رهبر انقلاب در کنار مزار شهید موسوی قوچانی در سالگرد ورود امام خمینی به میهن بخشی از خاطرات حضرت آیت الله خامنهای را در رابطه با این شهید مبارز منتشر کرد.
_ صفحه اینستاگرامی khamenei_history که منتشر کننده روایتهای حضرت آیتالله خامنهای درباره وقایع تاریخی ایران و جهان است به بهانه حضور رهبر معظم انقلاب در کنار مزار شهید سیدعباس موسوی قوچانی در سالروز شروع چهل و دومین دهه فجر انقلاب اسلامی بخشی از خاطرات رهبر انقلاب را در رابطه با شهید موسوی قوچانی منتشر کرد و به نقل از ایشان نوشت: «یاد این دوست عزیز نزدیک، که بیش از ۱۲ سال با من آشنا بود و در مراحل گوناگون زندگی مبارزاتی با ما شریک و همگام و همکار بود برای من بسیار هیجان انگیز است. بخصوص که امروز آن عزیز در زمرهی شهیدان گلگون کفن ایران و انقلاب اسلامی قرار دارد و إنشاءالله در درجات عالیهی بندگان شایستهی خدا و در زمرهی سرخ رویان درگاه الهی است و امیدواریم که ما هم به این سعادت نائل بشویم.
آشنایی آقای سید عباس موسوی قوچانی با من در سال ۱۳۴۹ انجام شد. یکی دو نفر دیگر از طلبههایی که با من معاشرت داشتند، درس من میآمدند و در جلسات من شرکت میکردند، آقای موسوی را هم بعنوان یک طلبهی درسخوان، فاضل و مورد اطمینان به من معرفی کردند.
اولین لحظات دیدار ما هنگام نماز ظهر بود، که ما نماز خواندیم و من دیدم که چه نماز با توجه و با حالی این جوان ادا کرد. این هم یک خصوصیت دیگر او بود که بسیار خوشم آمد و فریفته شدم.
در سال ۵۰ جشن ۲۵۰۰ سالهی موهوم مسخرهای بود که دار و دستهی شاه راه انداخته بودند و برای اینکه این جشن، خوب اجرا بشود و نبادا هیچگونه مخالفتی انجام بگیرد؛ احتیاطاً ماهها قبل از اینکه این جشن شروع بشود، عدهای از عناصر مبارز را از سراسر ایران دستگیر کردند.
اعلامیههایی منتشر شده بود، کارهایی انجام میگرفت. یک عدهای از این طلبههای دوستان من، از جمله آقای موسوی (شهید عزیزمان) هم جزو کسانی بود که شدیداً فعالیت میکرد و جزو فعالین این ماجراها بود. در مهرماه سال ۵۰ بنده را دستگیر کردند. دوم مهرماه بود بنظرم. بعد از چند روزی عدهای از این طلبههای دوستان ما را گرفتند.
اتفاقاً آقای موسوی را بعد از یکی دو روزی آوردند همسایهی من کردند. یعنی با دو سلول فاصله، ایشان را انداختند آنجا. فراموش نمیکنم حالاتی را که از شکنجه سخت این برادر برای من و همهی زندانیها حاصل میشد. سختترین شکنجهی آن روزها را در زندان به آقای موسوی دادند. علت هم این بود که یک مقدار اعلامیه رسیده بود به منزل یکی دیگر از این برادران که او هم طلبهی فداکار، مبارز، فاضل و بسیار عزیزی است. آن برادر در زیر فشار شکنجه -آن برادری که اعلامیهها در خانهاش بود، از او پرسیده بودند این اعلامیهها را کی برای تو فرستاده و در زیر نهایت فشار شکنجه- گفته بود که موسوی فرستاده است.»
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *