نقش «سلامت معنوی» در بهبود بیماران صعبالعلاج / آیا به نیاز معنوی بیماران کرونایی توجه میشود؟
- بنا بر اعلام روابط عمومی دانشگاه بقیه الله، هنوز چند هفته از اوج گیری بیماری کرونا در کشور نمیگذرد، وضعیتی که باعث شد ظرفیت بیمارستانها تکمیل شود و بسیاری از بیماران دچار ترس، دلهره و استیصال شوند، در آن روزها بسیاری از بیماران دست به دعا برداشتند و بسیاری از خانوادهها نیز جای خالی یک تکیه گاه و یک منبع قدرت برای جنگیدن با این ویروس هزار چهره را احساس کردند. شیوع کرونا این موضوع را به ما یادآوری کرد که هر انسانی در بستذی بیماری فارغ از اینکه در گذشته چه اعتقادی داشته، نیازمند آرامش معنوی است. اما این موضوع تا چه اندازه در بیمارستانهای ما مورد توجه مسئولان، پزشکان و مرکز قرآن و عترت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی قرار گرفته است و وزارت بهداشت تا چه اندازه از ظرفیت معنوی برای افزایش روحیه بیماران استفاده کرده است؟ برای بررسی این موضوع و تاثیر معنویت بر سلامت بیماران، گفتوگویی با مینو اسدزندی دبیر کارگروه سلامت معنوی دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله (عج) و نظریه پرداز در حوزه سلامت معنوی صورت گرفته است، که در ادامه مشروح این پرسش و پاسخ را میخوانید:
*خانم دکتر به عنوان اولین سوال، سلامت معنوی به چه معناست؟ اثر معنویت بر سلامت انسانها چگونه است؟
اسدزندی: موضوع سلامت معنوی در دنیا ۳۶ سال است که مطرح شده و راسل و اوستون دو نفری بودند که این موضوع را برای اولین بار مطرح کردند و سپس این مفهوم وارد بررسیهای دقیقتر شد و سایر صاحبنظران متوجه شدند معنویت یعنی چیزی ماورای دنیای مادی، که در ما در اسلام از آن به عنوان ملکوت عالم هستی یاد میکنیم؛ بنابراین توجه به این بعد زندگی مورد توجه قرار گرفت، زیرا دیده شد که بیمارانی که از ادیان و معنویتهای مختلف تبعیت میکنند وقتی برایشان مشکلات و بیماری پیش میآید، سیر بهبودی در آنها سریعتر است و به عبارت دیگر پیش آگهی بیماری در آنها نسبت به به افراد دیگر بهتر است و این مسأله مورد توجه قرار گرفت که چه چیز سوای قوانین فیزیک شیمی و ... که بر بدن انسانها حکومت دارد، باعث شده این افراد ویژگیهای خاص تری داشته باشند، بهبودی سریعتری پیدا کنند و پاسخشان به درمان بهتر باشد.
*آیا در کشورهای غربی در این زمینه بررسی صورت گرفته است؟
اسدزندی: بله در کشورهای غربی بررسی انجام دادند و دیدند که بیمارانی به کلیسا میروند، بیمارانی که برایشان دعا میشود و یا بیماری که خودش دعا میکند یا بیماری که از نظر خلقی ویژگی خاصی دارد نسبت به درمان بهتر جواب میدهند بنابراین متوجه شدند که یک مسألهای باید سوای موضوع عالم محسوس جود داشته باشد. البته در زمان باستان هم این باورها وجود داشته و بعد از نهضت رنسانس، دین زدایی پیش آمد و موضوع دین و معنویت را از طب و سلامت جدا کرد، اما بعدا به تدریج نظریهها هم در دیدگاه روانشناسی و روانپزشکی یعنی هم سلامت روانی و هم سلامت جسمی، بشریت را به سمت موضوع سلامت معنوی برگرداند.
*سلامت معنوی در سازمان جهانی بهداشت نیز مورد توجه قرار گرفته است؟
اسدزندی: بله سلامت معنوی به مرور جزء تعریف سازمان بهداشت جهانی وارد شد و کشورها براساس فرهنگ و اعتقادات و باورهای مردم خود آن را تعریف و خدمات ارائه میدهند.
در خصوص تأثیر روزه داری بر سلامت در دین یهود بیشتر از کشور ما مقاله وجود دارد یا مثلا در مسیحیت کاتولیک اعتراف به گناه دارند و ابزارهای سنجش دینداری را تعیین کردند تا ببیند در افراد بیمار پیش آگهیها به چه صورت است.
*شما به عنوان یکی از محققان برجسته این حوزه تحقیقی روی بیماران کشور انجام دادهاید که اثر سلامت معنوی بر سلامت بیماران را بررسی کنید؟
اسدزندی: ما روی دو سری از خانوادههایی که کودک سرطانی داشتند در تهران کار کردیم. والدینی که کودکان سرطانی دارند بسیار رنج میبرند و فشار مراقبتی، استرس آنها زیاد است و ممکن است سلامت عمومی خانواده به خطر بیفتد و مشاهده شده که بیمارانی که معنویت بیشتری دارند راحتتر درمان میشوند. وقتی کسی دچار بیماری میشود برای جستجوی چرایی برخی از بیماریها علم پزشکی میتواند تا حدی جوابگو باشد مثلا در مورد کووید ۱۹ میگویند ویروس عامل است و سایر بیماریها هم همینطور.
در مورد بیماریهای روان تنی گفته میشود که حالات روانی ما روی کارکرد جسم ما اثر میگذارد و باعث میشود سیستم عصبی ما، کارکرد غدد درون ریز و سیستم ایمنی تغییر میکند. مثلا میگویند دیابت یک بیماری با زمینههای استرسی است و اگر فردی زمینه این بیماری را داشته باشد و استرسهای زندگی اش زیاد باشد، افزایش فشار خون و قند خون پیدا میکند. برخی بیماریها هم اتوایمیون هستند یعنی بدن بر علیه خودش یک سری مواد ساخته و به خودش حمله میکند؛ مثلا بیماری هاشیموتو یک بیماری کم کاری تیروئید است، اما وقتی بررسی میکنند میبینند مثلا این بیماری در نوجوانان قبل از کنکور خیلی زیاد شده، چون آنها تحت استرس زیادی بودند، بنابراین سیستم ایمنی آنها اشتباه میکند و سلول سالم، بدن را به عنوان بیمار میشناسد و حمله میکند. وقتی فردی دچار سرطان میشود، گاهی بن بستهای علم پزشکی در خصوص دلیل ابتلا به آن وجود دارد و اینجاست که معنویت میتواند پاسخ دهد. مثلا یک خانواده مذهبی میگوید که وقتی ما همه چیز را رعایت کردیم و لقمه حرام نخوردیم چرا بچه ما باید سرطان بگیرد؟
وقتی کسی مبتلا به بیماری سخت مانند سرطان میشود باید بتوانیم به او توضیح دهیم که این آزمایشی است که خدا از همه بندگان میگیرد و شما را با بیماری آزمایش کرده و افراد دیگر را با اتفاقات دیگر. ولی اینکه چرا شما آزمایش میشوی به دلیل این است که شما در بین خانواده برای این ابتلا برگزیده شدهای و این توضیحات به قلب بیمار آرامش میدهد.
در آی سی یو با یکی از دانشجویان تأثیر دعا را در وخامت حال بیماران بررسی کردیم. دعایی منسوب به پیامبر پیدا کردیم که خود ایشان بالا سر بیماران میخواندند. به بیماران گفتیم دعا را بخوانند و تاثیرش را در وخامت حال بیماران بعد از یک مدت زمان بررسی کردیم و بسیار اثر داشت. مثلا در رده بندی خارجی گفته شده بود بیماری با وضعیت ایکس مثلا ۷۰ درصد احتمال مرگ دارد و پس از خواندن دعا احتمال مرگ به ۶۰ یا ۵۰ درصد رسیده بود؛ بنابراین معنویت بر سلامت جسمی و سلامت جسم هم بر سلامت معنوی اثر گذار است، ولی سلامت معنوی بعد احاطه کننده در سایر ابعاد سلامت دارد.
*دیدگاه اسلام نسبت به سلامت معنوی چیست؟
اسدزندی: سلامت معنوی در دیدگاه اسلامی به این معناست که کسی سلامت معنوی دارد که صاحب قلب سلیم و دل پاک باشد. چه زمانی میتوانیم این مسأله را تقویت کنیم؟ این زمانی است که تلاش کنیم که خودمان را به ویژگیهای انسان برگزیده برسانیم مثلا تلاش کنیم شبیه ائمه اطهار رفتار کنیم، اما این تلاش کردن و معرفی الگو به بیان و شعار نیست. ما ملت را شعارزده کردیم یعنی از بس که شعار دادیم، اما در عمل چیزی نشان ندادیم. اگر به واقع کسی میخواهد صاحب قلب سلیم باشد باید مراتب ایمان را طی بکند. مثلا کودک از پدر و مادر تبعیت میکند. بزرگتر که شد علاوه بر خانواده اولیای مدرسه و مشاورانش مراقبان او میشوند. کم کم بالغ میشود و انتخاب میکند و خودش از خودش مراقبت میکند و این در طول زندگی اش ادامه پیدا میکند.
*خانم دکتر سلامت معنوی را چگونه باید تقویت کرد؟
اسدزندی: اینکه چطور میتوانیم سلامت معنوی را ارتقاء دهیم بستگی به فرد دارد. مانند علم پزشکی یک نسخه برای هزار نفر نمینویسیم. پزشک حرفهای خوب باید متناسب با بیماری فرد و ویژگیهای او نسخه بنویسد. پس برای ارتقاء سلامت معنوی هم باید ببینیم فرد مورد نظر کودک است، نوجوان است، بیمار است، سالمند است و ... و برای هر یک، یک روش را برای ارتقاء سلامت معنوی پیشنهاد بدهیم. مثلا مدل ارتقاء سلامت معنوی در مددجوی سالم یک روش است و مدل ما از مراقبت از بیمار یک روش دیگر است و هر یک متفاوت است. در خصوص موضوع سلامت، سطوح پیشگیری را مطرح میکنیم و مرحله مقدماتی را مطرح میکنیم. یعنی میخواهیم کاری کنیم که عوامل خطر بیماری به وجود نیاید حتی بیماریهای جسمی.
یا مثلا اگر به مردم بگوییم مسلمان کسی است که از دست و زبانش به کسی آسیبی نرساند و شرط مسلمانی این است که اگر بیمار هستیم در سطح جامعه نرویم و رعایت مسائل را داشته باشیم، این برایش باور قوی میشود و میگوید که این مسأله را رعایت کنم. هر چه قدر ارتباط بین معنویت و رفتارهای سالم بهداشتی را قویتر کنیم، برای جامعه بهتر است. در مقالهای نوشتم که در سطوح مختلف پیشگیری، افراد و نهادهای بهداشت و درمان ما چه کارهایی را انجام دادند، در موضوع تشخیص و پیشگیری نوع دوم چه کارهایی انجام شد. نکته مهم انگ اجتماعی است و در اوایل شیوع بیماری بسیاری افراد وقتی بیمار بودند نمیگفتند و ترس داشتند.
*تقویت سلامت معنوی چگونه باعث کاهش اضطراب و افزایش روحیه بیماران میشود؟
اسدزندی: در سلامت معنوی، ترس ما از آینده از بین میرود و اضطراب مرگ در بین ما از بین میرود و افسوس و حسرت از دست دادن سلامت و نعمتهای گذشته را در ما از بین میبرد. در ما احساس ناامیدی را از بین میبرد، زیرا ناامیدی بدترین آسیب را به فرد میزند. با سلامت معنوی به بیمارمان شهامت مواجهه با بحران بیماری را میدهیم. مثلا در افرادی که باورهای دینی دارند با توکل به خداوند و روشهای ایمان درمانی و در افرادی که باور دینی ندارند نیز میتوان همدلی ایجاد کرد.
*تفاوت بین سلامت معنوی و روانشناسی در چیست؟
اسدزندی: متاسفأنه در کشورما افراد فرهیخته دانشگاهی ما با دین آشتی نکردند و فکر میکنند شواهد و مستندات دینی خرافه است و یک چیز متبرک است و باید در بالا گذاشته و وارد زندگی نشود. یک یافته خیلی جذاب در روانشناسی مثبت وجود دارد که پروفسور سلیگمن و آقای کوئینگ که روانشناس هستند مطرح کردند و آنها در زمینههای معنویت و سلامت کار میکنند و میگویند روان و معنویت با هم پیوستگی دارد.
مدتی الگوی آنها را میخواستند در ایران پیاده کنند و دیدند که این کار با باور مردم مسلمان شیعه ما همخوانی ندارد. سلامت معنوی را ذیل سلامت روان و روانشناسی تعریف کردند در حالیکه سلامت معنوی با روح سر و کار دارد و ابزارهای علم روانشناسی نمیتواند جوابگوی آن باشد و دائم به بن بست میخورند. اینکه تقلید کردن و کورکورانه مقلد روشهای غرب باشیم ما را ازبین میبرد. سلامت معنوی با روانشناسی خیلی تفاوت دارد. وقتی ما از موضوع معنویت صحبت میکنیم، برای وارد شدن به این حوزه نیازمند ابزار خاص خودش هستیم و معنویت را با شناخت شناسی وحیانی میشود فهمید نه فقط دین اسلام بلکه حتی وحیانی یهودیت، وحیانی مسیحیت و و وحیانی زرتشت.
*میتوان سلامت معنوی را بخشی از روانشانسی دانست؟
اسدزندی: ما معنویت را میتوانیم به وسیله شناخت شناسی وحیانی بشناسیم یعنی شواهدی را که برایش استفاده کنیم، چون میخواهیم روح را بشناسیم که یک بعد ملکوتی هست پس با علم نمیشود آن را شناخت، زیرا علم یک ابزار حسی و تجربه، تعقل و استدلال است، ولی بعد روحی را باید با شواهد دینی سنجید. پس روانشناسی در این حوزه نمیتواند زیاد موفق باشد. پروفسور سیلیگمن روانشناسی مثبت و خوش بینی آموخته شده را پایه ریزی میکند و میگوید انسانها در روانشناسی مثبت دو ویژگی دارند که اتفاقا این دو ویژگی در قرآن هم آمده: آدمهایی که در بعد سلامت روان (بعد روانشناسی مثبت) قوی هستند اضطراب آینده ندارند و حسرت و اندوهی برای گذشته ندارند.
پروفسور سیلیگمن میگوید من در تمام ادیان در تمام دنیا تحقیق کردم و دیدم این ویژگیها میتواند مشترک باشد برای انسانهایی که از نظر وانشناسی مثبت آدمهای سالمی به حساب میآیند. از این نظر میتوان گفت روانشناسی مثبت کمی به مفاهیم ما نزدیکی پیدا کرده. اما اینکه بخواهیم بگوییم با ابزار روانشناسی میتوانیم روح را بشناسیم و سلامت روح را مدیریت کنیم متأسفانه غلط است. از پیامبر پرسیدند که انسان مسلمان و مؤمن چه ویژگیهایی دارد گفت: راستگو است، امانتدار است و وفای به عهد میکند. این سه تا مورد اگر در زندگی شخصی و خانوادگی خود اگر اجرا کنیم، مسائل معنوی در زندگیمان پایدار میشود.
*خانم دکتر سلامت معنوی چقدر میتواند در تحکیم بنیاد خانواده موثر باشد؟
اسدزندی: اگر من متوجه شدم که پیامبرم پیامبر رحمت است و اسلام دین مهرورزی است و وقتی بدانیم در اسلام از دست و زبان آزار رساندن ما را از مسلمانی خارج میکند، در خانواده خیلی مراعات میکنیم. آیا من اجازه دارم به دلیل مادر بودن کودک را تنبیه کنم و همسرم را اذیت کنم، چون "الرجال و قوّامون النساء " را اشتباه متوجه شدم. قیمومیت رجال بر نساء اصلا مفهوم دیگری را مطرح میکند و ما تفقه در دین نکردیم و اسلام را در ظاهر دیدیم. علامه طباطبایی در مورد واژه قوامون میگویند مرد باید سد و تکیه گاه زن باشد یعنی نگذارد کسی خانواده اش را اذیت کند.
اگر ما موضوع معنویت را با تفقه صحیح در دین متوجه شدیم مسلما خانواده تحکیم میشود، چون میگوید اگر میخواهی زندگی مشترکی داشته باشی ما به تو امانت میدهیم. نگاه مقدس به خانواده و نگاه به فرزند و همسر به عنوان موهبت الهی، باعث میشود به این برسیم مبادا خدشهای به این موهبت وارد شود و فرد معنوی چشم، گوش، دست و پای خود را نگه میدارد و این تقواست.
آلبرت بندورا در نظریه یادگیری اجتماعی میگوید آدمها از تقلید یاد میگیرند و میگوید این رفتار بد بود انجام نمیدهم و اگر خوب بود انجام میدهم. پس ما در موضوع سلامت معنوی نقش مشاوران برایمان مهم است اگر مشاور بتواند در عمل اجرا کند، دیگر نیازی به گفتن ندارد.
*تاکنون تحقیقی در این زمینه انجام دادهاید؟
اسدزندی: گروهی از مادران باردار که مورد خشونت خانگی قرار گرفته بودند را وارد پروژه تحقیقاتی کردیم و به مادران گفتیم شما درمانگر همسرت هستید و روشهای کنترل خشم را از دیدگاه خشم به آنها آموزش دادیم مثلا گفتیم پیامبر اسلام میفرمایند اگر عصبانی هستی سکوت کن، ذکر بگو، از آن محل دور شو، غسل کن، اگر در حال نشست هستی دراز بکش و اگر ایستادی بنشین و غیره. گفتیم شما نقش مشاور برای همسرت را داری و وقتی به مادری که تحت آزار بود گفتیم که تو نقش درمانگر در خانواده را داری اعتماد به نفسش بالا رفت و گفتیم چکارهایی انجام دهند. یک دوره آموزشهای لازم را به مادران ارائه دادیم، نه تنها خودشان بهبود یافتند همسرشان نیز رفتارشان تغییر کرد.
*شما در بیمارستان بقیهالله (ع) در حوزه سلامت معنوی چه اقداماتی انجام دادید؟
اسدزندی: ما دو کار میکنیم: در افراد سالم حساسیت سازی میکنیم. مثلا اگر ببینیم یک فردی یک رفتار غلط دارد به او توضیح میدهیم، مثلا اعتیاد مجازی باعث این آسیبها میشود. اما در مورد بیماران انظارکردن اصلا درست نیست و ما مبشر به رحمت هستیم و میگوییم تنها شفا دهنده خداست و مثبت اندیشی و امید داشتن را به او میدهیم و اگر بهبودی هم حاصل نشد میگوییم وقتی میخواهی بروی به دریای واسعه میرسی و ابتدای راحتی توست. این میتواند به این افراد کمک کند و برای باقی ماندگان هم صبر میدهد. تلاش کردیم با تکیه بر مستندات دیسترسهای زمان مرگ را بشناسیم و این دیسترسها را چگونه و با چه شواهد دینی میتوان از بین برد.
چهار حیطه اصلی کار ما شامل تقویت ارتباط با خدا، تقویت ارتباط با مردم و تقویت ارتباط با خود و تقویت ارتباط با طبیعت است، اما نکته مهم در سلامت معنوی این است که وقتی ما از باطن یا معنویت صحبت میکنیم و میگوییم ملکوت یعنی ارتباط هر پدیده با خدا. مشاوران ما در بیمارستان بقیهالله با حضور بر بالین بیماران روحه بیماران را تقویت میکنند همچنین تلاش میکنند امید به درمان و زندگی را از طریق آموزههای دینی در دل بیمار زنده نگه دارند.
*وزارت بهداشت از حوزه سلامت معنوی چقدر حمایت کرده است؟
اسدزندی: وزارت بهداشت در سال ۹۲ یک دفتر سلامت معنوی تاسیس کرد و پنج سال بعد را آن را جمع کرد، وقتی میخواهیم در حوزه سلامت معنوی کار کنیم باید پایه علمی داشته باشیم متسافانه برخی مسوولان در این حوزه اشراف کافی ندارند. در ایران به دانشجوهای علوم سلامت، واحدهایی به عنوان سلامت معنوی ارائه نمیشود. اساتیدی هم که با مفهوم سلامت معنوی به واقع آشناباشند هم نداریم و روش ارائه خدمات سلامت معنوی را بدانند.
*وزارت بهداشت برای ارائه خدمات سلامت معنوی استاندارد خاصی تعریف کرده است؟
اسدزندی: وزارت خانه استاندارد ارائه خدمات سلامت را دارد، اما در استاندارهای ارائه خدمات برای اعتبار بخشی بیمارستانها اصلا خدمات سلامت معنوی مطرح نشده است. وزارت خانه و هیچ جایی متکلف به نظارت بر نحوه ارائه خدمات سلامت معنوی در نیست و هرکس هر طور دوست داشته با بیمار رفتار کرده است. فردی که قرار است مشاور معنوی شود باید حداقل شایستگی این کار را داشته باشد، اما در ایران این شایستگی به درستی سنجیده نشده است. مثلا برای هر پروژه تحقیقاتی کد اخلاق از وزارت خانه میگیرد، ولی این پروژهها از نظر فقهی بررسی نمیشوند.
وزارت خانه در حوزه سلامت معنوی کوتاهیهای زیادی کرده و یک مرکزی باید در کشور وجود داشته باشد که مکلف به ارائه خدمات در سطح تحقیقاتی، در سطح دانشگاهی و در بالین بیمار باشد که ما متأسفانه این مرکز را نداریم. پیشنهاد میکنم حوزه سلامت معنوی تعریف شود و وفاق ملی بر مفهوم قرآنی سلامت معنوی ایجاد شود. ما باید یک وفاق ملی به وجود آوریم که شواهد دین برای افراد دانشگاهی ما معتبر باشد و روش استفاده از آن را یاد بگیریم. یعنی چگونه از قرآن استفاده کنیم؟ باید ارتباط حوزه و دانشگاه به وجود بیاید.
*دورههای آموزشی شما در بیمارستان بقیةالله ادامه دارد؟
قرار است دورههای آموزشی سلامت معنوی را هم برای مردم راه اندازی کنیم. در مرکز خیریه آلاء آموزش را برای همکارانی که بالای سر بیماران سرطانی هستند شروع کرده ایم. در دانشگاه هم به دلیل شیوع کرونا فعلا به صورت وبیناری این مباحث را آموزش میدهیم.
من به عنوان یک پرستارواقعاجای خالی سلامت معنوی رودرمراکزدرمانی خالی میبینم واین ایرادبه وزارتخونه وارداست
باآرزوی توفیق روزافزون