اطلاعرسانی جنایتکارانه؛ سبک جدید رسانههای معاند ایران
مدل «اطلاعرسانی جنایتکارانه» به عنوان یک سبک جدید در فعالیتهای رسانهای، همان شیوهای است که رسانههای معاند با جا انداختن یک دروغ بزرگ برای بهرهبرداری سیاسی، سوگ خانوادهها را با نفرتی القائی تقویت میکنند و اجازه نمیدهند که روح آزرده آنان التیام یابد.
خبرگزاری میزان -
- بنا به اعلام نورنیوز، یک سال از سانحه تلخ سقوط هواپیمای اوکراینی گذشت و جمهوری اسلامی ایران با پذیرش مسئولیت اشتباه رخ داده، با تمام توان پیگیر امور مربوط به این حادثه برای تعیین و محاکمه مقصرین و جبران خسارات وارده بود.
به موازات این مسئله اما؛ رسانههای معاند جمهوری اسلامی به ویژه رسانههای فارسی زبان خارجنشین برای تبدیل آن به پروژهای سیاسی، در این یک سال با تولید بیسابقه گزارش، عکس، ویدئو، مصاحبه و غیره تلاش کردند گزاره دروغ «اقدام تعمدی سپاه در سرنگون کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی» را در سطح افکار عمومی جا بیندازند.
این تلاش با این هدف صورت گرفت که با وارد کردن فشار از سوی خانوادهها، افکار عمومی و فضاسازی رسانهای، نهادهای بینالمللی برای اقدام علیه ایران بسیج شوند، این تلاشها البته اتفاق جدیدی نبوده و نیست، چه، اینگونه خباثتها بیش از ۴۰ سال است که علیه نظام جمهوری اسلامی در جریان بوده و انتظاری غیر از این نیز وجود ندارد.
نکته اینجاست که این رسانهها جهت پیشبرد اهداف پلید خود و جا انداختن این دروغ بزرگ، برای جهتدهی به سوگ خانوادهها اقدام به شعلهور نگه داشتن نفرتی مستمر کردند، تا از این رهگذر بتوانند آنها را در خط اول مبارزه و مقابله با جمهوری اسلامی حفظ و تقویت کنند.
بسیار روشن است که هدف این رسانهها حمایت از حقوق بشر و... نیست چرا که روزانه دهها رخداد تلخ و دردآور در جهان اتفاق میافتد که عامل و بانی آن کشورهایی هستند که این رسانهها را پشتیبانی میکنند اما نه تنها توجهی به این رخدادها و بازتاب آنها نمیشود بلکه اخبار آن سانسور شده و از دایره توجه افکار عمومی خارج میشوند.
در این رابطه؛ مدل «اطلاعرسانی جنایتکارانه» به عنوان یک سبک جدید در فعالیتهای رسانهای، همان شیوهای است که این رسانهها با جا انداختن یک دروغ بزرگ برای بهرهبرداری سیاسی، سوگ خانوادهها را با نفرتی القائی تقویت میکنند و اجازه نمیدهند که روح آزرده آنان التیام یابد.
مثال این اقدام، مواجهه خانوادهای با فوت فرزند و یا عزیزشان در دو رخداد متفاوت است. شیوه مواجهه با موضوع از دست دادن یک عزیز در تصادفی غیر عمد با به قتل رسیدن همان عزیز از سوی یک قاتل، بدون شک بسیار متفاوت است.
اینجا همان نقطهای است که رسانههای معاند با هدف ضربه زدن و تسویه حساب سیاسی با جمهوری اسلامی به «اطلاعرسانی جنایتکارانه» رو آورده و تلاش میکنند تا رخدادی را که همه شواهد و قرائن بر تصادفی بودن آن (که البته ناشی از قصور و عدم رعایت مقررات بوده) دلالت دارد، به عنوان اقدامی مشابه قتل عمد و با برنامهریزی قبلی القاء کرده و جا بیندازند.
طبیعی است که ایجاد این شبهه در ذهن خانوادههای عزاداری که عزیزان خود را در این حادثه بسیار تلخ از دست دادهاند شاید به ایجاد نفرت و افزایش انگیزه آنان برای قرار گرفتن ناخواسته در مسیر اهداف معاندین منجر شود ولی بهای آن نابودی روح و جسم صدها نفر انسان داغدیده و مصیبت کشیده است که همه اصول و معیارهای انسانی حکم میکند در مسیر کاهش آلام آنان گام برداشته شود.
به موازات این مسئله اما؛ رسانههای معاند جمهوری اسلامی به ویژه رسانههای فارسی زبان خارجنشین برای تبدیل آن به پروژهای سیاسی، در این یک سال با تولید بیسابقه گزارش، عکس، ویدئو، مصاحبه و غیره تلاش کردند گزاره دروغ «اقدام تعمدی سپاه در سرنگون کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی» را در سطح افکار عمومی جا بیندازند.
این تلاش با این هدف صورت گرفت که با وارد کردن فشار از سوی خانوادهها، افکار عمومی و فضاسازی رسانهای، نهادهای بینالمللی برای اقدام علیه ایران بسیج شوند، این تلاشها البته اتفاق جدیدی نبوده و نیست، چه، اینگونه خباثتها بیش از ۴۰ سال است که علیه نظام جمهوری اسلامی در جریان بوده و انتظاری غیر از این نیز وجود ندارد.
نکته اینجاست که این رسانهها جهت پیشبرد اهداف پلید خود و جا انداختن این دروغ بزرگ، برای جهتدهی به سوگ خانوادهها اقدام به شعلهور نگه داشتن نفرتی مستمر کردند، تا از این رهگذر بتوانند آنها را در خط اول مبارزه و مقابله با جمهوری اسلامی حفظ و تقویت کنند.
بسیار روشن است که هدف این رسانهها حمایت از حقوق بشر و... نیست چرا که روزانه دهها رخداد تلخ و دردآور در جهان اتفاق میافتد که عامل و بانی آن کشورهایی هستند که این رسانهها را پشتیبانی میکنند اما نه تنها توجهی به این رخدادها و بازتاب آنها نمیشود بلکه اخبار آن سانسور شده و از دایره توجه افکار عمومی خارج میشوند.
در این رابطه؛ مدل «اطلاعرسانی جنایتکارانه» به عنوان یک سبک جدید در فعالیتهای رسانهای، همان شیوهای است که این رسانهها با جا انداختن یک دروغ بزرگ برای بهرهبرداری سیاسی، سوگ خانوادهها را با نفرتی القائی تقویت میکنند و اجازه نمیدهند که روح آزرده آنان التیام یابد.
مثال این اقدام، مواجهه خانوادهای با فوت فرزند و یا عزیزشان در دو رخداد متفاوت است. شیوه مواجهه با موضوع از دست دادن یک عزیز در تصادفی غیر عمد با به قتل رسیدن همان عزیز از سوی یک قاتل، بدون شک بسیار متفاوت است.
اینجا همان نقطهای است که رسانههای معاند با هدف ضربه زدن و تسویه حساب سیاسی با جمهوری اسلامی به «اطلاعرسانی جنایتکارانه» رو آورده و تلاش میکنند تا رخدادی را که همه شواهد و قرائن بر تصادفی بودن آن (که البته ناشی از قصور و عدم رعایت مقررات بوده) دلالت دارد، به عنوان اقدامی مشابه قتل عمد و با برنامهریزی قبلی القاء کرده و جا بیندازند.
طبیعی است که ایجاد این شبهه در ذهن خانوادههای عزاداری که عزیزان خود را در این حادثه بسیار تلخ از دست دادهاند شاید به ایجاد نفرت و افزایش انگیزه آنان برای قرار گرفتن ناخواسته در مسیر اهداف معاندین منجر شود ولی بهای آن نابودی روح و جسم صدها نفر انسان داغدیده و مصیبت کشیده است که همه اصول و معیارهای انسانی حکم میکند در مسیر کاهش آلام آنان گام برداشته شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *