آشنایی با سیاستمداری که معلول بود
- محمود سامی بارودی، شاعر و سیاسمتدار معاصر عرب، در قاهره مصر متولد شد. پدر او حسن حسنی بیک، در روزگار محمد علی پاشا یکی از فرماندهان عالی رتبه توپخانه بود که بعدها مدیر (مسئول اداره مدیریه از تقسیمات کشوری مصر) دنقله و بربر در سودان شد.
بارودی در هفت سالگی پدر خود را از دست داد و تا دوازده سالگی، چون دیگر فرزندان خانوادههای مرفه، قرآن و مقدمات فقه و حساب و تاریخ و شعر را در خانه نزد معلمان خصوصی آموخت. وی زبان و ادبیات عرب را نزد شیخ حسن مرصفی فرا گرفت.
سپس در ۱۸۵۰ م پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، چون دیگر چراکسه و ترکان و فرزندان طبقه حاکم وارد مدرسه نظام شد. در این اثنا، به مطالعه شعر کلاسیک نیز پرداخت. در ۱۸۵۴ م در زمان حکومت سعید پاشا با رتبه با شجاویش (سرگروهبان) از مدرسه نظام فارغ التحصیل گردید، اما در آن زمان روح حماسه فسرده و صحنههای جنگ از پرچمهای مصر تهی شده بود؛ از این رو وی که امید داشت از طریق نظامی گری به آرزوهای بزرگ دست یابد و چون نیاکانش در میدانهای جنگ کسب افتخار کند نومید شد و ناچار به مطالعه روی آورد و استعداد شاعری خود را با میراث شعر کهن به ویژه آنچه در باب حماسه و فخر بود پرورش داد.
او بدون توجه به آنان که سرودن شعر را برای وی که از طبقهای صاحب مقام بود عیب میدانستند به تصویر صحنههای پیکار و ستایش قهرمانان پرداخت و در این امر از شاعران کلاسیک تقلید کرد. او شعر را به شرط آنکه ابزاری برای ستایش و نکوهش نباشد زیوری برای انسان میدانست.
بارودی سرانجام نتوانست در مصر بماند از این رو، به استانبول رفت و با سمت منشی وارد وزارت امور خارجه شد و در آنجا زبان و ادبیات ترکی و فارسی را نیک فرا گرفت و علاوه بر عربی، به فارسی و ترکی نیز شعر سرود. بازگشت او به مصر در حقیقت شروع بخش دوم از زندگی و دوران تحقق آرزوها و آمال او بود.
وی در زمان اسماعیل پاشا با درجه سرگردی به همراه گروهی از افسران مصری برای مشاهده مانورهای سالیانه ارتش فرانسه به این کشور و سپس به لندن مسافرت کرد و پس از بازگشت در ۱۸۶۵ م به درجه سرهنگ دومی در فوج سوم محافظان نایب السلطنه و اندک زمانی بعد به درجه امیرآلایی (سرهنگی) فوج چهارم همان گروه ارتقا یافت.
در جنگ با روسیه، در ۱۸۷۸ م از خود شایستگی نشان داد و به درجه سرتیپی ارتقا یافت. این جنگها زمینه مناسبی برای پارهای از سرودههای او به ویژه نونیه مشهورش گردید. وی پس از بازگشت از جنگ بالکان نخست مدیریت ناحیه الشرقیه را عهده دار گردید و سپس استاندار پایتخت (قاهره) شد.
وی پس از دریافت درجه سرلشگری وزارت جنگ را بر عهده گرفت. سرانجام به انقلابیون ملحق شد و در زمره بزرگترین یاوران انقلاب عرابی پاشا قرار گرفت، اما با مداخله انگلستان و فرانسه، انقلاب شکست خورد و به همراه دیگر یارانش به سیلان تبعید گردید و ۱۷ سال و اندی او عمر خود را در آنجا سپری ساخت. این دوران در زندگی شاعر البته تاثیری شگرف داشت. بارودی در این زمان، زیباترین و غم انگیزترین قصاید خود را سرود. وی در دوران تبعید بینایی خود را از دست داد و شنوایی او نیز ضعیف شد. سرانجام در ۱۹۰۰ م بخشوده شد و به مصر بازگشت و همان جا درگذشت.
بارودی در غالب فنون شعری، چون رثا، مدح، فخر، غزل، حکمت و حماسه شعر سرود. تنها دوستان و خویشاوندان را رثا میگفت. رثای او برخاسته از عواطف صادقانه بود که گاه با پند و حکمت آمیخته میشد. مدح او نیز به والیان هم عصرش در مصر منحصر بود و با این همه به عنوان شاعری مداح شناخته نشد. سرودههایش نیز در این باب از هر گونه مبالغه نکوهیده بری بود چرا که در برابر مدحش انتظار صله و پاداش نداشت.
بارودی پیوسته در سرودههای خود به ماجراجویی، شجاعت، عزم و اراده نیرومندش میبالید و در این خصوص گاه سخت مبالغه میورزید و خود را نادره زمان میپنداشت. در سرتا سر شعرهای او پند و حکمت از جایگاه ویژهای برخوردار است به گونهای که برخی از آنها حکم ضرب المثل یافته است.
در بیان احساسات و مشاهدات خود، نوآوریاش بسیار محسوس است. وی به وصف توجهی خاص داشت و قصاید ویژهای در این باب سرود.
از جمله موضوعاتی که او لباسی نو به آن پوشانید شعر سیاسی و ملی بود. از میان سرودههای سیاسی بارودی میتوان به شخصیت والا، عصیانگر و بلند پروازاو که عاشق آزادی و عدالت است پی برد. همین ویژگیها بود که وی را شخصیتی ممتاز بخشید و رهبری محبوب ساخت. بارودی نخستین شاعر معاصر است که میهن و هم میهنان خود را ستود و روح ملت گرایی را در آنها تقویت نمود و اینها همه سبب شد تا در شعر معاصر به جایگاهی رفیع دست یابد.
بارودی عامل اصلی نهضت شعری در دوران معاصر به شمار میرود. در سرودههایش، از یک سو استواری شعر کهن را با موضوعات نوین درآمیخت و از دیگر سوی، برخلاف معاصران، شعر خود را ازافراط در کاربرد صنایع شعری دوره فترت دور نگه داشت.