ترانسفرهای شکست خورده فوتبال ایران
- روزنامه همشهری نوشت: اخیرا یک خبرگزاری مقایسه درستی انجام داده بود بین مهدی قائدی و اللهیار صیادمنش؛ دو استعداد جوان که مسیر هر دو به استقلال خورد، یکی در این تیم ماند و دیگری با سودای پیشرفت لژیونر شد. امروز مهدی قائدی از ارکان اساسی استقلال است و اخیرا نخستین گل ملیاش را هم زد، امااللهیار از فنرباغچه به ۲ تیم قرض داده شده، بین ۲ گل آخرش یک سال فاصله افتاد و بدون تعارف خیلی هم روشن نیست که در تیم فعلیاش زوریا لوهانسک اوکراین چه آیندهای خواهد داشت.
در فوتبال ایران باور غالب این است که اگر استعداد خوبی داری، بلافاصله باید راهی یک تیم اروپایی شوی. این شتاب چنان است که گاهی فراموش میشود تیم و کشور مقصد هم باید ویژگیهای لازم برای رشد بازیکن را داشته باشد. در نتیجه در این سالها انبوهی از ترانسفرهای شکستخورده در سنین پایین در فوتبال ایران داشتهایم؛ بازیکنانی که شاید اگر در لیگ خودمان میماندند، وضعیتشان بهتر بود.
یونس دلفی
از او بهعنوان جوانترین لژیونر تاریخ فوتبال ایران یاد میشود؛ بازیکنی که در استقلال خوزستان چهره شد و به شارلروا پیوست، اما در این تیم فرصت چندانی برای بازی پیدا نکرد. دلفی هماکنون به تیم گوریتسا در کرواسی قرض داده شده و از او بهعنوان گزینه احتمالی پرسپولیس برای جذب در خط حمله یاد میشود. برای اینکه فوتبال اروپا به دلفی کمک کند هنوز دیر نشده، اما به هر حال فعلا که شرایط برایش خوب پیش نرفته است.
رضا شکاری
وقتی در لباس ذوبآهن به پرسپولیس گل زد، برایش جوک ساختند که از مدرسه فرار کرده است. او باشگاهی که در آن رشد کرده بود را با آژانکشی رها کرد تا راهی روبینکازان روسیه شود. با این همه آنجا چندان موفق نبود، به تراکتور پیوست و حالا هم درصدد فسخ یکطرفه قراردادش با این تیم است. حضور در اروپا برای شکاری چیزی جز یک پرونده حقوقی و خراب شدن سابقهاش در فوتبال ایران نداشت.
رضا کرملاچعب
در نفت مسجدسلیمان درخشید و اسم او مخصوصا بهخاطر گل دقیقه نودش به پرسپولیس سر زبانها افتاد. در آن زمان گفته میشد اسپورتینگ لیسبون خواهان جذب این بازیکن است، اما او سر از تیم «دسپورتیوو مارفا» در دسته دوم لیگ پرتغال در آورد و یک سال از عمرش را آنجا تلف کرد. کرملاچعب برای اینکه تحت هر شرایطی لژیونر شود، حتی ۷ ماه بدون تیم ماند، اما حضور در پرتغال برایش سودی نداشت. او به ایران برگشت و با پرسپولیس قرارداد بست، اما کار برایش در نیامد و آخرین خبری که از این بازیکن وجود دارد مربوط به حضورش در ملوان است.
افشین اسماعیلزاده
بعید است که حتی خود پرسپولیسیها هم به یاد بیاورند زمانی چنین بازیکنی داشتند. او فوتبالش را از داماش گیلان شروع کرد و در ۲۱ سالگی به بیرامار پرتغال ترانسفر شد، اما حضور در اروپا برای این بازیکن هم معجزه نکرد. اسماعیلزاده در لیگ چهاردهم، زمانی که علی دایی سرمربی پرسپولیس بود چند بازی برای این تیم انجام داد، اما خیلی دیده نشد. مس کرمان، گیتیپسند، سومقاییت آذربایجان و استقلال جنوب تهران انتخابهای بعدی اسماعیلزاده بودند و امروز در ۲۸ سالگی خبری از او نیست.
دیگران
امروز میتوان گفت اگراللهیار صیادمنش در استقلال مانده بود وضعیت بهتری داشت. غیراز او و آنهایی که اسم بردیم شاید بشود به سعید عزتاللهی هم اشاره کرد که هدفش فقط حضور در اروپا به هر قیمتی است، اما واقعا این مسئله به او کمک نکرده. علیرضا حقیقی هم روی نیمکت همه تیمهای متوسط در کشورهای درجه دوی اروپایی نشست و به لیگ ایران برگشت. همینطور فرشاد احمدزاده در عجیبترین انتخاب تاریخ فوتبال جهان، پرسپولیس را پشت پنجرههای بسته رها کرد و به یک تیم «له» در لهستان پیوست؛ انتخابی که جایگاه داخلی او را هم خراب کرد. مسلما فوتبال اروپا ۱۰ برابر پیشرفتهتر از ماست و به خیلی از بازیکنان کمک میکند، اما برای برخی هم چیزی بیش از «سراب» نیست. آنچه اهمیت دارد انتخاب آگاهانه و واقعگرایانه است.