ویژگی‌های انسان خردمند از منظر قرآن کریم

6:50 - 07 آذر 1399
کد خبر: ۶۷۷۹۹۲
تعداد نظرات: ۱ دیدگاه
قرآن کریم نشانه‌های افراد خردمند را راستگویی، دقت و ادب در سخن گفتن و عمل‌گرایی برمی‌شمارد.

_ روزنامه کیهان نوشت: هیچ دینی به اندازه اسلام به موضوع عقل و عقل‌گرایی و رفتار‌های بر اساس محاسبات عقلی اهمیت نداده است. عقل، مهم‌ترین و بزرگ‌ترین سرمایه بشری است و آنچه روح انسانی را از سایر جانداران جدا می‌سازد، همین نعمت عقل انسانی است که همه اسماء الهی را در خود جای داده است. عقل به منزله قدرتی است که انسان را از درون به صلاح و خیر راهنمایی می‌کند و از بدی و شرور باز می‌دارد.

در حدیث شریف نبوی (ص) آمده است: قیل له: ما العقلُ؟ قال: العملُ بطاعهًْ اللهِ و إنَّ العمّالَ بطاعهًِْ الله هُمُ العُقلاءُ؛ از حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال شد: عقل چیست؟ فرمود: عمل به فرمان خداوند، عاقلان راستین، آنهایند که از خداوند اطاعت می‌کنند. (بحارالأنوار، ج ۱، ص ۱۳۱)

امام رضا (ع) در بیان ارزش و اهمیت عقل می‌فرماید: صدیق کل امرء عقله و عدوه جهله دوست هرکس عقل او و دشمنش جهل اوست. (تحف‌العقول، ص ۴۴۳)

در قرآن کریم واژه‌های هم خانواده عقل ۴۹ بار، واژه تفکر و مشتقات آن ۱۸ بار مورد استفاده قرار گرفته است. کلمه تدبّر با تأکید بر تدبّر در قرآن ۴ بار وکلمه اولوالالباب هم ۱۶ بار در قرآن تکرار شده و صاحبان خرد بار‌ها توسط خداوند متعال مورد خطاب قرار گرفته اند که این خود نشان می‌دهد عقل در قرآن از جایگاه والایی برخوردار است.

شاید این آیه شریفه: قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانی‌اند که نمی‌اندیشند. (أنفال/۲۲)؛ یکی از تندترین انتقاد‌های قرآن از اقدامات جاهلانه و غیرعاقلانه باشد. آن‌ها که از شنیدن حق کر و از گفتن آن لالند و با وجود دو پیامبر درونی و برونی از آن بهره نمی‌برند؛ انسان نیستند، بلکه جانورند. آنهم از نوع بدترین جانوران! خلقت آسمان و زمین، تحولات شب و روز، آیات الهی در جهان و قرآن و حوادث عالم، بهترین راه‌های تفکر و تذکّر و شناخت جهان و وظایف انسان است.

در بیان نورانی پیامبر اکرم (ص)، نادانی بدترین فقر‌ها و عقل بهترین و سودمند‌ترین ثروت‌ها معرفی شده است. (تحف‌العقول ص۶)
بنابراین هر کس از این نعمت بزرگ الهی در زندگی خویش بهره برد، به سعادت دنیا و آخرت دست یافته و آنکه عقل را چراغ راه زندگی قرار ندهد، جز بدبختی و هلاکت نصیبی حاصلش نخواهد شد.

نشانه‌های خردمندی

خردمندان دارای نشانه‌هایی هستند که با کمک گرفتن از آیات الهی و احادیث ائمه طاهرین (ع) به ذکر برخی از مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم.

شجاعت و نترسی

از ویژگی‌های انسان عاقل، شجاعت، نترسیدن و فرار نکردن از میدان‌های سخت در جنبه‌های مختلف نظامی اقتصادی و... است.

قرآن کریم پیامبر اعظم (ص) را الگوی مومنان معرفی کرده ومی‌فرماید: «یقیناً برای شما در [روش و رفتار]پیامبر خدا الگوی نیکویی است.» (احزاب/۲۱)

عمده آیات سوره احزاب از جمله همین آیه ۲۱ در رابطه با جنگ احزاب (خندق) نازل شده که یکی از سخت‌ترین وحساس‌ترین مقاطع تاریخ صدر اسلام بود و نقش مدیریتی عاقلانه ومعنوی پیامبر اکرم (ص) وشجاعت امام علی (ع) در این جنگ مایه شکست اتحاد مشرکان، یهودیان و منافقان داخلی علیه اسلام نوپا وانقلاب عظیم نبوی نمایان شد. نقش پیامبر اکرم در جنگ احزاب، الگوى مسئولان و فرماندهان است: هدایت لشکر، امید دادن، خندق کندن، شعار حماسى دادن، به دشمن نزدیک بودن و استقامت کردن. البته الگو بودن پیامبر، اختصاص به مورد جنگ نظامی ندارد و به اطلاق آیه، رفتار و سیره پیامبر عزیز در همه ابعاد زندگی قابل تاسی و الگو‌برداری است. (تفسیر نور جلد ۷- صفحه ۳۴۵)

امام علی (ع) در بیان شجاعت بی‌نظیر پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللهِ فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ. (کلمات غریب نهج‌البلاغه شماره ۹). هرگاه آتش جنگ، سخت شعله‌ور مىشد ما به رسول خدا پناه مى‌بردیم و در آن هنگام هیچ‌یک از ما به دشمن از او نزدیک‌تر نبود.

سیّد رضى، مولف نهج‌البلاغه که هدفش شرح نکته‌هاى فصیح و بلیغ این جمله بوده است در توضیح این حدیث شرف مى‌گوید: «معناى این سخن این است که وقتى‌ترس از دشمن شدید مى‌شد وجنگ به‌گونه‌اى بود که گویا مى خواهد جنگجویان را در کام خود فرو ببرد، مسلمانان به پیامبر (ص) پناهنده مىشدند تا رسول خدا شخصا به نبرد پردازد و خداوند به برکت وجود او نصرت و پیروزى را بر آنان نازل کند و در سایه آن حضرت ایمن گردند. این مسئله واقعاًً عجیب است، فرمانده دشمن معمولاً در تیررس دشمن قرار نمىگیرد، آن هم به‌گونه‌اى که از همه به تیررس دشمن نزدیک‌تر باشد تا بتواند مدیریت لشکر را انجام دهد. این نشانه مهمى از شجاعت پیغمبر اکرم و توکل او بر ذات پاک پروردگار و آرامش بخشیدن به نفرات لشکر است تا آن‌ها بدانند یارى خداوند در انتظارشان است و به یقین پیروز مىشوند و هرگز احتمال شکست را در وجود خود راه ندهند که این خود عامل مهم پیروزى در میدان نبرد است.

برخلاف آنچه بعضى مى‌پندارند که پیامبر (ص) شخصاً در میدان جنگ به مبارزه برنمىخاست، مورخان اسلامى نوشته‌اند که در جنگ‌هاى فراوانى شخصا وارد میدان نبرد شد؛ از جمله «ابن اسحاق» در کتاب تاریخ خود مىنویسد که پیامبر اکرم در نُه غزوه از غزوات اسلامى شخصاً به نبرد پرداخت، در جنگ بدر، احد، خندق، بنى‌قریظه، بنى‌المصطلق، خیبر، فتح، حنین و طائف؛ و بعضى بیش از این تعداد را شمرده‌اند. (پیام امام، آیت‌الله مکارم، ج ۱۴)

حال باید پرسید: آیا پیامبر و وصی برحق او که عقل کل وکل عقلند وقتی در سخت‌ترین نبرد‌ها خود شخصا در برابر دشمن قرار می‌گیرند وهیچگاه در برابر تهدیدات و هجمه‌های آنان منفعل نشده و هیچ ترس و واهمه‌ای به خود راه نداده استوار و مقاوم تا پای جان می‌ایستند و نعوذبالله بی‌عقلی می‌کنند؟

شنیدن سخن ناصحان

از نشانه‌های بارز اهل خرد این است که به پند و نصیحت ناصحان گوش فرا می‌دهند. خداوند حکیم در قرآن کریم می‌فرماید: ومتذکر نمی‌گردند مگر صاحبان خرد. (بقره / ۲۶۹)، ویا در سوره رعد آیه ۱۳ فرموده: فقط صاحبان خرد متذکر (بیدار و هشیار نسبت به حقیقت) می‌گردند.

از جمله مواردی که خداوند به ویژگی‌های صاحبان خرد اشاره فرموده است آیات ۱۷ و ۱۸ سوره زمر است: بشارت ده به آن بندگانم که سخنان (مختلف) را مى شنوند و از بهترینِ آن‌ها پیروى مىکنند. آنان کسانى هستند که خدا هدایت‌شان کرده و آنان صاحبان خردند.

انسان‌های عاقل به شنیدن سخنان و برگزیدن بهترین آنها، که تنها راه مطمئن و خردورزانه براى دستیابى به حقایق الهى است همت می‌گمارند و نظرات انتقادی کارشناسان دلسوز را به بهانه‌هایی، چون تخریب و برخورد جناحی و سیاسی کنار نمی‌گذارند. گوش سپردن به سخنان و برگزیدن بهترین آنها، نشانه عقل سلیم و خرد ناب است. (تفسیر نور ج ۸ ص ۱۵۷)

امام علی (ع) در این‌باره بیان زیبایی دارند، ایشان فرموده‌اند: بدانید عاقل، کسى است که با فکر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد. (غررالحکم، ج ۱، ص ۱۷۸).

اما از طرف دیگر این انسان‌های نادان هستند که خود را عقل کل دانسته و فقط به نظرات خود در میدان مسئولیت اهمیت می‌دهند و به هیچ سخنی از طرف منتقدان وصاحب نظران وقعی نمی‌نهند و ناتوانی‌ها، بی‌عرضگی‌ها و بی‌تدبیری‌های خود را نه تنها نمی‌پذیرند بلکه آن را عین عقلانیت و تدبیر می‌پندارند وبه رفتار‌های جاهلانه و بزدلانه خود، رنگ عاقلانه می‌زنند. امام علی (ع) می‌فرمایند: از احمق بر حذر باش؛ زیرا آدم احمق، خودش را اگرچه بدکار باشد، نیکوکار مىداند و ناتوانی‌اش را زیرکى و شرّ و بدی‌اش را خیر و خوبى مىشمارد. (نهج السعادهًْ: ج ۳ ص ۲۲۵) و نیز فرمودند: احمق‌ترین مردم کسی است که خیال کند عاقلترین مردم است. (غررالحکم، ج ۱، ص ۷۷)

راستگویی

اگر ازکسی سؤال کنند: عقل تو بین انسان راستگو و دروغگو، کدام را انتخاب می‌کند؟! بی‌درنگ انسان راستگو را انتخاب می‌کند، این انتخاب در واقع، انتخاب فطری همه انسان‌ها است. یعنی در وجود و فطرت هر انسانی، میل به صداقت و راستی وجود دارد.

راستگویی یعنی هماهنگی زبان و دل و بنابراین دروغ ناهماهنگی این دو است؛ نفاق نیز چیزی جز تفاوت ظاهر و باطن نیست و عقل نیز نفاق را نمی‌پسندد و از نفاق و دورویی پرهیز می‌دهد.

انگیزه‌هایی که عقلا، سبب صادق بودن انسان می‌شود عبارتند از:

الف) اعتماد به نفس و نداشتن عقده حقارت، انسان را به راستگویی دعوت می‌کند.

ب) شجاعت و شهامت ذاتی و اکتسابی سبب می‌شود که انسان واقعیت‌ها را بگوید.

ج) پاک بودن حساب و نداشتن نکته ضعف سبب گرایش انسان به راستی می‌شود در حالی که آلودگان برای پوشانیدن عیوب خود به سراغ دروغ می‌روند.

د) از همه مهم‌تر ایمان به خدا و روز جزا و بر‌خورداری از تقوای الهی عامل اصلی صدق و راستی است.
کسی از امام رضا (ع) پرسید: حجّت خداوند بر خلق چیست؟ حضرت فرمود: عقل است که با آن انسان راستگو شناسایی شده، راستی او گواهی می‌شود و نیز دروغگو شناخته شده، دروغ او گواهی می‌شود.

استفاده از تجربیات

یکی از ویژگی‌های مهم انسان عاقل استفاده از تجربیات دیگران و آدرس گرفتن از آنهاست.

امام علی (ع) در نامه سى‌ویکم نهج‌البلاغه مى‏فرماید: و العقل حفظ التّجارب. (نشانه) عقل، حفظ و نگهدارى تجربه‏هاست.

ابوموسی اشعری حین مذاکرات حکمیت در جنگ صفین، نامه‌ای به محضر امیر مؤمنان (ع) فرستاد. امام در پاسخ، هشدار داد: «أِنّ الشَّقی مَن حُرِمَ نَفعَ ما اوتی مِن العَقلَ و التَّجرِبهًًْ؛ همانا بدبخت کسی است که از سود عقل و تجربه داده شده به او، محروم بماند». (نامه ۷۸ نهج‌البلاغه)

دقت و ادب در سخن گفتن

ازدیگر شاخصه‌های انسان عاقل، مودبانه سخن گفتن و دقت در ایراد سخن است. امیرالمومنین (ع) مى فرماید: انّ لِسانَ المؤمنِ مِن وَراءِ قَلبِهِ؛ و إنّ قَلبَ المُنافِقِ مِن وَراءِ لِسانِهِ؛ لأنّ المؤمنَ إذا أرادَ أن یَتکَلّمَ بکلامٍ تَدَبَّرَهُ فی نَفسِهِ. فإن کانَ خَیرا أبداهُ و إن کانَ شَرّا و اراهُ؛ و إنّ المُنافِقَ یَتکَلّمُ بما أتى على لِسانِهِ لا یَدری ما ذا لَهُ و ما ذا علَیهِ (خطبه ۱۷۶ نهج‌البلاغه) زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او؛ به این معنی که مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگوید، ابتدا درباره آن مىاندیشد؛ اگر خوب بود اظهارش مى‌کند و اگر بد بود، آن را پنهان مىدارد. اما منافق هرچه به زبانش آید مىگوید، بىآنکه بداند چه سخنى به سود و چه سخنى به زیان اوست.

انسان نادان دیگران را با ادبیات زشت، زننده، تحقیرآمیز، با طعنه و ملامت و زخم زبان مورد خطاب قرار می‌دهد.

امام علی (ع) فرمود: هرکس عقلش کم باشد دیگران را به صورتی زشت مورد خطاب قرار می‌دهد. (غررالحکم ج ۱، ص ۲۳۳)

انسان عاقل و مودب سعی می‌کند حتی سخنان نسنجیده دیگران را با سعه‌صدر شنیده و سنجیده پاسخ می‌دهد و هرگز منتقدان خود را با القاب سخیف خطاب نمی‌کند.

عاقل بیش از آنکه گوینده باشد شنونده است و افسار زبان خویش در دست دارد و اجازه جولان به آن نمی‌دهد. امام علی (ع) فرمود: العاقل من عقل لسانه. (غررالحکم.۱. ص۵۰۲)، خردمند کسی است که زبان خود را در بند کشد.

بسیاری از بدبختی‌ها و مشکلات، از عدم کنترل زبان است؛ چرا که اکثر مردم قبل از اینکه خوب فکر کنند حرف می‌زنند، به همین خاطر است که بیشتر مردم از غالب گفته‌هایشان پشیمانند و ای‌کاش قضیه به همین جا ختم می‌شد؛ چه گرفتاری‌ها، جدایی‌ها، کشمکش‌ها که به‌خاطر عدم کنترل زبان، نصیب انسان می‌شود. مخصوصاًً قدرت عقل در هنگام خشم و عصبانیت خود را نشان می‌دهد. آنجا که شخص در اوج غضب زبان و رفتار خود را کنترل می‌کند. انسان خردمند اگر هم رفتار یا سخن نسنجیده و خطایی از او سرزند جرأت عذرخواهی وجبران خطا را دارد.

عمل‌گرایی

از دیگر نشانه‌های عقل در وجود انسان عمل کردن و رفتار متناسب با گفتار است. عاقل اگر حرفی بزند و وعده‌ای اگر دهد به آن عمل می‌کند.

امام علی (ع) می‌فرمایند: العاقل من صدق اقواله افعاله) میزان الحکمه/ ج ۸/ ص ۳۸۹۱)، خردمند کسی است که کردارهایش، گفتار‌های او را تصدیق کند.

عاقل اهل حرافی نیست بلکه پیش از گفتن برای دیگران، به آنچه می‌داند و باور دارد عمل می‌کند؛ به بیان دیگر قول و عمل او هر دو دارای یک چهره‌اند.

در روایتی زیبا امام کاظم (ع) فرق مومن و منافق را این‌گونه بیان فرموده اند: مؤمن کم‌حرف و پرکار است و منافق پرحرف و کم‌کار. (تحف‌العقول، ص۳۹۷)

انسان احمق و غیرعاقل نه تنها خود اهل کار و فعالیت نیست بلکه از کار و تلاش دیگران ناراحت شده زبان به اشکال‌گیری باز می‌کند. به فرموده مولای عاقلان، نادان دوست دارد دیگران مثل او باشند. امام علی (ع) فرمود: با کسی که به شدت احمق است همراه مشو، زیرا او کارش را برایت جلوه می‌دهد و دوست دارد تو هم مثل او باشی. (غررالحکم ج ۱ ص ۴۳۲)


برچسب ها: انسان عاقل

ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
0
0
لاغنی کاالعقل بسیارخوب است جزاکم الله خیرا انشاالله موفق باشید
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *