آمریکا فصل آخر از افول خود را آغاز کرد
- روزنامه خراسان نوشت: «ما شاهد تصاویری هستیم که هرگز تصور نمیکردیم در این کشور ببینیم، در بعضی پایتختهای دیگر بله، اما نه این جا. بعید است کسی در جهان دیگر به همان شکل ما را ببیند، احترام بگذارد، بترسد یا به ما وابسته باشد. اگر عصر پسا آمریکا تاریخ شروعی داشته باشد، مطمئناً امروز است.»
جملاتی که خواندید توئیت ریچارد هاس رئیس اندیشکده روابط خارجی آمریکا ساعاتی پس از وقوع آشوب در کنگره ایالات متحده است. آشوب چند روز گذشته در آمریکا و حمله به کنگره و ساختمان کاپیتول، به نظر میرسد صرفا معلول حوادث مربوط به نتیجه انتخابات اخیر در آمریکا نباشد! این آشوبها ریشه در بحران هویت و مشروعیت درآمریکا دارد! حوادث قابل پیش بینی این روزها در آمریکا؛ پس از جنگهای داخلی ۱۷۶۵ در این کشور بی سابقه بوده است!
هر چند ساموئل هانتینگتون در کتاب جنگ تمدنهای خود و بعدتر در کتاب چالشهای هویت در آمریکا و به تازگی نیز اوباما در کتاب سرزمین موعود به نشانههای این گسست در جامعه آمریکا اشاره کرده بودند، اما دقیقترین آدرس در واکاوی ریشههای بحران در آمریکا را؛ رهبر حکیم انقلاب، نه از چند ماه پیش بلکه از یک سال گذشته داده بودند! آن جایی که اشاره داشتند: «همچنان که شکوه و جلال کشتی معروف تایتانیک مانع از غرق شدن آن نشد، تلاش برای آرایش ظاهر آمریکا و شکوه و جلال آن نیز مانع از غرق شدنش نیست و آمریکا غرق خواهد شد!»
در همین خصوص در گفتگو با سه نفر از کارشناسان ارشد مسائل آمریکا، آقایان رحمان قهرمان پور، سید مصطفی خوش چشم و امیرعلی ابوالفتح به بررسی روند زوال قدرت نرم آمریکا در جهان و سرعت گرفتن افول ایالات متحده و همچنین حوادث اخیر در کنگره آمریکا پرداختیم که در این گزارش میخوانید:
۱۱ سپتامبر داخلی آمریکا
رحمان قهرمان پور:اتفاق چهارشنبه گذشته یک بی اعتباری برای آمریکا در سطح جهانی و یک تهدید جدی برای نظام سیاسی آمریکا در داخل بود چرا که نه تنها لیبرال دموکراسی آمریکاییها با اتفاقی ناگوار مواجه شده است بلکه ضعف جدی دستگاههای امنیتی و انتظامی ایالات متحده آمریکا را نشان میدهد.
برخیها این اتفاق را یازده سپتامبر نظام داخلی آمریکا میدانند که استعفای نزدیکان ترامپ و حتی جمهوری خواهان نزدیک به او در این چند روز نشان از ترس و اضطراب نخبگان سیاسی از به خطر افتادن کلیت نظام داخلی آمریکا را نیز دارد. البته ریشههای این اتفاقات اخیر چیز جدیدی نیستند بلکه این مسائل و مشکلات قدیمی هستند که از زمان تاسیس آمریکا هم وجود داشت مثل موضوع نژاد پرستی و فرودست انگاری سیاهان.
ریشههای سیاسی این موضوع آن چهره دوم و پنهان آمریکاست که در این سالها به زور لیبرال دموکراسی میخواستند نمایان نشود، اما همین چهره سیاسی به واسطه اتفاقات دو دهه گذشته خودش را امروز در رفتار طرفداران ترامپ نشان داده که این ریشه خشکیدنی هم نیست و حتی اگر ترامپ از عرصه سیاست کنار گذاشته شود که کنار گذاشته هم خواهد شد، ولی ترامپیسم از بین نمیرود و کس دیگری بعد از مدتی دوباره با همین چهره برتری طلبانه آمریکایی جنبش دیگری را آغاز خواهد کرد.
ریشه دوم این حوادث برمیگردد به محرومیتهای اقتصادی و مشکلاتی که در کشور آمریکا وجود دارد که جهانی شدن و لیبرال دموکراسی برای آمریکاییها ایجاد کرده است. بعد از پایان جنگ سرد و جهانی شدن اقتصاد، لیبرال دموکراسی با شعار اقتصاد آزاد و برداشته شدن تعرفهها و مرزهای اقتصادی وعده داد که رفاه و توسعه در جهان گسترش خواهد یافت و در داخل آمریکا هم وضع بهتر خواهد شد، ولی آمارها نشان میدهد که سیاستهای لیبرال دموکراسی بیشتر از این که به کاهش نابرابریها کمک کرده باشد به افزایش نابرابری در جهان انجامیده است.
در سال ۲۰۱۶ دیدیم که بسیاری از کارگران سفید پوست که به صورت سنتی به حزب دموکرات رای میدادند به ترامپ رای دادند که دلیلش همین بدتر شدن وضع اقتصاد آمریکا بود. ریشههای این اتفاق را اگر بخواهم به صورت خلاصه بگویم سیاسی و اقتصادی است. ریشه اقتصادی از همان بدو تاسیس آمریکا وجود داشته است که دولتمردان سعی کردند با پوشش لیبرال دموکراسی آن را کنترل کنند که با اتفاقات اخیر کم کم این پوشش کنار رفته و چهره واقعی تبعیضگونه نظام سیاسی آمریکا نشان داده شد و، اما ریشه اقتصادی برمی گردد به سیاستهای اقتصادی لیبرال دموکراسی و تبعات جهانی شده و فشار به طبقات پایین دست.
آمریکا در گرداب خشونت ورزی
امیرعلی ابوالفتح:اتفاقات اخیر غیر منتظره نبود، زیرا روندی که از سالها قبل در آمریکا شروع شده بود نوید چنین حرکتی را میداد، ولی این که در چه زمانی و در چه مکانی این اتفاق رخ دهد مشخص نبود، اما کاملا میشد حدس زد که این اختلافات سیاسی و اجتماعی جایی خودش را بروز میدهد و باعث درگیری بین جریانهای سیاسی خواهد شد.
این حاثه یک شبه اتفاق نیفتاده است پس یک شبه هم فروکش نخواهد کرد، این که کار آمریکا به این جا میرسد انباشت شدن دههها نارضایتی، سرخوردگی و خشم گروهی از مردم آمریکا بوده که به وضع موجود و معیشتشان، فرهنگ و اعتقادات دینی شان و سنتهای خانوادگی شان لطمه وارد شده بود و دل بسته بودند که سیاستمداران برایشان کاری انجام دهند و در نهایت چارهای ندیدند که به خیابان بریزند و اعتراض کنند. اگر این مشکلات کنونی مدیریت نشود و این امید به جامعه آمریکا تزریق نشود که شرایط بهبود پیدا میکند قطعا میتوان گفت که این اتفاق در ابعاد گستردهتر رخ خواهد داد و این که ماجرا را به درگیری ترامپ و ضد ترامپ تقلیل دهیم اشتباه است، زیرا این حوادث برگرفته از بحرانهای عمیق اجتماعی در داخل آمریکاست مثل یک بیماری که تب کرده و علایم این بیمار امروز بروز پیدا کرده است.
جامعه آمریکا مستعد خشونت ورزی است و این را از درگیریهای مسلحانه در شهر تا فضای فرهنگی که در فیلم و سریال و بازیهای آمریکایی میبینیم میتوان لمس کرد، بنابراین امکان بروز هرگونه خشونت در آمریکا هست ضمن این که خرید سلاح در آمریکا بسیار آسانتر از خرید یک کتاب است.
آمریکاییها دوره ترورهای داخلی را پشت سر گذاشته اند زمانی که بسیاری از فعالین اجتماعی شکنجه میشدند و حتی زنده زنده سوزانده میشدند بنابراین اگر فضای رادیکال امروز آمریکا مهار نشود احتمال بازگشت به آن فضا وجود دارد. با توجه به تدابیر امنیتی که در روز تحلیف در نظر گرفته شده است درگیری در روز تحلیف احتمالش کم است، ولی به نظر میرسد در روزهایی که توجه مسئولان امنیتی آمریکا کم باشد چنین اتفاقاتی مثل کنگره دوباره رخ دهد. خلاصه آن که این حوادث چهره الگو بودن آمریکا برای دیگر کشورها را به شدت دچار مشکل کرده و این که آمریکاییها بعدها چطور میخواهند این چهره مخدوش شده خودشان را ترمیم کنند واقعا مسیر دشواری در پیش دارند.
نکته دیگر این که فکر کنیم افول آمریکا در یکی دو هفته آینده رخ خواهد داد واقع بینانه نیست، افول آمریکا سرعت گرفته و روز به روز بیشتر میشود، اما آمریکا پول و قدرت دارد و با رسانهها میتواند خودش را بازسازی کند، اما راه بسیار دشواری را خواهد داشت.
آغاز فصل افول ایالات متحده
سید مصطفی خوش چشم:اتفاقات اخیر در کنگره آمریکا ریشه در نارضایتی انباشته شده مردم طبقه متوسط و سفید پوست نواحی مرکزی آمریکا دارد که حاصل چند دهه اعتراض و تحمل مشکلات است و همین مسئله باعث رای آوری ترامپ در سال ۲۰۱۶ شد.
مردم از نخبگان سیاسی و حاکمان مایوس شدند و هر روز این مسئله که حاکمیت مدیریت ندارد و معضلات رو به وخامت است تقویت میشد تا این که ترامپ خودش را به عنوان یک ناجی خارج از حاکمیت معرفی کرد و به قدرت رسید. ترامپ در سالهای اخیر از وضعیت نامطلوب موجود در آمریکا نهایت استفاده را به نفع خود برای رسیدن به قدرت انجام داد.
بعد از ریاست جمهوری، ترامپ این را به مردم القا کرد هر چه مشکل وجود دارد از سیاستمداران پشت پرده است و با این شعار توانست مردم را با خود همراه کند. دوقطبی کردن جامعه همیشه موافقین و مخالفین تندی را تولید میکند و برای جامعهای که نارضایتی دارد بسیار خطرناکتر است. جامعه آمریکا با یک ابربحران اقتصادی روبه رو بود و مسئله کرونا آن را تشدید کرد. قبلا این نارضایتی به شکل اعتراضات یک هفتهای جمع میشد، ولی از بعد کرونا این اعتراضات هر روز در کف خیابانهای آمریکا به صورت مداوم جریان داشت.
ترامپ این چالشهای آمریکا را تبدیل به بحران کرد و به مرور این بحران تشدید شد. فرضیه توطئه برای طرفداران ترامپ به قطعیت رسیده بود زمانی که ترامپ هر روز در توئیتر اعلام میکرد تقلب شده و رای مردم دزدیده شده است. هژمونی رسانهای آمریکا که با استفاده از ارزشهای دموکراسی شکل گرفته بود امروز فروریخته و از نظر من برگشت به حالت قبل برای آمریکا غیر ممکن است.
آمریکا سالها سردمدار حقوق بشر، دموکراسی آزادی بیان و ... در جهان بود، ولی با سرباز کردن زخم مردم در روز ۶ ژانویه و حادثه کنگره آمریکا چهره واقعی آمریکا را به جهان نشان داد. دولت بایدن با بحران هویت و مشروعیت روبه رو است از یک رو حدود ۸۰ میلیون نفر اصلا در انتخابات شرکت نکردند و از سویی دیگر ۷۵ میلیون نفر به رقیب او یعنی ترامپ رای دادند و همچنین از ۸۰ میلیونی که به بایدن رای دادند حدود ۳۰ میلیون به دلیل مخالفت با ترامپ بوده و نه صلاحیت بایدن و این یعنی بایدن به شدت دچار بحران هویت و مشروعیت است.
الان دموکراتها دنبال حذف ترامپ هستند، ترامپی که وزن سیاسی اش در جامعه حتی از جمهوری خواهان هم بیشتر شده است. با توجه به شکاف عمیقی که امروز در جامعه آمریکا صورت گرفته است به نظر میرسد سرعت افول آمریکا خیلی بیشتر از گذشته شده و میتوان گفت آمریکا فصل آخر از افول خود را آغاز کرده است.