محاصره کنندگان کنگره فقط مردان عصبی نبودند؛ زنان خشمگین نیز بودند
آمار حضور مردان در اعتراضات روزهای گذشته کنگره آمریکا بیشتر بوده است. اما در این میان باید به حضور خشمگین زنان افراطی نیز توجه داشت که جزئی از تاریخچهای طولانی از مشارکت زنان در خشونتهای افراطی هم در داخل و هم خارج از ایالات متحده به شمار میروند.
خبرگزاری میزان -
_ فارس به نقل از کانورسیشن نوشت: وحشتی که روز ششم ژانویه بر ساختمان کنگره آمریکا حاکم شد، مشکل آمریکا با افراط گرایی خشونت آمیز را عریان کرد. اف بی آی و دیگر سازمانهای مجری قانون در حالی کنار هم گذاشتن تکههای رویدادهای آن روز را شروع کرده اند که همزمان تلاش دارند هر گونه حمله عنقریبی را نیز خنثی کنند. تاکنون عده زیادی دستگیر و به حمله به کنگره متهم شده اند؛ عدهای که اکثریت آنان را مردان تشکیل میدادند.
به دنبال این حوادث گزارشهای زیادی منتشر شده که این خشونت و ویرانگری را به «خشم مردان سفیدپوست»، «خشم مردان خشونت پیشه» و «مردان سفیدپوست خشمگین» نسبت داده اند. اما زنان چه میشوند؟
محدود کردن این شورش خشونت آمیز به داستان خشم مردان خشمگین، به معنای نادیده گرفتن تهدیدی است که زنان حاضر در جمعیت در آن روز متوجه مقامات کنگره، مجریان قانون و دمکراسی آمریکایی کردند.
تاریخ طولانی مشارکت زنان
چندین زن مورد شناسایی قرار گرفته اند که گفته میشود در حوادث ششم ژانویه شرکت داشته اند. از جمله این زنان یک درمانگر حرفهای مدرسه، کارمند دفتر کلانتر یک شهر، یک کارگزار معاملات املاک و یک نامزد پیشین شهرداری هستند.
دست کم یک زن به خاطر نقشی که در سازماندهی این حمله به همراه اعضای سوگند سپاران، جنبش میلیشیای راست افراطی داشته، مورد تحقیقات قرار گرفته است؛ و یک زن دیگر به نام اشلی بابیت، کهنه سرباز زنی که زود وارد صحن سنا شده بود، با شلیک پلیس کشته شده است.
زنانی که در محاصره ساختمان کنگره مشارکت داشته اند، جزئی از تاریخچهای طولانی از مشارکت زنان در خشونتهای افراطی هم در داخل و هم خارج از ایالات متحده به شمار میروند. زنان قرن هاست که به سازمانها و آرمانهای راست افراطی دل بسته اند. سیدوارد داربی در کتاب اخیر خود در مورد زنان حاضر در جلو صحنه ناسیونالیسم سفیدپوستان معاصر، مینویسد که زنان «به طور تصادفی نیست که در ناسیونالیسم سفیدپوستان حضور دارند. آنها یکی از مشخصههای دیرپای آن محسوب میشوند.»
از اواخر دهه ۱۸۰۰ زنان از سازمان برتری طلب سفیدپوست تروریست کوکلاکس کلان پشتیبانی و به آن کمک کرده اند، در حالی که صدها هزار نفر به شاخه زنان آن یعنی «زنان کوکلاکس کلان» و نسخههای قبلی آن ملحق شده اند.
زنان به تثبیت فرهنگ کوکلاکس کلان کمک کرده اند، فعالیتهای یارگیری آن را به پیش برده اند و تبلیغات آن را تولید کرده اند. با وجود ایدئولوژی به شدت مذکر این سازمان که مردان سفیدپوست را به عنوان صاحب اختیاران مطلق اولیه قدرت سیاسی شناسایی میکند، زنان نیز در درون کوکلاکس کلان امروزی سمتهای رهبری را داشته اند.
در موردی اخیرتر زنان به جنبش راست افراطی «پسران مغرور» پیوسته اند که علنا آنها را به عنوان سربازان پیاده زن یارگیری کرده است. در ماه دسامبر بگو مگوی دامنه داری بین پسران مغرور مذکر و مونث گزارش شده بود. زنانی که تارا لارزا جنگجوی ام امای آنها را رهبری میکرد، بعد از تجربه کردن واکنش جنسیتی شدید از سوی مردان این سازمان، گروهی برای خودشان راه اندازی کردند به نام «دختران مغرور ایالات متحده آمریکا.»
ترک کردن یک سازمان افراط گرا به منظور شکل دادن یک گروه افراط گرای دیگر حاکی از تعهدی عمیق نسبت به آرمان راست افراطی است.
دست کم گرفتن آنها خطرناک است
در مطالعهای که در سال ۲۰۰۵ انجام شده به عدم ارتباط بین افزایش زنان در درون سازمانهای تروریستی راستی آمریکایی و توجهی که نهادهای مجری قانون به آن دارند اشاره شده است.
با وجود افزایش مشخص دخالت زنان در اعمال تروریستی علیه دولت و اقلیتهای نژادی، مقامات امنیتی عمدتا از اعلام اسامی، تحقیق و بازجویی از عوامل زن در این سازمانها قصور کرده اند، حتی بعد از اینکه مجریان قانون از وجود آنها اطلاع پیدا کرده اند.
همینطور شواهدی وجود دارد که زنان راست افراطی آمریکایی الهام بخش زنان دخیل در خشونتهای افراط گرایانه در خارج از کشور بوده اند و دانش تاکتیکی را در اختیار آنها قرار داده اند.
شواهد به دست آمده از جنگ جهانی با ترور به خطرات بالقوه نادیده گرفتن رشد افراط گرایی خشونت آمیز درمیان زنان اشاره دارند. برای مثال در عراق تروریستهای زن تعداد زیادی از حملات انتخاری مرگبار علیه داراییهای آمریکایی را در طول اشغال آمریکا انجام داده اند.
از آن زمان و بعد از آنکه تروریستهای زن حملات مرگباری را در نیجریه، سومالی، تونس، فیلیپین، اندونزی و فرانسه به اجرا گذاشته اند، بقیه جهان مجبور به پذیرش واقعیت زنان خشونت پیشه شده است.
حملات تروریستی اخیر در شهرهای آمریکا مثل سن برناردینو در کالیفرنیا و لاس وگاس که زنان نیز درمیان مرتکبین آن دیده میشدند، تایید کننده این هستند که زنان خشونت پیشه تاکنون در خاک آمریکا خساراتی به بار آورده اند.
سوگیری جنسیتی میتواند مرگبار باشد
در واقع تحقیق من نشان میدهد که حملات انجام شده توسط تروریستهای زن اغلب مخربتر از حملات اجرا شده به دست مردان بوده اند.
من در تجزیه و تحلیلی که از بیش از ۲۵۰۰ حمله انتحاری در سطح جهان کرده ام، نشان داده ام تفاوتها بین شدت حملات مردان و زنان در جایی که کلیشههای جنسیتی میگویند زنان نه خشونت پیشه هستند و نه سیاسی، بیشتر از سایر نقاط بوده است. این قبیل تعاریف میتواند چشم مقامات امنیتی و غیرنظامیان را به تهدیدی که تروریستهای زن به وجود میآورند ببندد و باعث شود که آنها پتانسیل همدستی زنان را نادیده بگیرند.
تروریستهای زن از جمله در عراق، اسرائیل و نیجریه توانسته اند به دلیل زن بودن سوء ظنها را از خود دور کنند. تحقیق من نشان میدهد که سوگیریهای جنسیتی وقتی مانع از اجرای سیاستهای ضد تروریستی موثر مثل نظارت، جستجو و بازجویی میشوند، عواقب مرگبارتری به دنبال دارند.
بعلاوه از آنجا که شهروندان عادی نقشی غیرمعمول در افشای هویت حمله کنندگان به ساختمان کنگره را داشته اند، سوگیریهای جنسیتی در میان غیرنظامیان نیز اهمیت پیدا میکند. قصور در پذیرش همدستی زنان در محاصره کنگره و جنبش گستردهتر پشت آن میتواند مانع از شناسایی قانون شکنان زن و تلاشها برای مجازات و پیگیری از حملات آتی شود.
زنان آمریکایی قرن هاست که ارکان کلیدی حمایت از افراط گرایان دست راستی بوده اند. خود آنها نیز افراط گرایان دست راستی بوده اند؛ مثل کله پوستیهای نژادپرست، نئونازیها و زنان کوکلاکس کلان. همچنین زنان در میان گروه هایی، چون سوگندسپاران، سه درصدیها و پسران مغرور حضور دارند. آنها نیز جزو آشوبگران ساختمان کنگره بوده اند.
برای به دست آوردن یک ارزیابی دقیق از حمله به کنگره، پرسیدن این سئوال ضرورت دارد که «زنان کجا هستند؟» و پاسخ این است: «درست همان جا.»
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *