منافع روسیه در توافق آتشبس قرهباغ
کارشناس مسائل بین الملل گفت:در توافق اخیر آتشبس در قرهباغ، روسها تا حدود زیادی به آنچه که میخواستند رسیدند. منافع روسها به طور «سنتی» عمدتاً در دل درگیریها و «منازعات سخت» تأمین میشود.
خبرگزاری میزان -
از نظر نگارنده کاربرد اطلاق برندگان و بازندگان برای توافق اخیر قرهباغ، تعبیر درست نیست، چرا که هر یک از طرفهای درگیری منطقهای و فرامنطقه متناسب با تلاشهایی که در درگیری داشتند و اقدامات و سیاستهایی که به خرج دادند، از این جنگ و درگیری سهم بردند. در این میان روسها تنها دولتی هستند که به اندازه نقشی که ایفا کردند، سهم بیشتری از منازعات اخیر قرهباغ بردند.
در توافق اخیر آتشبس در قرهباغ، روسها تا حدود زیادی به آنچه که میخواستند رسیدند. منافع روسها به طور «سنتی» عمدتاً در دل درگیریها و «منازعات سخت» تأمین میشود. برخلاف سایر قدرتهای بزرگ در کمتر جایی هم مشاهده نشده است که روسیه از طریق به کارگیری اصول و مبانی و تاکتیکهای «قدرت نرم» در صدد پیشبرد و تحقق منافع خود باشد.
یکی از مفاد توافق آتشبس قرهباغ حضور نیروهای نظامی روس با عنوان حافظ صلح در منطقه مورد منازعه است. این توافق به روسیه امکان میدهد که یک نیروی نظامی قابل توجه، در خاک آذربایجان مستقر کند. این نیرو که شامل چهار گردان، مجموعاً ۲ هزار سرباز، ۹۰ زرهپوش و ۳۸۰ نفربر همراه با پوشش هوایی در منطقه حساس نزدیک به گردنه لاچین بدون حضور نظامیان آذری یا ارمن خواهد بود. در واقع این موضوع «سرپلی» برای حضور گستردهتر نظامی مسکو در صورت لزوم خواهد شد.
حضور نظامی روسیه در قرهباغ یک «برگ برنده» برای پوتین محسوب میشود که سالها منتظر چنین «فرصتی» بود تا یک نیروی نظامی قابل توجه و مشروع در خاک آذربایجان مستقر کند. در حقیقت این توافق فراتر از تمام معادلات میدانی موجود و اینکه دو طرف باکو و ایروان چه چیزی به دست آوردند و چه چیزی از کف دادند، یک تلاش روسی برای «بازسازی بخشی از حریم امنیتی اتحاد جماهیر شوروی سابق» است. برای همین است که در محافل غربی از توافق آتشبس قرهباغ، به عنوان «روش روسی» یا «توافق مسکو» برای پایان درگیری ۴۴ روزه نام برده میشود!
در این توافق، نگاه روسیه به ارمنستان و آذربایجان نه به عنوان دو کشور مستقل بلکه دو ایالت و استانداری سابق بوده است. روسها بیش از ۲۰ سال است که در پی احیای «نفوذ» سیاسی، امنیتی و نظامی خود در مناطق تحت سلطه شوروی سابق هستند. در این زمینه هم تلاشهای هوشمندانهای را به کار بستهاند. تمام سیاستهایشان هم در این چهارچوب قرار دارد. برای پیشبرد این هدف کلان هم خیلی اهل عجله و شتابزدگی و سراسیمه عمل کردن نیستند. بلکه با صبر و حوصله و خویشتنداری کارها را جلو میبرند.
- حمید خوشآیند پیرو مناقشه ۴۴ روزه قرهباغ در یادداشتی گفت: بالاخره پس از ۴۴ روز جنگ در منطقه قرهباغ، توافق آتشبس برقرار شد و به درگیریها حداقل برای مدت پنج سال خاتمه داد.
از نظر نگارنده کاربرد اطلاق برندگان و بازندگان برای توافق اخیر قرهباغ، تعبیر درست نیست، چرا که هر یک از طرفهای درگیری منطقهای و فرامنطقه متناسب با تلاشهایی که در درگیری داشتند و اقدامات و سیاستهایی که به خرج دادند، از این جنگ و درگیری سهم بردند. در این میان روسها تنها دولتی هستند که به اندازه نقشی که ایفا کردند، سهم بیشتری از منازعات اخیر قرهباغ بردند.
در توافق اخیر آتشبس در قرهباغ، روسها تا حدود زیادی به آنچه که میخواستند رسیدند. منافع روسها به طور «سنتی» عمدتاً در دل درگیریها و «منازعات سخت» تأمین میشود. برخلاف سایر قدرتهای بزرگ در کمتر جایی هم مشاهده نشده است که روسیه از طریق به کارگیری اصول و مبانی و تاکتیکهای «قدرت نرم» در صدد پیشبرد و تحقق منافع خود باشد.
یکی از مفاد توافق آتشبس قرهباغ حضور نیروهای نظامی روس با عنوان حافظ صلح در منطقه مورد منازعه است. این توافق به روسیه امکان میدهد که یک نیروی نظامی قابل توجه، در خاک آذربایجان مستقر کند. این نیرو که شامل چهار گردان، مجموعاً ۲ هزار سرباز، ۹۰ زرهپوش و ۳۸۰ نفربر همراه با پوشش هوایی در منطقه حساس نزدیک به گردنه لاچین بدون حضور نظامیان آذری یا ارمن خواهد بود. در واقع این موضوع «سرپلی» برای حضور گستردهتر نظامی مسکو در صورت لزوم خواهد شد.
حضور نظامی روسیه در قرهباغ یک «برگ برنده» برای پوتین محسوب میشود که سالها منتظر چنین «فرصتی» بود تا یک نیروی نظامی قابل توجه و مشروع در خاک آذربایجان مستقر کند. در حقیقت این توافق فراتر از تمام معادلات میدانی موجود و اینکه دو طرف باکو و ایروان چه چیزی به دست آوردند و چه چیزی از کف دادند، یک تلاش روسی برای «بازسازی بخشی از حریم امنیتی اتحاد جماهیر شوروی سابق» است. برای همین است که در محافل غربی از توافق آتشبس قرهباغ، به عنوان «روش روسی» یا «توافق مسکو» برای پایان درگیری ۴۴ روزه نام برده میشود!
در این توافق، نگاه روسیه به ارمنستان و آذربایجان نه به عنوان دو کشور مستقل بلکه دو ایالت و استانداری سابق بوده است. روسها بیش از ۲۰ سال است که در پی احیای «نفوذ» سیاسی، امنیتی و نظامی خود در مناطق تحت سلطه شوروی سابق هستند. در این زمینه هم تلاشهای هوشمندانهای را به کار بستهاند. تمام سیاستهایشان هم در این چهارچوب قرار دارد. برای پیشبرد این هدف کلان هم خیلی اهل عجله و شتابزدگی و سراسیمه عمل کردن نیستند. بلکه با صبر و حوصله و خویشتنداری کارها را جلو میبرند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *