"تباهی"، "خودکشی" و "رابطه نامشروع" بنیان شعر "پست مدرن"
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از جام نیوز؛ از آنجا که مخاطب تنوع طلب است و به دنبال نوگرایی و مسائل بدیع میباشد در نتیجه به محض برخورد با این تفاوتگوییها به اشتباه ، تصوری غیر واقعی نسبت و کاذب به زبان و گفتار شعری امروز داشته و شاعران نوپا نیز شعرشان سراسر تغییر و ساختار گریز میشود و کمبودهای شاعرانگی و ادبی را با متفاوتگویی پر میکنند.
این روال موجب می شود هرگونهگویی و بیقاعدهگویی در جامعه رواج یابد و متفاوتگویی بیمنطق و غیر علمی جایش را به کلام ادبی و شاعرانگی بدهد.
استفاده از طنز و هجو و هزل در غزل های پست مدرن
"ویژگی بارز جریان غزل پستمدرن استفاده از طنز ، هجو و هزل میباشد و البته بیان اروتیک مسائل و بیپردهگویی در شعر." این جملات عیناً از مقالهای تحت عنوان شناسههای غزل پستمدرن نوشته سید مهدی موسوی از وبسایت شخصی اوست که راجع به طنز ، هجو و هزل در غزل پستمدرن بیان میدارد : «از دیگر ویژگیهای این شعر طنز، هجو و هزل موجود در آن است، امّا در ابتدا باید به هماندیشی دربارهی معنای این سه کلمه بپردازیم.
طنز را قرار دادنِ چیزی در غیر جای متداول خود خواهیم دانست. این معنا بسیار متزلزل و نسبی است، یعنی آن که جملهای خبری ، در یک فرهنگ میتواند جملهای کاملاً جدی تلّقی شود ، امّا با ترجمهی آن و قرار گرفتن در فرهنگ زمینهای دیگر به طنز تبدیل گردد ؛ برای مثال بسیاری از جوکهای مرسوم در میان ایرانیان که به مسائل جنسی اشاره دارد، در فرهنگهای اروپایی، قسمتی از زندگی و تجربیّات روزمرّه انسانها است و معنای طنز خود را به طور کامل از دست میدهد! در مورد هجو باید گفت که آن را به مسخره گرفتن و رد کردن مطلقگرایانهی پارهای از مسائل، تفکّرات و اشخاص خواهیم دانست.
عملکرد ناقص هجو در غزل پست مدرن
بیشتر اوقات هجو، همان طنز است که جنبهی تخریبی آن به مقدار قابل ملاحظهای افزوده شده است! در فرهنگ ما و بالطّبع در غزل پست مدرن، قسمت هجو نتوانسته عملکرد مستقلی برای خود پیدا کند و معمولاً یا با دید معتدل به طرف طنز تلخ گرایش پیدا میکند یا به صورت رادیکال به هزل تن میدهد که در ادامه با مثال درباره آن بیشتر حرف خواهیم زد.
در تعریف هزل میشود استفاده از رکیکترین و ممنوعترین کلمات و جملات برای تصویر یا تخریب یک وضعیّت و از همه مهمتر به خنده واداشتن مخاطب را به عنوان تعریف ارائه کرد! حال همان مشکل طنز در اینجا نیز وارد است، یعنی با تغییر هر فرهنگ [ یا حتّی شخص] خطوط قرمز و ممنوعه و تعریف کلمهی «رکیک» به کلّی تغییر میکند که همین ما را وادار میکند در خیلی از اوقات نتوانیم به تفکیک صحیحی بین این سه عنصر در « غزل پستمدرن » دست بزنیم و حتّی در تمایز آن با « جـّدیات » دچار سردرگمی شویم.
مثلاً وقتی شاعر میگوید: «شکر فروش که عمرش دراز باد چرا / نمیفروشد چیزی به جز لب سارا!» از سویی تغییر مصرع حافظ به شعری کاملاً به زبان امروز و همچنین پایین آوردن آن تا سطح یک موضوع مبتذل جنسی هم میتواند جنبهی هجو حافظ و اندیشهی او باشد، هم دارای طنز است ، امّا اگر«سارا » را چیزی فراتر از یک اسم و به نوعی نماد فرهنگی بدانیم؛ آن گاه مصرع دوم در واقع بیان اندیشهای است که فلسفهی حافظ را به چالش کشیده است؛ حالا شاید تنها به خاطر غافلگیری در ابتدای مصرع دوم، این بیت را بتوان دارای طنزی خفیف دانست.
شاعر از کلمات جنسی به صورت صریح و کامل در غزل نام میبرد
پس از تأویلی به تأویلی دیگر تمام تعاریف و مرزها تغییر میکند یا در جایی دیگر که شاعر از کلمات جنسی به صورت صریح و کامل در غزل نام میبرد، میتوان در برداشتی سطحی ـ و شاید درست! ـ آن را هزل دانست و در تأویلی دیگر، آن را به مسخره گرفتن چهرهی جدّی دنیای مدرن و بیانگر مصرفگرایی دنیای پستمدرن فرض کرد»
با توجه به مطالب بالا پر واضح است که دیدگاه این جریان به مسئله سکسوالیته و اروتیک چگونه است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد.
برای نگه داشتن حرمت قلم ، ادب و مخاطبان گرامی که نوشتار حاضر را میخوانند از زدن مثال در این زمینه معذور بوده و فرصت قضاوت و مطالعهی بیشتر را به مخاطبان گرامی میسپارم که در صورت لزوم مراجعه نموده و تحقیقات و تأمل بیشتری را حول موضوع داشته باشند.
ویژگی ذکر شده بر تمامی ویژگیها و نوشتنهای غزل پستمدرن سایه انداخته و توانسته است تأثیر قابل توجهی بر قلم آنها بگذارد.
سکسوالیته عنصر جدایی ناپذیر غزل پستمدرن
با خواندن شعرهای پست مدرن آنچه که از کلمات اروتیک شعر بر میآید بیان هیجانات غریزی و سطحی انسانی در قالبی موزون و از همه مهمتر دغدغهی سطحی و عقدهوار نویسندهی آن راجع به مسائل اروتیک میباشد که نظیر آنرا در داستانهای عاشقانه و رمانتیک پیش از انقلاب به وفور داشتهایم و تنها تفاوتش نوع بیان است که در گذشته رمانتیک بوده و امروزه با تندی ، عصیان و توهمات مالیخولیایی بیان شده است.
سکسوالیته عنصر جدایی ناپذیر غزل پستمدرن بوده و نمیتوان غزلی پست مدرن خواند که در آن از مسائل اروتیک و یا کلمات رکیک استفاده نشده باشد.
دنیای شاعران پستمدرن دنیایی ساختگی و غیر قابل تحمل بوده و این غیر قابل تحمل بودن از شعرهایشان بدرستی نمایان است.
اما گذشته از مسائل تکنیکی و ادبی تأثیرات فرهنگی و اجتماعی این جریان قابل تأمل و تفکر است:
طی سالهای اخیر به خصوص از اویل دههی هشتاد سلیقهی مردم به سطح نزدیک شده و به شعر و هنر سطحی و کم عمق اقبال بیشتری نشان داده اند.
کمک غزل پستمدرن به تفکرات سطحی مخاطب
جریان غزل پستمدرن نیز با به سطح کشاندن سلیقهی مخاطب نه تنها کمکی به اصلاح و تعالی مخاطب نمیکند بلکه انسان مصرف گرا و دچار روزمرگی را در تفکرات سطحی و روزمرگی خود غرق میکند.
وظیفهی هنر ، تعالی روح انسان ، والایی و نشان دادن زیباییها به انسان میباشد و در این رهگذر باید توانایی خارج نمودن انسان را از منجلاب روزمرگی ، مدرنیته و پیامدهای منفی آن داشته باشد در غیر این صورت این هنر غیر پویا و مرده است.
حال اینکه غزل پستمدرن نیز صرفاً مخاطب را در روزمرگی و زندگی مدرن نگه داشته و آنرا روی سر خود و مخاطب خود آوار میکند.
غزل پستمدرن همانطور که از اسمش بر میآید باید مشخصات و شاخصههای دنیای فرا مدرن و پستمدرن را داشته باشد.
پستمدرن به طور طبیعی زاییدهی دنیای مدرن بوده و باید حرفی تازه برای دغدغهها خستگیها ، روزمرگیهای انسان مدرن داشته باشد و در جهت تعالی روح انسانی او قرار بگیرد نه اینکه دردهای او را با زبانی رکیک و طنزی تلخ و موزون به خود او تحویل دهد تا از قفس و مرداب خود نتواند بیرون بیاید.
از این جهت به نظر می رسد غزل پست مدرن سنخیتی با تفکر و هدف دنیای پست مدرن نداشته باشد.
آسیبهای اجتماعی جریان پستمدرن ممکن است در کوتاه مدت چندان به چشم نیاید اما در بلند مدت در صورت ادامه پیدا کردن آن ، جامعه را بیمار میکند و پیامدهایی ناگوار به بار میآورد به خصوص که این جریان با موسیقی زیرزمینی نیز تلفیق شده و توانسته است همراهی موسیقی زیرزمینی که آن نیز بیمارگونه ساخته میشود را جلب کند.
القاء ناامیدی و یأس برای ادامهی زندگی
برخی از مواردی که این جریان رواج می دهد عبارتند از:
- بیان احساسات عاطفی به صورت پرخاشگرانه همراه با القاء نیاز به اعتیاد ،
مواد افیونی و مشروبات الکلی برای تحمل ناملایمات اجتماعی و عاطفی
- القاء ناامیدی و یأس برای ادامهی زندگی
- اصرار بر وجود خیانت در زندگی زناشویی و از بین بردن قبح وجود چنین پدیده ای در بین خانوادهها
- ترویج عشقهای ضربدری و تأکید بر روابط نامشروع
- القاء لزوم جنگ با جامعه و شکستن تابوها و هنجارها و زیر سؤال بردن آنها
- زیر سؤال بردن ارزشهای انسانی و اخلاق
در زیر یک غزل پست مدرن نوشته ی سید مهدی موسوی که قابل مثال زدن بود جهت نمونه بیان می شود:
دارم بــه گریـه مـی کنم و گریه می کنم از تو ، به تو ، بدون تو ، تو! گریه می کنم...
تو نیستی! شبیه کلیدی بدون قصر پرسه زدن به تنهایی در «ولیّ عصر»
من ، سردی نبودن دستی کـه هیچ وقت... شب ، تاکسی ، صدای «مهستی» که هیچ وقت... همهی موارد ذکر شده موجب میشود تا مخاطب در فضایی غیر واقعی و ساختگی تحت تأثیر قدرت شعر قرار گرفته و موارد بالا برایش عادی و در نهایت قبح آنها کم شود و پر واضح است که چه نتیجهای میتواند به بار آورد آن هم در زمانه ای که حتی نحوهی قرائت شعر ، نحوهی پوشش و رفتار شاعران این گونه شعرها امروزه الگوی برخی جوانان جویای هنر جدید و نو شده است.
«به من نگا کن واسهی یه لحظه / نگات به صد تا آسمون می ارزه»
باران به شیشه می زند از چشم های من حتی نمی رسد بـــه خودم هـم صدای من
باران ، صدای هق هق مردی که داشتی کـه جا گذاشتیش ، «مرا» جا گذاشتی!
از پشت شیشه رد شدن چند خط ّ کج باران ، صدای گریـه ی یک خانه در کرج
«تو خاموشی ، خونه خاموشه / شب آشفته ، گل فراموشه»
در خواب های کوچک تو دیر کرده ام از تارهای حنجره ات گیــر کرده ام
دارم شبیه یک حشره گریه می کند بر روی تخت یک نفره گریـه می کند
یک عنکبوت سیر ته خواب های زن که زل زده به مردمک چشم های من
«اون نگاه گرم تو یادم نمی ره / بوسهی بی شرم تو یادم نمی ره»
.......................................................................
از یک مسیح گمشده روی صلیب من از دست های کوچک تو ، توی جیب من
از من که بی تو هیچ زمانی و هیچ جا... از یک قطار پُست شده سمت ناکجا!
«هر چی آرزوی خوبه مال تو / هرچی که خاطره داریم مال من»
یک کیسه ی زباله به من قرص خورده است یک تیـــغ نصفه داخـــل حمّام مرده است!
بوی جنـازه در تن من می دهد کسی دارم به مرگ می روی امّا نمی رسی
زل می زنم به آینه ی بد قیافه ام خون می جهد به خاطره ها و ملافه ام
«اگه حتی بین ما / فاصله یک نفسه / نفس منو بگیر نفس منو بگیر...»
لزوم آگاهسازی و توجه نهادهای فرهنگی به این ناهنجاری فکری
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.