رابطه معکوس کاهش سرانه مطالعه کتاب و افزایش ناشران
- یکی از بزرگترین دغدغهها و چالشهای امروز عرصه فرهنگ به کاهش جدی سرانه مطالعه کتاب در کشور ختم میشود.
برخی کاهش شدید سرانه مطالعه در کشور را فاجعهای فرهنگی میدانند و آن را تاثیرگذار در فرهنگ عمومی و همینطور نسل آینده اعلام میکنند. برخی دیگر نیز فارغ از ابعاد فرهنگی و روانی کاهش سرانه مطالعه را در رابطه مستقیم با کاهش تیراژ کتب و ورشکستگی صنعت چاپ اعلام می کنند.
بدون شک کاهش تیراژ آثار مکتوب طی سالهای گذشته دلایل مختلفی داشته که مهمترین آنها کاهش تقاضا و برهم خوردن نسبت تولید و مصرف در بازار کتاب است. نسبتی که به کتب قدیمی و گاهاً معتبر همچون دیوان حافظ و یا سعدی نیز رحم نکرده است.
آمارهای مختلفی همواره از مراکز مختلف در خصوص سرانه مطالعه کتاب و کاهش تیراژ کتاب ارائه میشود که با وجود اختلافات کم و یا زیاد همگی سخنی مشترک دارند و آن هم عدم رغبت عمومی برای خرید و مطالعه کتاب است.
علی باباچاهی در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری با اشاره به وضعیت نامطلوب سرانه مطالعه در کشور گفت: میزان سرانه مطالعه در کشور بر اساس یک فهم عمومی بسیار پایین است. البته این موضوع لزوما بر اساس یک برآورد دقیق گفته نمیشود.
مترجم کتاب "این هم یک شوخی بود" با توجه به میزان تیراژ کتابها گفت: اطلاعاتی که در زمینه تیراژ کتابها در سال جاری وجود دارد، نشان میدهد که تیراژ کتابها به ارقامی چون سیصد و دویست رسیده است.
باباچاهی با تاکید بر اقداماتی که در حوزه کتاب صورت گرفته است، خاطرنشان کرد: این مسائل در حالی روی میدهد که دستاندرکاران حوزه کتاب نیز کم نیستند. مطالعه مجلات، روزنامهها و کتابها حکایت از تلاش بسیار در این حوزه حکایت دارد. از طرف دیگر تعدد ناشران در این حوزه دیده میشود.
کتاب و کتابخوانی، کاهش سرانه مطالعه کتاب، قیمت کاغذ، کاهش تیراژ آثار توسط ناشران، کاهش خرید کتاب، تعطیلی کتابفروشیهای محلی، حذف کتاب از سبد کالای خانوار عباراتی آشنا در میان اهالی کتاب هستند. عباراتی که به عنوان مشکلات عرصه کتاب ذکر میشود. مشکلاتی که هنوز هم راهکاری طولانی مدت و تاثیرگذار برای آنها پیدا نشده است.
در این میان یکی از نکات جالب توجه درباره مسئله کتاب و کتابخوانی و تاثیر مستقیم کتابخوانها بر صنعت نشر، افزایش ملموس تعداد ناشران است. این افزایش در صورتی شکل می گیرد که بازار عرضه فعلی هم چند برابر نیاز مخاطب کتاب تولید میکند اما بی تفاوت به این مسئله همچنان شاهد ظهور ناشران تازه تاسیس هستیم.
پرویز بیگی حبیب آبادی مدیر مسئول "انتشارات فصل پنجم" در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی ، تخصصی نبودن عرصه نشر را یکی دیگر از عوامل کاهش سرانه مطالعه کتاب خواند و گفت: مخاطب به عنوان مثال می خواهد یک موضع خاص را دنبال کند و برای پیدا کردن کتابی مربوط به آن موضوع با 100 ناشر روبرو می شود که درباره آن موضوع کتاب چاپ کرده اند.
وی افزود: افزایش تعداد ناشران و کاهش تیراژ کتاب ها عاملی می شود تا خواننده بعد از خرید یک کتاب و جواب نگرفتن از آن سردرگم شده و کلاً از پیگیری آن مطلب دلسرد شود.
این شاعر دفاع مقدس ازدیاد تعداد ناشران را نامناسب خواند و اضافه کرد: تخصصی نبودن یکی از آسیب های اصلی این روزهای عرصه کتاب است. به عنوان مثال انتشارات "فصل پنجم" شعر چاپ می کند. مخاطب این نشر را شناخته و من هم مخاطب خود را شناسایی می کنم. در اینجا مثلث نویسنده، مخاطب و ناشر تشکیل شده است.
وی مخاطب شناسی را نیاز اصلی ناشران خواند و اضافه کرد: وقتی مخاطب شناسی به درستی صورت گیرد و مثلث ذکر شده رعایت شود، مخاطب برای خرید کتاب سر درگم نمی شود و از همان لحظه اول می داند که برای تهیه کتاب مورد نظرش چند ناشر تخصصی وجود دارند. با دانستن این امر مخاطب به راحتی کتاب خود را پیدا می کند. این مخاطب شناسی تنها به شعر و ادبیات خلاصه نمی شود و در حال حاضر ناشران تخصصی در زمینه شطرنج و یا شیلات هم به خوبی به کارشان ادامه می دهند.
حال با توجه به این قیمتهای جدید و کاهش خرید سوال آنجاست که ناشران نوپا با چه امیدی وارد عرصه چاپ و نشر میشوند. ناشرانی که معمولاً کمتر به صورت تخصصی عمل کرده و در تمامی زمینه ها اقدام به چاپ آثار میکنند.
قیمت بالای کتاب یکی از اصلیترین دلایل خرید کم این محصول فرهنگی از سوی مردم و حذف این کالای بنیادی از سبد خرید خانوار است. فرقی نمی کند که کاغذ کتاب داخلی باشد و یا وارداتی اما در هر صورت آنچه از سوی ناشرین بهانه اصلی بالا رفتن قیمت کتاب محسوب میشود بدون شک افزایش قیمت کاغذ است.
فرقی نمی کند که کاغذ کتاب داخلی باشد و یا وارداتی اما در هر صورت آنچه از سوی ناشرین بهانه اصلی بالا رفتن قیمت کتاب محسوب میشود بدون شک افزایش قیمت کاغذ است.
این روزها به صورت سالانه شاهد کاهش تیراژ بسیاری از آثار برتر ادبیات ایران و جهان در کشور هستیم و شاید این عدم رغبت جمعی تنها به قیمت کاغذ و کتاب ختم نشود. حال باید دید چه تصمیمی برای صنعت نشر و چاپ گرفته می شود تا بحران کاهش سرانه مطالعه کتاب بر طرف شود.
باید دید مسئولین فرهنگی آیا می توانند توازن بین نویسنده، ناشر و خواننده کتاب را برقرار کنند. توازنی که سالهاست بر هم خورده و هیچ اقدام موثری برای آن صورت نگرفته است. سالانه شاهد حضور و بروز ناشران و برخی نویسندگان نوپا و همچنین چاپ متعدد آثار مختلف در تیراژهای بسیار کم هستیم اما مسئله آنجاست که چه وقت باید سراغ مشکل اصلی یعنی کاهش سرانه مطالعه کتاب برویم؟.