بیسلاح و سپر به جنگ طرف مقابل رفتن ممنوع
چندجانبهگرایی در برابر ایران، پالسهایش هویدا شده و اروپاییها با یکی به نعل و یکی به میخ زدن وارد بازی شده تا سیاست نرم ضدایرانی آمریکا را عملیاتی کنند.
- مهدی خورسند کارشناس مسائل شرق آسیا - نامزد دموکرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که به اذعان رسانههای این کشور، پیروز انتخابات ۲۰۲۰ است، رسما سیاست خود نسبت به شرق (ایران، روسیه و چین) را اعلام کرد و از چندجانبه گرایی واشنگتن در برخورد با این سهکشور گفت.
اما سیاست چندجانبهگرایی چیست و چه کارکردی دارد؟ این سیاست در مقابل سیاست یکجانبهگرایی دوران ترامپ تعریف میشود و طبق این سیاست، آمریکا به دوران تصمیم این کشور در سال ۲۰۱۰ یعنی «تغییر تمرکز از غربآسیا به آسیا-پاسیفیک»، بازمیگردد.
اما سیاست چندجانبهگرایی چیست و چه کارکردی دارد؟ این سیاست در مقابل سیاست یکجانبهگرایی دوران ترامپ تعریف میشود و طبق این سیاست، آمریکا به دوران تصمیم این کشور در سال ۲۰۱۰ یعنی «تغییر تمرکز از غربآسیا به آسیا-پاسیفیک»، بازمیگردد.
طبق این سیاست، بازیگرانی چون اتحادیه اروپا، ژاپن و هند تقویت شده تا مقابل قدرتگیری چین، توسعهطلبی روسیه و اعتلای ایران قرارگیرند.
در دوران ترامپ، اروپا منزوی و حتی امنیتش رسما از سوی آمریکا تهدید شد؛ چیزی که پس از جنگ جهانی دوم بیسابقه بود. ژاپن به گوشه عزلت رفت و عملا آمریکا اعتنایی به این کشور نداشت اما هند به دلیل تمایل ترامپ برای مشغول کردن چین و ایران، مورد تقویت قرار گرفت.
چندجانبهگرایی در برابر ایران، پالسهایش هویدا شده و اروپاییها با یکی به نعل و یکی به میخ زدن وارد بازی شده تا سیاست نرم ضدایرانی آمریکا را عملیاتی کنند.
چندجانبهگرایی در برابر ایران، پالسهایش هویدا شده و اروپاییها با یکی به نعل و یکی به میخ زدن وارد بازی شده تا سیاست نرم ضدایرانی آمریکا را عملیاتی کنند.
وزیر خارجه فرانسه و آلمان، حرف از تغییر برجام زدهاند در صورتیکه مسئول سیاست خارجه اروپا در یک گفتوگوی ریاکارانه، حق را به ایران داده که از غرب دلخور باشد! در سوی دیگر، هند اعلام کرده که سال آینده از ایران نفت خواهد خرید!
این ابزارهای آمریکاییها برای چندجانبهگرایی، در حال انجام وظیفه هستند تا ایران را دچار سردرگمی محاسباتی کرده و با تطمیع تهران، راحتتر به خواست خود یعنی اصلاح برجام برسند.
اما چیزی که عیان است، سیاست علنی واشنگتن در دوران بایدن، همان سیاست دولت دوم اوباما در برخورد با شرق (شاید با کمی تغییر در تکنیک) باشد.
اما چیزی که عیان است، سیاست علنی واشنگتن در دوران بایدن، همان سیاست دولت دوم اوباما در برخورد با شرق (شاید با کمی تغییر در تکنیک) باشد.
استفاده از همپیمانان و ایجاد اجماع در مجامع بینالمللی علیه شرقیها و بهره بردن از ابزارهای نرمی، چون ادعاهای حقوقبشری، اسلحه دولت بایدن در برخورد با چین، روسیه و ایران خواهد بود.
اما چه باید کرد؟ چین و روسیه طی پیمانهای پولی دوجانبه سهم تبادلات تجاری خود از دلار را به زیر ۵۰ درصد رساندهاند. سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا به دو نهاد منطقهای قوی بدل شده که میتوانند علاوه بر رفع نیاز اقتصادی این دو کشور، کشورهای زیاد دیگری را نیز مطیع خود کنند.
اما چه باید کرد؟ چین و روسیه طی پیمانهای پولی دوجانبه سهم تبادلات تجاری خود از دلار را به زیر ۵۰ درصد رساندهاند. سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا به دو نهاد منطقهای قوی بدل شده که میتوانند علاوه بر رفع نیاز اقتصادی این دو کشور، کشورهای زیاد دیگری را نیز مطیع خود کنند.
چینیها به اذعان بانک جهانی تا ۲۰۳۰ و به اذعان خودشان تا ۲۰۵۰، اقتصاد اول دنیا خواهند شد. چین با پروژه «یک کمربند-یک راه»، بیش از ۶۰ کشور دنیا را به هم وصل خواهد کرد و قرار است با سرمایهگذاری ۹۰۰ میلیارد دلاری این مسیر آبی-خاکی را راهاندازی کند تا راه خود برای بازارهای دوردست را باز کند.
روسها انحصار بازار انرژی اروپا را در اختیار دارند و طبق پیشبینیها از سال آینده میلادی با بیاثر کردن تحریمهای اقتصادی اروپا و آمریکا، به رشد اقتصادی ۶.۱ درصدی خواهند رسید.
اما ایران، در ۷ سال گذشته، معطل غرب مانده است. فرصتسوزیهایی که در این تعلل داشتهایم باعث شده، نه تنها به وعدههای غربیها نرسیم، در استفاده از ظرفیتهای شرق نیز ناکام بمانیم.
اما ایران، در ۷ سال گذشته، معطل غرب مانده است. فرصتسوزیهایی که در این تعلل داشتهایم باعث شده، نه تنها به وعدههای غربیها نرسیم، در استفاده از ظرفیتهای شرق نیز ناکام بمانیم.
عنایتی به پیشنهادهای اقتصادی چینیها پس از برجام نداشتیم و به اصرار روسها برای سوآپ نفتی در شرایط تحریم هم بیتوجهی کردیم. این تعلل و بیتوجهی به شرق، باعث شده که دید مثبتی برای عضویت ایران در شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا وجود نداشته باشد!
سیاست آمریکا و همپیمانان چندجانبهگراییاش، در برابر ایران، روسیه و چین، تقریبا یک مدل است. حال که سیاست دولت بایدن علیه شرقیها مشخص شده، واقعا چقدر منطقی است که همچنان منتظر روی کار آمدن بایدن و نوع برخورد آنها با برجام باشیم؟
سیاست آمریکا و همپیمانان چندجانبهگراییاش، در برابر ایران، روسیه و چین، تقریبا یک مدل است. حال که سیاست دولت بایدن علیه شرقیها مشخص شده، واقعا چقدر منطقی است که همچنان منتظر روی کار آمدن بایدن و نوع برخورد آنها با برجام باشیم؟
اینکه بایدن برجام را مشروط به جلب نظر عربستان و رفع نگرانی بینالمللی از توان دفاعی و قدرت منطقهای تهران کرده، کدام منطق، دلخوشی کنونی به غربیها را میپذیرد؟
حتی اگر سیاست در تعامل با غرب است، بیسلاح و سپر به جنگ طرف مقابل نباید. مجددا توصیه میکنم باید از تعامل قوی با شرق برای چانهزنی جهت گرفتن امتیاز از غرب سود ببریم.
حتی اگر سیاست در تعامل با غرب است، بیسلاح و سپر به جنگ طرف مقابل نباید. مجددا توصیه میکنم باید از تعامل قوی با شرق برای چانهزنی جهت گرفتن امتیاز از غرب سود ببریم.
امروز عرصه دیپلماسی عرصه «جنگ دیالوگ» هاست و اگر دیالوگها مجهز به توانمندی اقتصادی و نظامی و همچنین همپیمانانی موثر، نباشد و تنها با ابزار «تبسم» به هماوردی رقیب رفت، کلاه گشادی به سر خواهد رفت.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *