دستیاران ایرانی کی روش چه شدند؟
- روزنامه همشهری نوشت: بنا بود در اثر سالها حضور کارلوس کیروش در فوتبال ایران، دانش او به مربیان بومی تزریق شود. دو راهکار به این منظور در نظر گرفته شده بود؛ یکی برگزاری کارگاههای آموزشی و دیگری کارآموزی مربیان بومی تحت عنوان دستیار. اینکه چنین توقعاتی بعد از استخدام یک مربی بینالمللی بجا هست یا نه بحث دیگری است، اما نهایتا در پی ۸ سال فعالیت کیروش در فوتبال ایران هیچکدام از این دو اتفاق رخ نداد. حضور دستیاران ایرانی کنار این مربی، تنها رنج و تنش به همراه داشت، بیآنکه هیچ گنجی از آن بهجا بماند.
امید نمازی؛ دستیاری که قیفچین شد
واقعیت آن است که کیروش هرگز رابطه چندان خوبی با دستیاران ایرانیاش نداشته است. بهعنوان مثال، امید نمازی قطعا یکی از معماهای دوران حضور کارلوس کیروش در ایران بهشمار میرود. سرمربی پرتغالی بعد از پذیرفتن هدایت تیم ملی کشورمان، نمازی را که بیشتر عمرش را در آمریکا گذرانده بود بهعنوان یکی از دستیاران خودش معرفی کرد.
این موضوع بازتابهای زیادی در ایران داشت که طبیعتا بیشتر آنها مثبت نبودند. اگرچه تیم ملی کشورمان با همین مجموعه به جامجهانی برزیل صعود کرد، اما کماکان در مورد نقش نمازی در کادر فنی هیچ تصویر روشنی وجود نداشت.
شگفتی زمانی کامل شد که این مربی بدون اطلاع قبلی اقدام به قطع همکاریاش با تیم ملی فوتبال کشورمان کرد. این موضوع عصبانیت شدید کیروش را بهدنبال آورد؛ تا جایی که او یکی از عجیبترین مصاحبههای دوران حضورش در ایران را راجعبه همین موضوع انجام داد. کارلوس، اسفند ۹۲ در مورد جدایی نمازی گفته بود: «باید بگویم که این شخص تیم ملی را رها کرده. شما نقطه نظر مرا در مورد کسانی که تیم را رها میکنند میدانید. آنها دیگر جایی در تیم ملی ندارند. اگر او فقط کار قیف گذاشتن در تمرین را داشت، عباسآقا (تدارکات تیم ملی) را دارم که این کار را میکند».
این مسئله عباسآقا بعدتر هم ادامه داشت؛ تا جایی که پس از حذف تیم ملی کشورمان از مسابقات نهایی جام جهانی ۲۰۱۴، محمد مایلیکهن در انتقاد از کارلوس کیروش به طعنه گفت: «به عقیده من این تیم اگر دست عباسآقا بود و همان تدارکاتچی زحمتکشی که کارلوس کیروش در مورد امید نمازی اسم او را به میان آورد هدایت تیم ملی را برعهده داشت، باز هم چهارم میشدیم!» به هر حال، اما بعدها امید نمازی تجربیاتی در آمریکا و حتی فوتبال ایران از سر گذراند، اما هرگز جواب یک سؤال روشن نشد؛ اینکه اگر او قیفچین بود، چرا کیروش در کادرش چنین عنصر خالی از فایدهای را گنجاند؟
مجید صالح؛ یک مورد مرموز
پیش از مرحله نهایی جامجهانی، اما مجید صالح هم مدتی بهعنوان دستیار کارلوس کیروش مشغول بهکار شد. با این حال او ظرف مدت بسیار کوتاهی کارش را ترک کرد و یک ابهام دیگر در حوزه دستیاران کیروش بهجا ماند. بعد از این قطع همکاری، کیروش افشا کرد اصلیترین دلیل جدایی مجید صالح از تیم ملی در آستانه جامجهانی، عدماعطای اجازه به او برای نشستن روی نیمکت تیم ملی بوده است: «گفت میخواهم تجربه کسب کنم، گفتم بیا، اما در اتریش گفت اگر روی نیمکت نباشم میروم، گفتم برو. به همین سادگی! نمیتوانستم اجازه بدهم مارکار آقاجانیان بعد از ۳ سال همکاری با من، جای خودش را روی نیمکت به مجید صالح بدهد».
بعدتر البته نقل قولهایی از صالح منتشر شد در مورد اینکه رفتار کیروش با او خوب نبوده است. صالح پس از داستانش در تیم ملی تقریبا از حوزه مربیگری محو شد و جز دو دوره دستیاری در پیکان و یک دوره سرمربیگری در فجرسپاسی خبر دیگری در موردش انتشار نیافت.
علی کریمی؛ آغاز بزرگترین دشمنی
این جنجالیترین داستان یک دستیار در تاریخ فوتبال ایران است. علی کریمی تنها ۳ماه و ۶ روز در کادر فنی تیم ملی کنار کارلوس کیروش کار کرد؛ از سوم مهر تا نهم دی ۹۳. او بعد از جامجهانی ۲۰۱۴ و زمانی که کفشهایش را آویخت دستیار کیروش شد، اما چند روز پیش از آغاز جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ از سمتش استعفا داد و حتی حاضر نشد در سفر به استرالیا این تیم را همراهی کند.
پیش از این دوره، همیشه ادبیات کریمی در مورد کیروش آمیخته به احترام بود، اما روشن نیست در این سهماه بر طرفین چه گذشت و کریمی چه چیزهایی دید که ناگهان به بزرگترین دشمن کارلوس تبدیل شد. انتقادهای جادوگر از کیروش آنقدر صریح و پر از جنجال بود که نیازی به بازگویی آنها نیست. پس از قطع همکاری که البته دلایلش هرگز روشن نشد، کیروش سعی کرد کریمی را در یک معذوریت اخلاقی قرار بدهد و جلوی انتقاداتش را بگیرد. او گفت: «علی در ظرفی که از آن غذا خورده آب دهان نمیاندازد». این حربه، اما کارگر نشد و کریمی تا روز آخر حضور مربی پرتغالی در ایران تندروترین مخالف او باقی ماند.
جواد نکونام؛ قربانی اخراج دستهجمعی
جواد نکونام هم یکی دیگر از دستیاران ایرانی کارلوس کیروش بود که بخت خودش را برای همزیستی مسالمتآمیز با مربی پرتغالی آزمود، اما به جایی نرسید. مرداد ۹۵ کارلوس کیروش با انتشار پستی در صفحه فیسبوکش از نکونام بهعنوان مربی جدید تیم ملی نام برد، اما این همکاری تنها ۵ماه به طول انجامید. دیماه همان سال زمانی که تیم ملی در اردوی دبی به سر میبرد، برانکو و کیروش وارد درگیری لفظی شدند، کیروش هم تمامی بازیکنان پرسپولیسی تیم ملی را به ایران دیپورت کرد. او سپس در رفتاری عجیبتر عذر دستیاران ایرانیاش را هم خواست و دستور داد به تهران برگردند. به این ترتیب دوران همکاری نکونام با تیم ملی فقط ۵ماه به درازا کشید. گفته میشود دلیل اخراج دستهجمعی مربیان ایرانی این بود که هیچکدام از آنها حاضر نشدند از دستور کیروش برای انجام مصاحبه علیه برانکو اطاعت کنند.
مارکار آقاجانیان؛ حضور مستمر و بیثمر
مارکار آقاجانیان بازیکن محترم و بیحاشیه فوتبال ایران باسابقه طولانی بازی در آرارات و پاس تهران و بعدتر بانک تجارت و بهمن بود و حتی شروع دستیاریاش در تیم ملی هم به دوران سرمربیگری امیر قلعهنویی برمیگشت. با این حال عمده شهرت این سالیان مارکار بهخاطر ۸ سال حضور مستمر و بیثمر او در کنار کارلوس کیروش بود.
همه آمدند و رفتند، فوجی از دستیارهای ایرانی و خارجی در طول مدت حضور کیروش در ایران تغییر کردند، اما این تنها مارکار آقاجانیان بود که سر جایش باقی ماند. اگر قرار بود دانشی منتقل شود، طبیعتا علم کیروش بیشتر از همه باید به آقاجانیان انتقال مییافت، اما بسیاری عقیده دارند مارکار روی نیمکت تیم ملی فقط یک نقش نمایشی داشت؛ صرفا در همین حد که مربی پرتغالی ادعا کند: «بله؛ من دستیار ایرانی هم دارم».
نهایتا کارلوس از این فوتبال رفت و مطابق انتظار هیچ پیشنهاد مهمی به آقاجانیان نشد. یعنی هیچ تیمی در هیچ ردهای حاضر نشد نزدیکترین مرد ایرانی به کیروش در طول ۸ سال سرمربیگری در تیم ملی را تست کند. او فقط بود که باشد؛ همین!